نوروز در شعر کُردی
شهباز محسنی| فعال فرهنگی
آمدن بهار تحول شگفتی است در طبیعت؛ معجزه رستاخیز را با چشم خود می بینیم و از نزدیک حس می کنیم. طبیعت و کوه و در و دشت و دار و درخت دوباره جان می گیرند و جهان لباس تازه و دیگری به تن می کند و برای روزها و فصلهایی چند به خودآرایی خواهد پرداخت و چشم و دل هربیننده را محو تماشای دیدنی خود خواهد ساخت. از همین روست که سعدی، پادشاه سخن، به زیبایی و بخوبی گفته است:
آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار/ هرگیاهی که به نوروز نجنبد حطب است
جنبش سرو تو پنداری کز باد صباست/
نه، که از ناله مرغان چمن در طرب است
زیبایی و سرور آمدن بهار و نوروز یا روز نو در ادبیات و بویژه شعر مللی که تبار فرهنگی ایرانی دارند یا تحت تأثیر این فرهنگ و تمدن اند بسیار بازتاب داشته است و سخنوران و شعرا تقریبا همه به وصف بهار و نوروز روآورده اند. وزش نسیم صبا و بارش باران و رویش گیاه و جلوه و بوی عطر گلها و جنبش زمین و پرندگان و طراوت تازه زمین و زمان گرفته تا اسطوره های تاریخی و ملی و میهنی از موضوعات توصیف شده در شعر و ادبیات است. هرکس سر سوزن ذوقی داشته باشد از دیدن مناظر و جلوه های گوناگون و دلکش و زیبای طبیعت به وجد می آید و عکس العمل نشان می دهد چه برسد به انسانهای شاعر که دارای ذوق و احساس عمیقتری هستند. چنانکه به قول سعدی شیرازی انسان واقعی به وقت بهار با رؤیت آن همه زیبایی در در و دشت و طبیعت عاشق می شود و تنها هیزم خشک است که به جنبش و حرکت درنمی آید.
از آنجا که عنوان این نوشته بازتاب نوروز در شعر شاعران کرد است
در اینجا به عنوان مشت نمونه خروار تعدادی از آن اشعار را گزارش می دهیم:
ملای جزیری، عارف و شاعر شهیر، که چهار سده پیش در جزیره ابن عمر میزست و اشعار عرفانیش به گویش کرمانجی شهرت جهانی دارد در یکی از قصایدش به نکته جالبی اشاره کرده می گوید:
عیده وو هه رکه س ژ دیدارا ته لێ پیرۆزه عید/ ئه ز تنێ مه حرومی دیدارم به سه د مه نزڵ به عید
(امروز عید است هرکسی که تو او را ببینی عید بر او مبارک می شود. در این میان تنها منم که بدبختانه از تو دورم و محروم)
نالی، غزلسرای نامدار کرد در سده نوزده میلادی و اهل شهرزور، در تصویرگری استعاری زیبایی، با بهره گیری از ترفند بدیعی حسن تعلیل چنین سروده:
ته تشریفی نه وبه هاره که عاله م ده کا نوێ/ دڵ چونکه میسلی خونچه یه بۆیه ده پشکوێ
مولوی تاوه گوێزی نیز با زبان شیرین و گوارای هورامانی و بهره گیری از صنعت تجاهل العارف بیتی سروده که در آن سرور و خوشی آمدن نوروز و بهار را با لذت و سرور رسیدن نامه معشوق که برای عشاق شادی بخش ترین چیز است یکی دانسته:
نیشانه ی نه ورۆز واده ی وه هاره ن/ یا نه شئه ی ئامای نامه ی نیگارن
از آغاز قرن بیستم با توجه به کشاکشهای سیاسی و اجتماعی فراوان، غالبا شعرا نوروز را سیاسی کرده اند. ماموستا پیره مێرد نقطه عطفی است در این میان. مشهور است که وی هرساله در روز اول نوروز مردم را در سلیمانیه(مامه یاره) گرد می آورد و مراسم نوروز را با برافروختن نمادین آتش گرامی می داشت و شعرش بسبار مشهور:
ئه م ڕۆژی ساڵی تازه یه نه ورۆزه هاته وه/
جه ژنێکی کۆنی کورده به خۆشی و به هاته وه
ماموستا عبدالله گۆران از این تصویرگریها و توصیفها عدول کرده نوروز را کاملا سیاسی می بیند و از اسطوره هایی چون کاوه و کلماتی نمادین چون زمستان و زنجیر بهره گرفته گویی نوروز خاص کردهاست. البته با ملاحظه وضعیتی که کردها در ترکیه یا عراق داشته و تقابلهای فرهنگی قابل درک و تأمل است:
ئه ی نه ته وه ی کاوه ی زنجیر قه ف قه ف بڕ/ رۆژی نه ورۆز دای به هه وری زستان دڕ ..
ماموستا هژار نیز چنین سروده است:
مزگێنی دا به سروه بای به هاری/ وا هاته وه نه ورۆزی کورده واری
ماموستا ئاوات(کامل امام زنبیلی) نیز چنین سروده:
هه ی هه ی چ به هارێکه وه ک جه ننه تی مه ئوایه/ وه ک بولبولی زار عاشق ئاو برده یی سه حرایه
مامۆستا نافع مظهر، شاعر نکته سنج سقزی، در قطعه زیبایی نوروز را به مردم اینچنین شادباش گفته است:
شه ماڵ له نوچکه ی کێوی نه که رۆز/هێنایه سه قز په یامی نه ورۆز/
وتی ئه م جه ژنه ی کاوه و فه ره یدون/
له کوردانی پاک پیرۆز بێ پیرۆز
گفتنی است بر اساس روایات عامیانه، نوروز زمان پیروزی کاوه آهنگر بر ضحاک بوده و از قدیم الایام این روایت در میان کردها رایج بوده است که اشاره ماموستا نافع مظهر هم به این ماجرا بر همین اساس است.
بد نیست روشن سازم که واژه (نه که رۆز) که نام کوهی بلند و زیباست در سرشیو سقز، ریخت و تلفظ کهنه و قدیمی همان نوروز است در زبان پهلوی پیش از اسلام.
ماموستا قانع مریوانی هم در شادباشش به مناسبت نوروز گفته است:
مباره ک بێ به دڵخۆشی که جه ژنی میر و گاوانه/
مباره ک بێ به سه ربه ستی که ئه مڕۆ جه ژنی لاوانه
ضمن عرض شادباش نوروز و بهار تازه، آرزوی نزول خیر و رحمت و برکات و بهبود اوضاع و احوال را برای کشور و منطقه در سال نو دارد.
نویسنده: دکتر شهباز محسنی