کسادی بی سابقه در بازار سقز

در روزهایی که باید بازار مملو از جمعیت میبود و خریدار و فروشنده سرگرم معاملههای نورزی باشند، اما مشاهدات میدانی روایتگر کسادی بی سابقه اوضاع است. جنب و جوشی در بازار وجود ندارد، راهروهای بازار و پاساژها خالی و مغازهداران چشمبهراه مشتریانی نشستهاند که نیستند.
کار و کاسبی در بازار پارچه سقز که قطب کشور محسوب میشود نمیچرخد و متر و قیچی دیگر تعطیل شده است. یکی از مغازهداران در راستهبازار اردلان به واکاوی میگوید: نمی صرفد که با دلار ۱۳ هزار تومانی چند نفر را برای خرید پارچه به کشورهای دیگر بفرستم و در آخر نیز دست خالی برگردند. پولی را که سال گذشته برای صد طاقه پارچه کنار گذاشته بود، امسال پول سی تا چهل طاقه بیشتر نیست.
با او خداحافظی کردم و از مغازهاش بیرون آمدم. در همان راسته بازار، دو نفر دست فروش که سفرههای گُلدار و خوش نقش و نگار در دستانشان بود همزمان که سعی میکردند سفرههایشان نزد رهگذران زیباتر جلوه کند با همدیگر گرم صحبت بودند، یکی از آنها به دیگری گفت: بازار امسال حسابی بی روح شده، در تمام این ده سال نوروز به این بی رونقی را تجربه نکردهام.
از کنارشان گذشتم و به پارچهفروشی دیگری که مقداری شلوغ بهنظر میرسید، مغازه گویی نقاشی شده است، رنگها به زیباترین شکل ممکن خودنمایی میکنند و دل مشتری را میربایند. سراغ صاحب مغازه رفتم، از وضعیت بازار پرسیدم، او نیز قبل از پاسخ به نشانه نارضایتی سری تکان داد و گفت: مغازه به این بزرگی تنها سه یا چهار مشتری دارد و آنچه که به فروش میرسد تهمانده اجناس سال گذشته است و اگر پارچههای جدید با قیمتهای جدید بیایند این تعداد مشتری را هم نخواهیم داشت.
آنچه دیده و شنیده میشود خارج از انتظار است، بوتیکدار یکی از پاساژها میگوید: انتظار داشتم در ایام عید روزانه حداقل سی تا چهل شلوار جین بفروشم چون سال گذشته اینگونه بود، اما امسال فروش روزانه به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد. کفشفروش همسایهاش هم در تأیید خرفهای او میگوید: با بیش از صد میلیون تومان پول، کل بازار تهران را گشتم و برخلاف سال گذشته که چک و نسیه قبول میکردند نتوانستم خرید مورد نظر را انجام دهم، در کنار آن کاهش قدرت خرید مردم، افزایش اجاره مغازه و دهها دلیل دیگر مرا به این فکر واداشته که مغازه را جمع و سراغ کار دیگری بروم.
بازار پارچه، پوشاک و کفش تنها گوشه کوچکی از این بازار هستند، سایر صنفها نیز از این دست شکایتها دارند، بازار چهم ولیخان که مرکز خرید و فروش لوازم خانگی و الکتریکی است نیز از این دست شکایتها زیاد دارند. یکی از مغازهداران میگوید “بیش از ده روز از عید میگذرد، اما اندازه دو روز فروش نداشتهایم و با توجه به بارندگی هایی که این چند روز وجود داشت کمتر خبری هم از مسافران نوروزی بود.
نگرانیهای بازاریان قابل درک است، افزایش قیمت تمام شده کالاها، کاهش قدرت خرید و نبود جذابیت در سطح بازار سبب شده تا بازار سقز شاهد رکود بیسابقهای باشد.