رسانهها با قدرت یا بر قدرت کارت هدیه های شوم خبرنگاران

✍️عرفان شریفی
میگویند خبرنگاران و روزنامهنگاران چشم و گوش بینا و شنوای اجتماعاند و رسالت عظیم آگاهی بخشی صحیح را بر عهده دارند. برای همین است با حضور آنها رکن چهارم دموکراسی محقق میشود. میتوان هزاران صفحه درباره وظیفه خطیری که بر دوش خبرنگاران است نوشت و در ضمن خاطر نشان کرد به واسطه همین وظیفه سنگین، شایسته عزیز بودن در نزد مردم هستند. خبرنگاران بخشی از قهرمانانی هستند که همواره در حافظه عمومی ملتها باقی خواهند ماند و معمولا در هر شهر جایی به اسم آنها نامگذاری شده است. این تصور از خبرنگاری چیزی است که خبرنگاران مولف و اساتید علم ارتباطات و روزنامه نگاری تئوریزه کرده و در اذهان ساختهاند در حالی که اتفاقاتی که در استان کردستان روی میدهد، گواه رویههای نامیمون و سنتهای غلطی است که به تازگی باب شده است و آن پدیده شوم کارت هدیه است.
چندی پیش یکی از وزارتخانهها جلسهای مطبوعاتی در تهران برگزار میکند و عده ای از خبرنگاران تراز اول کشور را هم دعوت میکند و بعد از جلسه -احتمالا به سیاق همیشه- به حاضران کارت هدیههایی داده میشود. همین کافی بود تا داد خبرنگاران مستقل به آسمان بلند شود و این حرکت را نشان از توهین آشکار به ساحت خبرنگاری دانسته و دستگاه متولی این کار را بسیار مورد شماتت قرار دادند.
با رصد فضای خبری استان کردستان میتوانیم دریابیم که پدیده شوم کارت هدیه و نوع تعامل خبرنگاران با سازمانها، یکی از آزاردهنده ترین مواردی است که می توان در این مورد بیان کرد. رفت و آمد نیمه آشکار و مخفیانه خبرنگاران به اتاق مدیران کل، با بهانههای مختلف که خروجیهای اندک برای رسانه اما خوب برای خود خبرنگاران به همراه دارد، حاکی از فضای مهآلودی است که بر رسانههای استان حاکم است. شاید نباید خردهای به این نوع خبرنگاران گرفت چراکه آنها جدای از اجتماع به شدت منفعتطلب این روزها نیستند و هر کسی فارغ از اولویتهای جمعی و کلان، به دنبال عایدیهای شخصی است. به عبارتی، هر عملی اگرچه در حیطه انجام وظایف، اما در صورتی اولویت پیدا میکند که منافع شخصی را تامین کند.
باید به رابطه صمیمی بین خبرنگاران و مدیران استان بدبین بود، چه ضرورتی به این سطح از رفاقت است مگر پوشاندن ناکارآمدی به واسطه این رابطه و تامین کارت هدیههای پر و پیمان یا کادوهای رنگارنگ برای اهالی رسانه! با این نوع تعامل آیا می توان امیدی به روشنگری داشت؟ شاید یکی از سببهای رویآوری مردم استان به منابع بی نام و نشان مجازی و باور به اخبار نادرست هم همین باشد. به باور صاحبنظران توسعه یکی از اصلی ترین دلایل توسعه نیافتگی کردستان ناکارآمدی مدیریتی است که جبران بخشی از آن، نظارت و نقد منصفانه و مداوم رسانهای است، لذا در فقدان چنین فضایی و ارتباطات عجیب و غریب اهالی رسانه با مدیران، چگونه میتوان به بسط گفتمان انتقادی امیدوار بود؟
خطای روابط عمومیهای ادارت مختلف هم در این بین مبرهن است. آنها به جای تلاش برای تولید محتوا، انعکاس خدمات، داشتن ارتباط منسجم و حرفهای با رسانه ها، با دامن زدن به این فضای مسموم، کار خود را آسان کرده و خیالشان از نوع پرداختن رسانهها و افکار عمومی به سازمان متبوعشان راحت است. وقتی یک کارت هدیه حلال مشکلات است چه حاجت به صرف وقت و انرژی برای کار حرفهای! در ضمن شایعاتی از سهم بردن آنها از هدیهها نیز شنیده میشود که قابل تأیید نیست. اجرای آگهیهای دولتی و لابیگری برای جذب آن هم خود یکی داستان است پر آب چشم که دیگر بدان نمی پردازیم.
هنوز روزگار شکوفایی روزنامهگاری کُردی در دهه ۸۰ را فراموش نکره ایم که نشریات مختلف از جناحهای سیاسی گوناگون فضای پرشور رسانهای را آفریده بودند و سردبیران و روزنامه نگاران خبره آن روزها، تمامی حوزه ها را با نگاهی انتقادی پوشش میدادند. آن زمان وضعیت معیشتی و مالی هیچ کدام از رسانهها و اهالی آن هم مساعد نبود اما قلم خود به کارت هدیه و کادو نفروختند و اکنون آرشیوی غنی از آنچه روزنامه نگاران باید بکنند! را از خود به جای گذاشتند. اکثر آنها اگرچه دیگر در رسانهها مشغول نیستند اما اندک بازماندگان آن دوران هنوز جزو سرآمدان هستند و شرافت کاری خود را با ایجاد ارتباط با سازمانها لکه دار نکردند. اینها کسانی هستند که می توان به آنها چشمان بینای جامعه، نام گذاشت.
اما چه باید کرد؟ اگرچه وقتی از موضوعی کیفی سخن به میان میآید می توان راه حل مشخصی ارائه کرد و احتمالا کسی هم زیربار گرفتن کارتهای هدیه به بهانه نادیدن گرفتن کاستیها نخواهد رفت اما میتوان چند نکته را مطرح کرد: ۱) درخواست از استانداری و مسئولان رده بالای استان که هرنوع پرداختی خارج از ضوابط را به خبرنگاران منع کند یا درخواست افشای پرداختیها را بدهد. این موضوع با حمایت و تقویت رسانهها متفاوت است که هر فرد و سازمانی باید در راستای آن گام بردارد که لزوما مالی نیست.
۲) درخواست از انجمن صنفی روزنامه نگاران یا هر اجتماع صنفی دیگر مربوط به رسانه که این نوع امور را تقیح کرده و سازوکاری برای جریمه خبرنگارانی که این نوع تعاملات را با سازمانها دارند، تعریف کنند.
۳) طرح موضوع در جلسه روابط عمومیهای استان کردستان و تبیین شرایطی برای ارتباطات رسانهای که بخش عمدهای از وظایف روابط عمومیها را شامل میشود.
این مطلب را با تعظیم به ساحت روزنامه نگاران و خبرنگاران مستقلی به پایان می بریم که حاضر نشدند نان سفره کوچکشان را بر کاسه فساد بزنند و قناعت را بر سوء استفاده از روابط ترجیح دادند. شمارشان در کردستان بیش باد!