انتشارات محمدی و حکایت پنجاه سال خدمت به عرصه کتاب در سقز

یازدهم شهریورماه روز “صنعت چاپ” است. این روز یادآور تلاش مستمر و زحمات مداوم جمع بزرگی از کارگران، صنعتگران و هنرمندان و در یک جمله وامدار تلاش اهالی فرهنگ است. در شهر سقز نیز چاپ و نشر با اینکه قدمتی کوتاه دارد اما بوده اند کسانی که در این راه قدم گذاشته و تلاش های آنان موجب نشر فرهنگ و هنر این منطقه شده است. انتشارات محمدی از اولین هایی بوده است که اقدام به این کار کرده و علی رغم تلاش برای اخذ امتیاز چاپ و تکثیر کتاب و ورود این صنعت به سقز بنا به دلایل زمانی و مکانی موفق به این کار نشد.
محمد محمدی فرزند ماموستا عبدالله محمدی امام جمعه اسبق سقز، در سال ۱۳۲۵ متولد و با اینکه لیسانس داشت و حدود یک سال نیز کارمند بانک بود اما به دلیل عدم علاقه به این کار بانکداری را رها کرد و از سال ۱۳۴۴ کتابفروشی محمدی در سه راهی مسجد جامع را تأسیس کرد. هرچند ابتدا به عنوان نوشت افزار فروشی و با شراکت حاج علی صادقی در پایینتر از محل کنونی کتابفروشی کارشان را آغاز کردند اما بعد از یک سال شراکت از هم جدا شدند و بعد از آن بود که کتابفروشی محمدی محل رجوع اهالی کتاب شد. همین ارتباط با کتاب و اهالی فرهنگ، محمدی را در فکر بنیان گذاری انتشاراتی انداخت. برای اینکه بدانیم محمد محمدی برای این انتشاراتی چه زحماتی را متقبل شد سراغ آوات محمدی فرزند وی که هم اکنون در کتابفروشی پدر مستقر است رفته ایم و تاریخ این کتابفروشی و انتشاراتی را از وی جویا شده ایم.

آوات محمدی از تلاش های پدرش برای ورود صنعت چاپ به سقز می گوید و اینکه کتابفروشی از سال ۴۴ وجود داشت، اما کارانتشارات محمدی از سال ۱۳۶۰ استارت خورد. پدرم خیلی دوست داشت اصل صنایع چاپ را در هر میزانی که مقدور باشد در شهرستان مستقر کند و حتی یک دستگاه چاپ ملخی که در ابتدا توسط مرحوم سیمایی (که در پایین دست صاحب داروخانه بود) به همراه فردی به نام بیوک گلبازی که در تبریز چاپخانه داشت خریداری شد، اما این دستگاه تنها قادر به انجام کارهای اداری بود و تلاش ها برای خرید آن به نتیجه نرسید. همزمان با آن مجوز دستگاهی برای شرکت آویژه عقیق صادر شده بود که در شهرک صنعتی جهت تولید کارتن برای بسته بندی محصولات صادراتی مستقر شده بود، صاحبان این شرکت در فکر چاپ و نشر نبودند و با واسطه هایی که از طریق ریاست وقت اداره بازرگانی بوجود آمد پدرم تصمیم گرفت کار چاپ و نشر را با همین دستگاه و در صورت موافقت وزارتخانه انجام دهند، اما علی رغم مراجعات مکرر ایشان، این امر هم در وزارتخانه و هم در استان کردستان مخالفان جدی داشت و کار به سرانجام نرسید و هرچند در کنار این کار پیشنهادهایی دیگری جهت سرمایه گذاری به ایشان اعلام شده بود اما چون هدفشان خدمت به فرهنگ و هنر مردم منطقه بود تمامی این پیشنهادها را رد و در آخر کار انتشاراتی را آغاز کرد.
ناکامی در خرید و نصب تجهیزات حداقلی محمدی را نا امید نکرده و به گفته فرزندش وی راه چاپخانه های تهران، تبریز، قُم و حتی شهر کُرد را جهت چاپ کتابها در پیش گرفت. مدیر کنونی کتابفروشی محمدی می گوید: اولین کتاب هایی که چاپ شد شامل کتابهایی بود که در میان عامه مردم باب بود و بیشتر کتاب ها و داستان های فولکلور کوردی را شامل می شد، آن سال ها مشکلات نسبت به امروز بسیار بیشتر بود، ارائه ی مجوز قبل و بعد از چاپ و یا ترخیص کتاب ها کار سختی بود و با توجه به موقعیت تاریخی دهه شصت و نگاههای خاصی که به مناطق کوردنشین و اهل سنت وجود داشت این سخت گیری ها بیشتر بود، حتی در بعضی موارد علی رغم وجود مجوز و چاپ کتاب، اما گاهی وقت ها ۶ تا ۷ سال زمان لازم بود تا یک کتاب به دست پدرم برسد. تفسیر نامی، سیمای فاروق اعظم، کتابهای کوردی از جمله دیوان شعرای کلاسیکی چون ماموستا قانع، مهولهوی کورد، سالم، ماموستا قادر کویی، بیخود، حهمدی، ئهحمهد ههردی و… دچار مشکلاتی برای چاپ و انتشار می شدند. در میان کتب تاریخی نیز “گهشتی ریچ بو کوردستان، خاکی دایک، میژوی راپهرینی کورد، رشتهی مروارید، یادداشتهکانی رفیق حلمی و … چاپ شدند و بالغ بر ۳۶۰ عنوان کتاب چاپ شد که برای عمده ی این کتاب ها محدودیت های خاصی قایل می شدند و ایشان بارها شاهد مانع تراشی ها در سطح وزراتخانه بودند و در جریان یکی از این اتفاقات با مرحوم “محمد قاضی” نویسنده و مترجم نامدار کورد برخورد کرد و ایشان از وضعیتی که برای پدرم به وجود آمده بود بسیار ناراحت و حتی کار به جایی رسید که محمد قاضی عصبانی و به کارمندان وزارتخانه اعتراض کرده بود که شما این فرد را که فرزند امام جمعه سقز است و خانواده آنها همگی اهل دین و فرهنگ هستند را نمی شناسید و لازم است آنچه در توان دارید برای وی انجام دهید.
آوات محمدی به بعد از فوت پدرش در سال ۸۶ اشاره می کند و می گوید: بعد از فوت پدرم، فاصله ای بین چاپ و انتشار کتاب ها افتاد و از آنجا که مجوز به اسم پدرم بود و چون مجوز موقتی بود بایستی سالانه تمدید می شد و لازمه این کار این بود که مجوز به نام وراث انتقال یابد. در کنار این موارد محدودیتی نیز برای چاپ کتاب ها گذاشته بودند یعنی اگر امروز مجوز چاپ کتابی صادر می شد می بایست در عرض یک ماه کتاب آماده شود که در غیر اینصورت پروسۀ اخذ مجوز بایستی از اول باید طی می شد و چون چاپ و انتشار نیز زیاد طول می کشید کار با سختی های زیادی همراه می شد. با این حال پس از فوت ایشان به دنبال تمدید مجوز رفتیم و چند عنوان کتاب نیز به چاپ رسید اما اکنون چهار سال از آخرین تمدید آن گذشته و تاکنون موفق به اخذ و تمدید مجوز نگشته ایم و علیرغم اینکه پدرم پیشتاز در این حرفه بود اما نتوانسته ایم کاری از پیش ببریم و مدام در راه وزارتخانه و اداره کل فرهنگ و ارشاد در رفت و آمد هستیم و اکنون نیز با وضعیت حاکم بر بازار دورنمایی برای آغاز به کار مجدد وجود ندارد.

محمدی از مراودات فرهنگی پدرش با اهالی سایر شهرهای کردستان و حتی کردستان عراق می گوید: پدرم از آنجا که سرشناس و معتمد نه تنها مردم منطقه بلکه مورد وثوق مردم و خصوصا هنرمندان اقلیم کردستان نیز بود و سالانه پذیرای بسیاری از اهالی فرهنگ و ادب کوردی بود. از افرادی که با وی در ارتباط بودند می توان به جوهر کرمانج، غزال کویستان، ماموستا حهمه باقی، نوشیروان مصطفی امین و … اشاره کرد که تبادل فرهنگی و رفت و آمد این افراد باعث علاقمند شدن جوانان سقزی به فرهنگ و هنری کوردی شده بود و اکنون نیز با آنکه بسیاری از دوستان نزدیک پدرم در قید حیات نیستند اما کتابفروشی محمدی بر روی تمامی اهالی کتاب از هر قشر و سنی باز است.
حال اما کتابفروشی محمدی همچنان پس از ۵۳ سال پابرجاست و آوات محمدی در پایان می گوید: آنچه داریم از مردم سقز است که قدردان بوده و اکنون که این کار را ادامه می دهم تنها به خاطر تعهد اخلاقی و حفظ سرمایه اجتماعی و معنوی خانواده ام نزد مردم بوده وگرنه سود مادی چندانی عاید من نخواهد شد. در این مدت نیز بارها خواسته ام کار را رها کنم اما یادآوری لطف و بزرگواری مردم سقز مرا از این کار منصرف کرده است، چرا که در طول این پنجاه سال و تا جایی که من به یاد دارم این مغازه همیشه مأمن مردم سقز بوده و بارها اهالی فرهنگ و هنر قرار مدارهایشان را اینجا گذاشته و بر روی مباحث علمی، فرهنگی و هنری شهرستان بحث های جدی داشته اند که این جای افتخار است و سعی بر آن شده تا اعتماد موجود کماکان حفظ شود.
