امریکایی که قابل اعتماد نیست

خالد توکلی| جامعه شناس
۱- شاید دور از راستی نباشد اگر گفته شود ابراهیم یونسی برای درک بیشتر تاریخ و سیاست کردستان پروژهای دقیق داشت و مروری اجمالی بر آثار غیر ادبیی که ترجمه کرده است نشان میدهد با توجه به روحیه خانوادگی و شغلی، در اجرای آن پروژه بسیار دقیق و منظم عمل کرده است. این نکته نیز شاید دور از انصاف نباشد اگر گفته شود یونسی در نگارش مقدمههایی که در ترجمههایش آورده است جدیت خاصی به خرج داده تا آنجا که ممکن است بیشتر از ترجمه به مقدمه که حاصل ذهن و قلم خود وی بوده، اهمیت میداده است.
در اکثر قریب به اتفاق مقدمههایی که به رشته نگارش درآورده است، موضوع و رویکرد اصلی آن، انتقاد از جنبش و احزاب مسلط کردستان است. دامنه انتقادات نیز بسیار گسترده است و از خصوصیات شخصی رهبران احزاب تا مسائل داخلی و روابط احزاب با کشورهای قدرتمند را دربرمیگیرد. آنچه در این نوشتار مورد بررسی قرار میگیرد موضع و مواجهه یونسی با غرب و در رأس آن ایالات متحده امریکاست که کاملاً انتقادی و بدبینانه است و از این منظر احزاب کرد را بابت اعتماد فراوان به آنها مورد انتقاد جدی قرار میدهد.
در مورد انتقاد از غرب، آنچه در وهله اول به ذهن متبادر میگردد خاستگاه نظری و سیاسی یونسی است که بر اساس آن تضاد آشتیناپذیری با امپریالیسم امریکا دارد. وی از افسران عضو حزب توده بوده و آشکارا به مارکسیسم و تفکر چپ گرایش داشته است، اما در مقدمههایی که نوشته است بیش از آنکه گرایش فکری و نظری خود را علنی کند، انتقاد خود را به رفتار استعماری، دوگانه و استفاده ابزاری از حقوق بشر مستند میدارد؛ برای نمونه به رفتار امریکا نسبت به بمباران شیمیایی حلبچه اشاره میکند که چگونه این فاجعه دردناک و این جنایت جنگی صدام را نادیده میانگارد و آن را به لحاظ خبری بایکوت میکند تا اهداف بینالمللی خود را پیگیری کند. حال حقوق بشر هم پایمال میشود یا نه اهمیتی ندارد مهم رسیدن به اهداف منطقهای و جهانی است که صدام در آن راستا عمل میکند. یونسی استدلال میکند با این اوضاع و احوال و مواضعی که غرب نسبت به مردم کردستان در برهههای مختلف زمانی داشته است چگونه میتوان به غرب و امریکا اعتماد داشت و از آنها حمایت و همکاری طلب کرد.
۲- برای بسیاری از خوانندگان مقدمههای یونسی، با توجه به هژمونی امریکا در محیط بینالمللی و حمایتهایی که در طول سالیان گذشته از اقلیم کردستان داشته است، آن انتقادات توجیه چندانی نداشته و استدلال میشود بهتر آن است (یا چارهای نیست جز این که) تلاشها بر ارتباط صمیمانه و جدیتر با غرب متمرکز شود.
اکنون و پس از مواضع امریکا نسبت به «رفراندوم» و حمله ترکیه به «عفرین» مشخص میشود که توصیه توأم با بدبینی یونسی نسبت به غرب و امریکا تا حد زیادی درست بوده و شناخت عمیقی از مناسبات سیاسی حاکم بر روابط بینالملل و ارزشهای غربی داشته است. غرب و در رأس آن امریکا، نگاهی شرقشناسانه نسبت به کردستان دارند، به همین دلیل ماهیت مواضع و اهدافی که در منطقه خاورمیانه دارند با اهداف و آرمانهای کردها متفاوت است. بر اساس نگرش شرقشناسانه، از آن جایی که غرب، خود را مرکز و کانون جهان تلقی میکند منافع ملی و آرمانهای خود را به تمامی جهان تعمیم میدهد و تمامی تحولات را با توجه به آنها تحلیل و تعبیر کرده و عمل میکند.
یونسی میدانست علاوه بر بدعهدی و فرصتطلبی غربیان، اهداف آنها نیز در خاورمیانه نسبت اندکی با اهداف کردها دارد لذا خوشبینی از نزدیکی غرب با کردها نباید چنان باشد که زخم عمیق حلبچه و بایکوت خبری رسانههای غربی را فراموش کرد. نکتهای که در این روزها به خوبی حس میشود که چگونه امریکا بزرگترین متحد خود یعنی کردهای سوریه را در برابر ارتش مجهز ترکیه و نیروهای وحشی طوایف سوری وابسته تنها گذاشته و شاهد کشتهشدن غیرنظامیان و جنایاتی فجیع در این منطقه است.