به مناسبت روز پزشک؛
نگاهی به مشکلات حوزهی درمان در سقز در گفتگو با دکتر علیرضا رضایی
سالهاست برای دسترسی به امکانات درمانی مناسبتر و موثرتر، ناچار به مراجعه به شهرهای دور و نزدیک هستیم، رنجی که کماکان باقیاست. شاید در سالهای اخیر به لحاظ ابنیههای درمانی تغییراتی ایجاد شده باشد، اما بسیاری از مشکلات همچنان در جای خود باقی است.
مشکلات حوزهی درمان سقز را میتوان به سه دسته «نیروی انسانی»، «فضای درمانی» و «امکانات» تقسیم کرد که کمبود نیروی انسانی و بویژه پزشکان متخصص و فوق تخصص در رشتههایی همچون رادیولوژی و سونوگرافی، پاتولوژی، زنان، قلب، اورولوژی، اورتوپدی، فوق تخصص رشتههای داخلی، فوق تخصص اطفال و چند رشتهی ریز و درشت دیگر از آن جمله هستند
از دلایل این موضوع نبود دانشگاه علوم پزشکی در سقز و نوع نگاه علوم پزشکی کردستان به این شهرستان هم در تخصیص نیرو و هم در تخصیص امکانات است.
همهی این موضوعات و تعدادی مباحث دیگر را به مناسبت روز پزشک با «دکتر علیرضا رضایی» متخصص اورولوژی در میان گذاشتهایم. اینماین مفصل را میتوانید در ادامه بخوانید:
واکاوی: اگر بخواهیم نگاهی به مشکلات حوزه درمان بیاندازیم، شما آن را چگونه دستهبندی میکنید؟
رضایی: مشکلات حوزه درمان در سقز زیاد است اما در برخی موارد بنا به لطف و یا کم لطفیهایی، این مشکلات بزرگ میشوند و بر عکس در برخی موارد این مشکلات اصلا دیده نمیشوند. در کل، مشکلات حوزه بهداشت و درمان سقز را میتوان در سه دسته “نیروی انسانی”، “امکانات” و “فضای درمانی” تقسیم کرد.
در دستهی نیروی انسانی که بیشتر ناشی از کمبود پزشک متخصص و فوق تخصص است اگر بخواهیم بر حسب رشتههای تخصصی آن را عنوان کنیم اینگونه میتوان اشاره کرد:
رادیولوژی و سونوگرافی: با اینکه در سقز چند نفر رادیولوژیست حضور دارند اما شهر سقز حداقل نیازمند ۲۰ رادیولوژیست است. در حال حاضر سونوگرافی سینه در سقز به ندرت انجام میشود و در حالی که امکانات آن در این شهر موجود است، بسیاری از بیماران جهت غربالگری بارداری آوارهی شهرهای اطراف میشوند و یا همین امآرآی و سیتیاسکن در یک سیدی به بیمار تحویل داده میشود که این روش غیرحرفهایست و باید گزارش آن مکتوب به دست متخصص برسد.
رشتهی پاتولوژی: در حال حاضر سه آزمایشگاه در سقز فعالیت دارند که دو تای آنها پاتولوژیست هستند اما نمونه پاتولوژی بیماران را به دلیل زمانبر بودن و سختی کار تحویل نمیگیرند و باز هم بیمار آواره شهرهای اطراف میشود، بنابر این تعداد پاتولوژیستها باید اضافه شود.
متخصص مغز و اعصاب: هرچند پزشکان با سابقه و پا به سن گذاشتهای از این رشته در سقز هستند اما ممکن است نتوانند هر شب آنکال باشند، بنابر این جذب متخصص جوان در این رشته به شدت حس میشود.
متخصص زنان: متخصصان زنان که در سقز هستند به دلیل کار سخت و طاقتفرسا خسته شدهاند و این ممکن است آنکال بودن را برای آنها سخت کند. متخصصین جدید میتوانند تحت نظر این افراد کار خود را آغاز کنند و به نظر من شهری مانند سقز ۳۰ متخصص زنان لازم دارد تا به استاندارد شهرهای بزرگ برسد و حتی باعث کاهش مرگ و میر زنان باردار و کودکان آنها شود. چون وقتی یک متخصص در بلوک زایمان مشغول کار است باید یک متخصص برای برخی کارهای دیگر آنکال باشد، در حالیکه الان اینگونه نیست. در بیمارستانی مانند تأمین اجتماعی تنها یک نفر فعالیت میکند در حالیکه باید ۳ نفر حضور داشته باشند.
متخصص قلب: تعداد متخصصین قلب اکنون ۴ یا ۵ نفر هستند، اما در کنار اینها نیازمند حضور فوق تخصص آنژیوگرافی و اینترونشن هستیم. بخشی از مرگ و میرهای قلبی به خاطر کمبود امکانات در حوزه قلب است. اگر فوق تخصص و امکانات لازم وجود داشته باشد برگرداندن یک نفر هم به زندگی مهم است.
متخصص اورولوژی: من خودم متخصص این رشته هستم و احساس میکنم به جای یک نفر ۵ نفر متخصص لازم است و شخصا به معاونت درمان دانشگاه و حتی یکی از دوستان خودم پیشنهاد دادهام تا در سقز حضور پیدا کند، اما کمتر کسی حاضر است در سقز حضور پیدا کند چون امکانات لازم و حتی یک بسکت ساده برای خارج کردن سنگ وجود ندارد چه برسد به سایر امکانات و حتی دستگاه سنگ شکن. البته تا اینجای کار هم بسیاری از امکانات مورد نیاز را با پیگیریهای مکرر و گاها با هزینههای شخصی وارد سقز کردیم.
فوق تخصص رشتههای داخلی: نیاز مبرم به رشتههای فوق تخصصی از جمله گوارش، غدد، ریه، رماتولوژی، نفرولوژی و بالاخص خون و آنکولوژی وجود دارد. به خاطر رژیم غذایی نامناسب و برخی پارامترهای دیگر آمار انواع سرطان در سقز بالاست و من که با بیماران سرطان مثانه سر و کار دارم در سقز این نوع بیماری بسیار زیاد است که البته دلایل آن باید مطالعه علمی شود. گاها دیده شده که بیماران سرطانی به دلیل نبود این قبیل از متخصصان در جادههای شهرهای اطراف دچار تصادف شدهاند.
جراح مغز و اعصاب: ما در سقز به جای یک نفر سه نفر جراح مغز و اعصاب لازم داریم تا پاسخگوی نیازها باشند که هر کدام با ۱۰ روز آنکالی بتوانند ۳۰ روز ماه را پُر کنند.
متخصص اورتوپدی: هرچند جدیدا متخصص این رشته به سقز آمده اما باز هم کمبود احساس میشود.
فوق تخصص اطفال: نیاز به رشتههای فوق تخصصی اطفال بویژه اعصاب، گوارش، غدد، نفرولوژی، انکولوژی، ریه و آلرژی کودکان به شدت احساس میشود و حضور این قبیل از تخصصها مانع از اعزام کودکان سقز به شهرهای اطراف میشود.
متخصص بیهوشی: در سقز با توجه به وجود ۳ بیمارستان، حداقل ۱۰ متخصص بیهوشی و یک فوق تخصص بیهوشی برای کودکان نیاز است. گاها به خاطر کمبود متخصص بیهوشی برخی از جراحیها کنسل میشوند.
رشته طب فیزیکی: کار این رشته نظارت بر کار فیزوتراپیستها و اخذ نوار عضله، عصب و… است که به کرات درخواست داده شده اما جوابی نشنیدهایم.
رشته طب کار: برخی مشاغل همچون رانندگی و… باید هر ماه برای معاینات دورهای به سنندج و نزد متخصص طب کار بروند و بسیاری بلاها را به جان بخرند، اما اگر یک یا دو نفر متخصص در سقز حضور داشته باشند لزومی به چنین رفت و آمدهایی نیست. البته در سنندج دستهایی پشت پرده است که اجازه حضور برخی رشتهها را در سقز نمیدهند.
رشته پوست: در حال حاضر سقز از وجود متخصص پوست بیبهره است، در حالی که بسیاری از بیماریهای پوستی از سوی مردم نادیده گرفته میشوند و چه بسا به بیماریهای حادتر تبدیل میشوند.
گوش و حلق و بینی: یکی دیگر از رشتههایی که کمبود آن احساس میشود گوش و حلق و بینی است که کماکان توجهی به آن نمیشود.
دندانپزشکی: برخی افراد غیر متخصص در سقز به صورت زیرزمینی اقدام به دندانسازی کردهاند و چون نهادی از جمله نظام پزشکی (به دلیل عدم عضویت آنها) بر کارشان نظارت ندارد ممکن است مشکلاتی را متوجه شهروندان کنند. از طرفی همین شهر نیازمند انواع تخصص از جمله جراحی فک و صورت، اندو، پریو، ارتودنسی و دندانپزشکی اطفال است.
واکاوی: شاید برخیها بگویند چه لزومی به حضور پزشکانی از تمام تخصصها در یک شهر است، آیا این سخن صحیح است؟
رضایی: هماکنون سقز با ویژگیهایی همچون جمعیت، فرمانداری ویژه، آغاز به کار قریبالوقوع فرودگاه و … دیگر نباید گفت هیچ رشتهای برای سقز ضرورت ندارد. لازم است در سقز دانشگاه علوم پزشکی مستقل دایر شود، اما این یک واقعیت است که سنندج در بسیاری زمینهها از جمله احداث دانشگاه مانع اصلی است. من سال ۹۳ از وزیر وقت بهداشت درخواست دستگاه پی سی ال ال (خروج سنگهای کلیوی از طریق شکاف) را ارائه دادم و وی دستور مستقیم داد، اما مسئولین وقت دانشگاه اجازه ندادند این دستگاه به سقز بیاید و اکنون دستگاه مذکور در بیمارستانهای سنندج است. همچنین درخواست راهاندازی رشته پیوند کلیه در سقز را ارائه دادیم و وزیر موافقت را اعلام کرد که مزایای زیادی برای سقز به دنبال داشت ولی باز هم مسئولین دانشگاه اعلام کردند تا زمانی که سنندج این رشته را دایر نکند به سقز ارائه نخواهد شد.
واکاوی: یک سؤال اینجا مطرح میشود، آیا ممکن است یک پزشک در یک تخصص، خود مانع از ورود پزشک دیگر در همان رشته شود تا یک نوع انحصار برای خود ایجاد کند؟
رضایی: تعدادی از پزشکانی که در سقز هستند غیر بومی هستند، چه این افراد و چه پزشکان بومی نمیتوانند مانع حضور متخصص هم رشتهای خود شوند و اساسا توان چندانی برای انحصار گرایی ندارند. البته همین پزشکان اعم از بومی و غیر بومی در رشتههایی همچون رادیولوژی، ارتوپدی، چشم و اورولوژی، سطح پزشکی را در حد توان خود در سقز بالا بردهاند و میتوانم بگویم در منطقه حرف اول را میزننند. ولی کار زمانی لنگ پیدا میکند که برخی پزشکان متخصص و عمومی به جای کار درمان به برخی مشاغل حاشیهای دیگر بپردازند.
واکاوی: به بحث فضا در سقز بپردازیم، در این حوزه کمبودها چگونه احساس میشود؟
رضایی: سقز به ظاهر سه بیمارستان دارد:
بیمارستان تأمین اجتماعی: که به حق در حد یک کلینیک است، اگرچه نیرو و پزشکان خاص و حاذقی دارد اما به طور کل نمیتواند چندان باری از دوش مردم بردارد که بخشی از آن به مدیریت سابق درمان در استان بر میگردد و امیدواریم در دوره مدیریت جدید بخشی از این مشکلات مرتفع شود.
بیمارستان امام: که یک بیمارستان قدیمی است و بالغ بر ۵۰ سال قدمت دارد و حتی تعمیرات متعدد هم نتوانسته است در وضعیت ساختمان آن تغییری ایجاد کند و هر هزینهای در آن هدر رفت منابع خواهد بود.
بیمارستان شفا: این بیمارستان با همه کمبودها افتتاح شد و بعد از آن روز به روز خود را بهتر نشان داده است. من به عنوان اولین پزشک اولین عمل را در آن بیمارستان انجام دادم و اکنون نیز چند رشته (چشم پزشکی، جراحی عمومی، لاپاراسکوپی و…) عملها را در آنجا انجام میدهند و مشکل خاصی هم اتفاق نیفتاده است، اما لازمه این فضای مناسب تأمین نیروی انسانی است.
واکاوی: در بحث فضا، درمانگاههای خصوصی تا چه میزان توانستهاند از بار بیمارستانها کم کنند؟
رضایی: این درمانگاهها هرچند تا حدودی توانستهاند بار ورودی بیمارستانها را کم کنند، اما برپایی تعداد زیادی از آنها نه بر اساس نیاز بلکه بر اساس رانت بوده است چون اگر دقت کرده باشید همگی در دست افرادی هستند که قبلا در جایی از سیستم بهداشت و درمان پُست و مقامی داشتهاند. این درمانگاهها اگر به صورت دی کلینیک (مرکز جراحی محدود) دایر شوند بهتر میتوانند پاسخگوی نیازهای شهروندان باشند. البته یکی از این مراکز که برنامهریزی برای احداث دیکلینیک را دارد احتمالا به دلیل تمرکز گرایی در سنندج به مشکل برخورد کند، چون در این استان روابط کاری، محافظهکاری، اهمیت پست و جایگاه و… بر نیاز و توانایی ارجحیت دارد.
واکاوی: بخش امکانات را چگونه ارزیابی میکنید؟
رضایی: اگر بخواهیم در مورد امکانات صحبت کنیم حرف برای گفتن زیاد است، بگذارید از تخصص خودم شروع اکنم؛ الان با خروج دستگاه سنگ شکن کلیه بسیاری از شهروندان در سقز و شهرهای اطراف آواره شهرهای دورتر شدهاند.
فردی که دستگاه را خریداری کرده در صورت راهاندازی با هزینه آزاد (بخش خصوصی) خدمات ارائه خواهد داد، در حالی که در شهر سقز با ۱۰۰ هزار تومان همان خدمات ارائه میشد ولی نه مسئولان و نه حتی خیّران تلاشی برای حفظ دستگاه نکردند.
اگر در کل کشور حساب کنیم به دلیل تحریمهای موجود به شدت با کمبود امکانات مواجه هستیم، اما در سقز قضیه متفاوت است چون در همان قدم اول یعنی نیروی انسانی ماندهایم و تا نیروی انسانی حاذق و کافی نداشته باشیم بود و نبود امکانات یکی است. از طرفی فرهنگ استفاده از امکانات نیز مهم است. در همین شهر سقز افرادی هستند که در یک سال گذشته چند بار امآرآی انجام داده، چرا؟ چون بیمه است و با هرینه کم انجام میدهد در حالیکه ممکن است انجام چند باره امآرآی در یک سال ضرورت نداشته باشد و همین موضوع باعث استهلاک دستگاه میشود. در عوض افرادی هستند چون بیمه ندارند یک بار هم از آن استفاده نکردهاند. از طرفی پزشک هم نمیتواند مقاومتی نشان دهد، چون بیمار وی را مجبور و در صورت امتناع ممکن است به باد ناسزا و حتی کتک کاری بکشد. اما اگر اصل بر استفاده صحیح و حضور متخصص باشد ممکن است در بسیاری از زمینهها کمبود امکانات داشته باشیم.
یکی از کمبودهایی که در سقز وجود دارد مشکل اعزام هوایی است، در مواقعی که نیاز به اعزام فوری است ما هلیکوپتر اورژانس نداریم. همچنین کمبود آمبولانس و خصوصا آمبولانسهای خصوصی در این شهر به شدت احساس میشود.
واکاوی: تعامل سیستم بهداشت و درمان سقز با پزشکان را چگونه ارزیابی میکنید؟
رضایی: الآن به بسیاری از رشتههایی که سقز نیاز دارد اشاره کردیم، اما مهم آغوش باز سیستم بهداشت و درمان و دانشگاه برای این افراد است. بلاخره شهر سقز اگر در استانهای دیگر بود اکنون یک دانشگاه مستقل از مرکز استان برای خودش داشت و این مشکلات به حداقل میرسید. تصور کنید اسدآباد همدان شهر دسته چندم این استان است اما دانشگاه مستقل علوم پزشکی دارد و خود رأسا پزشک جذب میکند. مسئولان و خصوصا نماینده باید در این راستا تلاش جدی به خرج دهند.
سهلگیری دانشگاه علوم پزشکی در برابر برخی پزشکان نیز مهم است. پزشکی که با سهمیه همین شهر و در فلان رشته تخصصی قبول و بعد از حدود یک سال با رانتی که داشته از سقز به استان آذربایجان شرقی منتقل میشود و یا فردی در رشته جراحی پلاستیک قبول شده و در مدت ۴ الی ۵ سالی که در سقز بوده یک مورد جراحی سوختگی، پیوند پوست و … انجام نداده و حتی در آنکالیها هم چندان حاضر نبوده، اینها توجیهی غیر از سادهانگاری از سوی مدیریت دانشگاه علوم پزشکی ندارد.
واکاوی: تعامل و ارتباط بین شهروندان و جامعهی پزشکی را چگونه میبینید؟
رضایی: در این مورد هنوز در ابتدای راه هستیم. بیمار باید هر آنچه لازم است را با پزشک در میان بگذارد و پزشک نیز با دقت و حوصله گوش و نهایتا معاینه کند. در این زمینه مشکلاتی وجود دارد و مردم آنطور که لازم است مسایل در مورد بیماری خود را با پزشک مطرح نمیکنند و بعدها مشکلاتی در این راه بوجود میآید.
یک موضوع دیگر در این رابطه، قضاوتها در مورد سطح زندگی پزشکان است. این یک واقعیت است که سطح زندگی و رفاه پزشکان بالاتر از سایر اقشار است، اگر پزشکی ببیند در یک شهری آن سطح از رفاه وجود ندارد قطعا به فکر مهاجرت خواهد بود.
یا اگر در سطح شهر چرخی بزنید ساختمانهای نوساز خوبی دیده میشود که متعلق به پزشکان نیستند، اما کسی نمیپرسد این افراد پول چنین عمارتهایی را از کجا آوردهاند؟ ولی در عوض بسیار شنیدهایم که میگویند “پولت نصیب حکیم و ظالم نشود”. شاید این سخن ریشهی تاریخی داشته باشد و من نمیخواهم به آن ورود کنم، اما چرا باید حکیم و ظالم در یک ردیف قرار داده شوند؟ در حالیکه همین پزشکان در بسیاری از کارهای خیریه پیشقدم هستند، اما هیچوقت آن را در بوق و کرنا نمیکنند. یا در همین شهر سقز پزشکانی تهدید شدهاند و جان خود را در خطر میبینند که البته با توجه به پیشینه و تاریخ سقز موضوع را نمیتوان به همه و حتی درصد بسیار کمی از شهروندان تعمیم داد، اما یک مورد آن نیز زیاد است چون چهرهی تاریخی و فرهنگی شهر خدشهدار میشود.
همچنین بحث مالیات، عوارض شهرداری و… مواردی است که بحثهای زیادی را میان مسئولان و پزشکان برپا کرده است! رأی دیوان عدالت اداری میگوید مطب پزشکان شامل عوارض شهرداری نمیشود، اما ما هر بار که شهردار عوض میشود این بحث دوباره سر باز میکند.
واکاوی: انتخابات نظام پزشکی اخیرا انجام شد، ترکیب جدید و کلیت نظام پزشکی را در سقز چگونه میبینید؟
رضایی: تقریبا ۵۰ درصد اعضا در انتخابات اخیر تغییر کردند که این دوره افراد جوان و با صلاحیتی نیز به جمع اضافه شدند. هرچند در دوره قبل نیز توانستیم کلاس کاری نظام را با تعامل میان پزشکان و سایر ارگانها تا حد زیادی بالا ببریم.
کارهای صنفی و رفاهی و… بخشی از کار نظام پزشکی است، بُعد دیگر آن قضایی و همان هیأت بدوی انتظامی است که لازمه آن تعامل با سیستم قضایی است. شاید برخی بگویند چون پزشکان همکار یکدیگر هستند ممکن است به برخی شکایات کم توجهی شود در حالی که تاکنون در هیأت مذکور چندین پزشک محکوم شدهاند که بسته به قصور پزشک با وی برخورد شده است اما به این دلیل که آن پزشک چندین سال خدمت صادقانه کرده شاید جهت حفظ آبروی وی مانند سایر اصناف چندان بزرگنمایی نشود.
واکاوی: سؤال آخر؛ در پیک پنجم کرونا هستیم، مدیریت کرونا را چگونه ارزیابی میکنید؟
رضایی: این موضوع ابعاد گستردهای دارد، اما در کل میتوان گفت در این مدت کادر درمان به راستی خسته شدهاند. یک موضوع در اینجا استفاده از تمام ظرفیتها (انسانی و سخت افزاری) است. اکنون که در میانهی موج پنجم هستیم لازم است از ظرفیت بیمارستان شفا و بالاخص بیمارستان تأمین اجتماعی هم استفاده شود. رعایت پروتکلهای بهداشتی از سوی شهروندان نیز مهم است، متأسفانه شرکت در مراسمات، دورهمیها و… باعث فشار بیشتر به کادر درمان میشود و در عرض ۱۸ ماه گذشته کادر درمان و ازجمله پزشکان شهیدان زیادی تقدیم کردهاند و باید به سایر همکاران عزیز خسته نباشید و دستمریزاد گفت. امیدواریم شرایط از سوی شهروندان درک شود و هرچه سریعتر به پایان پاندمی برسیم.
سلام پزشکان زیادی داریم که به واقع دلسوز این شهر هستند و مهمتر از همه یار ؛ حامی و غمخوار واقعی شهرمان هستند امید است آنها هم از دعای خیر محروم نباشند . پزشکانی چون دکتر نوازی ؛ دکتر بهروز مرادی ؛ دکتر غوثی ؛ دکتر علی اسماعیلی ؛ دکتر سالکی و یادش بخیر دکتر فریبا جعفری