مصطفی ملکیان، اندیشمند و فیلسوف اخلاق در افتتاحیه نمایشگاه کتاب کردستان گفت:
زبان مادری مبنای محرومیت نیست
«آزادی آدمیان اصل اولیه زیست اجتماعی است». این بخشی از گفتههای مصطفی ملکیان، اندیشمند معاصر، فیلسوف اخلاق و نظریهپرداز نواندیش دینی در خلال سخنرانیاش در آیین افتتاح نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب در استان کردستان است. او ضمن تأکید بر اینکه آزادی تنها زمانی که موجب خدشه و لطمه وارد کردن به دیگران شود قابل تحدید است گفت: «از آزادی سخن گفتن و آموزش و ترویج زبان مادری هرگز تحدیدبردار (محدودیت) نیست».
دراین مراسم که صبح روز چهارشنبه دهم مهرماه به میزبانی چهرههای فرهنگی و هنری کردستان برگزار شد، ملکیان در رابطه با حقوق زبان مادری اظهار کرد: «همیشه در کشورهایی که اقلیتهای زبانی و قومی وجود دارد مسأله حق آموزش و ترویج زبان مادری یکی از مباحث حقوقی و اخلاقی بوده است. چهار دلیل مؤید شناخت حقوق زبان مادری و پاسداشت آن در مقام اجرا است که ادلههای اخلاقی و حقوقی از دلایل اول و دوم و ادلههای مصلحت اندیشانه از دلایل سوم و چهارم این مبحث محسوب میشوند». به گفته این اندیشمند معاصر دلیل اول که از منظر اخلاقی مورد بحث است این است که آزادی هیچ کسی در هیچ حوزهای قابل تحدید کردن و محدودسازی نیست. مگر اینکه آزادی آن فرد به آزادی دیگران لطمه و خدشهای وارد کند. این چهره عرصه پژوهش ادامه داده: «دلیل اول تکیه بر مفهوم آزادی داشت و دلیل دوم تکیه بر مفهوم عدالت دارد». به گفته ملکیان این نکته، از عدالت توزیعی نشأت میگیرد به این معنا که شاخصههایی که خود صاحبان ویژگی در آن دخالتی ندارند، نمیتواند در توزیع فرصتها مؤثر باشد، لذا زبان مادری نمیتواند مبنای محرومیت و یا مزیت قرار گیرد، بر همین اساس زبان مادری کسانی که یک اقلیت زبانی است، نباید مبنای محرومیت آموزش و ترویج آن زبان شود. او درباره دلیل سوم و چهارم که با مصلحت اندیشی سروکار دارد هم تأکید کرد: «در جامعهای که مکتبها، آیینها و ایدئولوژیهای مختلف وجود داشته باشد، سلامت فرهنگی و اجتماعی نسبت به جوامع تک مکتبی و تک مذهبی بیشتر است.» به گفته این اندیشمند کشورمان راه مقابله با ترس از مرکز گریزی قوم یا اقوامی، این است که نیازهای آن قوم در جامعه برآورده شود، در این صورت دلیلی برای مرکز گریزی نیست: «در این راستا برای جلوگیری از مرکز گریزی نیاز است که زبان مادری هر قومی حفظ شود و کسی نگاه اهانتآمیز و تحقیر، به زبان دیگری نداشته باشد.»