بازنمایی فرهنگ عامە در آثار علاالدین سجادی
غریب سجادی| عضو شورای شهر سنندج
علاالدین سجادی نویسنده نام آشنای سنندجیاست که سالها برای زنده نگه داشتن فرهنگ و ادب کردستان قلم و اندیشەاش را بکار برده است. علاقه وی به ادبیات و هویت کوردی باعث توجه به هویت و خویشتن تاریخی خود در آثارش شده است، به طوری که یکی از راههای حفظ این هویت را حفظ ادبیات میداند. سجادی در مقدمه “تاریخ ادبیات کورد “میگوید: “یک روز مطلبی می خواندم و به ناگاه این تفکر به نزد من آمد که من کی هستم؟ انگلیسی یا عرب؟ نه من کُردم و اسم کُرد در صفحات روزگار وجود دارد و او نیز، اوییست برای خود، مدتی بعد در دریای خیالات خود به این می اندیشیدم که کُرد هم باید تاریخ و ادبیاتی داشته باشد وگرنه کُرد هیچ نیست و هیچ به شمار می آید. اینجا بود که گیج شدم به خود می نگریستم که چیزی نیستم جز یک کُرد و از زاویەای دیگر به خود می نگریستم … جرقه ای در دلم شعله زد به این آرام گرفتم که کُردها از آغاز تاریخ بوده اند و با این زبان که من با آن حرف می زنم و می نویسم قصور نکرده اند”.
علاقە وی به ادبیات سبب شد تا بیست کتاب به رشته تحریر در بیاورد. “تاریخ ادبیات کورد” مهمترین اثر سجادی در زمینه ادبیات کُردی به شمار می رود. در این کتاب اطلاعات فراوانی را در زمینه ادبیات کُردی از دوران آغازین آن تا سده بیستم گردآوری کرده است. در باب اهمیت این کتاب سجادی می گوید: “ادب کُردها را به قصری مجلل تبدیل کردم…قصری ساختم که مقاوم در برابر گرمای تابستان و برف و طوفان زمستان باشد”.
اما یکی از دلپذیرترین و مهمترین آثار سجادی، کتاب ۸ جلدی “رشتهی مرواری” است. سراسر این کتاب پر است از قصه ها و سرگذشت مردمانی که هرگز سهمی در تاریخ نویسی سنتی و رسمی نداشته اند. چراکه “تاريخ نگاری سنتی”، كه بازنمود و شرح حوادث است، اغلب مطابق با مقاصد سياسـی و نظامی فاتحان و پادشاهان نگاشته شده است و آنچه که در این تاریخ نویسی همواره فراموش شده است تاریخ زندگی عامه مردم و قصه ها و سرگذشتهای آنهاست. داسـتانهـای مردمی كه دربردارنده ماهيت زندگی توده مردم است.
اهمیت این اثر دقیقا در تأکید بر زندگی همین مردم فراموش شده است و سجادی به سراغ آنها میرود تا ضمن پرده برداشتن از تلخیها و شيرينیها، آداب، باورها، اعتقادات، آرمانها و نحوه ی زندگی مردم را به تصوير بكشد، تصویری بدون سانسور از آنچه که مردم به آن فکر میکنند و عمل میکنند. مهم نیست قهرمان این قصه های کوتاه و آموزنده فردی عادیست یا حاجی و ملا، بلکه آنچه که برای نویسنده اهمیت دارد گفتن و نوشتن از زیبایی ها و زشتی هاست البته با زبانی سرشار از طنز. هرچند در اين کتاب تاريخِ مستتر زندگی مردم به صورت خاص مستقلاً دنبال نميشـود و هر قصه و داستانی به فردی و شهر و روستایی تعلق دارد. قصه هایی که در دل مردم جای گرفته و نسل به نسل انتقال یافته اند و سجادی آنها را تحریر کرده تا روح و روان خواننده را نوازش دهد. رشته ی مرواری کتابی است که به جمع آوری بسیاری از این داستان ها پرداخته است و نقش مهمی در حفظ داستانهای فولکلور کُردی دارد.
محتوا و درونمایه ادبیات فولکلوریک این اثر اغلب برداشت ها و تلقی های ساده و بی پیرایه مردم از زندگی و مرگ، جهان لاهوت و ناسوت، کائنات، نیازهای جنسی و عاطفی و… است که با نثری روان، ساده و بی پیرایه یک اثر ماندگار ایجاد کرده، اما باید توجه داشت در عین سادگی و روانی، از تخیل عمیق و اندیشه ای ناب برخوردار است که برای زود فهم بودن به آن شکل ساده و روان درآمده است. حال بر همین مبناست که در وهله اول توده مردم مد نظر است و در لایه های آن مسائل مختلف و گوناگونی چون آموزش کارهای خوب، به نقد کشیدن خرافات و ریاکاری، توجه به عقاید دینی و دوری جستن از رفتارهای ناشایست به چشم می خورد.
گفته می شود سجادی در طول سی و پنج سالی که امامت مسجدی را در بغداد بر عهده داشته است هر روز بین نماز مغرب و عشاء بزرگان ادبی و سرشناسان را به مسجد کوچکش دعوت میکرد خاطرات و پندها و اندرزهایی که در این جلسات بر زبان رانده می شد را در مجموعه ای عظیم گرد هم آورد. قصه هایی که گاه خواننده را به کوچه پس کوچه های قطارچیان سنندج می برد و گاه بر بلندای اورامان می نشیند و گاهی سر از سلیمانیه و دیاربکر و موکریان در می آورد از همین رو عامه مردم کورد با خواندن این اثر به نوعی با فضای حاکم بر قصه ها همزاد پنداری میکنند. شاید از همین روی باشد که “لوسین گلدمن” می گوید: «خالق اثر هنری جمع است.» در خلق یک اثر، مؤلف فرامتن به اندازه نویسنده، در خلق و آفرینش اثر نقش دارد. جامعه، مردم، تاریخ، فرهنگ، واقعیت زمانه و خوانندگان هر کدام به انداره مؤلف، در شکل گیری اثر دخیل و سهیم هستند.