قصهی هنری پارمیس
حتما این خطابه بارها به گوش کسانی که در مقطع متوسطه و در آستانه انتخاب رشته هستند، رسیده است؛ پدر و مادری که از سر دلسوزی و یا چشم و همچشمی با دوستان و آشنایان، فرزندان خویش را بالاجبار وارد مسیری میکنند که انتهای آن پشیمانی محض است. حال اگر فرزند که بر اثر حیا و اطاعات از والدین، مجبور به پذیرش امر آنان شده، در زمانی مناسب مسیر درست را انتخاب نکند، این پشیمانی و حسرت تا آخر عمر همراه او خواهد بود؛ حتی اگر به درآمد قابل توجهی نیز دست یابد.
اینکه گفته میشود نباید دوره کودکی را از کودکان گرفت شاید چندان پیچیده نباشد و کافی است پدر و مادرها شناختی اصولی از شرایط روحی و ذهنی کودکشان پیدا و مسیر را برای آنان هموار کنند. همۀ انسانها در حرفه یا کاری استعداد دارند، اما معمولاً در شناخت آنها موفق نیستند. اغلب اوقات استعدادها برای ما پنهان و ناشناخته باقی میمانند. این استعدادها در برابر چشم ما هستند، اما در شناخت آنها موفق نیستیم و آنها را فراموش میکنیم.
اگر نگاهی به اطرافیان خود بیندازیم شاید نمونه چنین والدینی که در پرورش خلاقیت و توانایی کودکشان کوشا بودهاند کم نباشد، از این رو واکاوی میکوشد با معرفی کودکان و نوجوانانی که استعدادهای خوبی در سایر زمینهها به غیر از رشتههای تحصیلی دارند این مهم را مطالبه کند که هنرهایی نظیر نقاشی، موسیقی، تئاتر و… مگر کمتر از در رشتههای ریاضی و تجربی است؟ چرا در اذهان خانوادهها اینچنین جا افتاده است که درسخوانها و تیزهوشان باید در رشته ریاضی_فیزیک و یا علوم تجربی تحصیل کنند و سایرین باید در مابقی رشتهها ادامه تحصیل دهند؟
پارمیس طاطایی که از همان سه سالگی به کمک مادرش “سمیرا دهزنی” _که فارغالتحصیل رشته هنر است_ تکنیکهای مختلفی چون رنگ روغن، آبرنگ، مداد رنگی و سیاه قلم را فرا گرفته و تا به امروز که ۱۳ سال دارد در این راه تلاش کرده است. البته پارمیس از کمک اساتیدی همچون “ناصر فیضاللهبیگی” نیز بهره برده است.
احتمال اینکه این افراد در آینده در کنار ظرفیتهای هنری خود، به یک سرمایه اجتماعی نیز تبدیل شوند زیاد است و واکاوی هم به نوبه خود تلاش میکند به چنین استعدادهایی توجه بیشتری نشان دهد و آنان را برای رسیدن به اهداف بزرگتر یاری کند.
یکی از تابلوهای پارمیس که توجه واکاوی را به خود جلب کرد تابلوی فوق است که مضمونی اجتماعی (نه به نژادپرستی) دارد.