بە نام فرهنگ و بە کام سیاست
تقریبا چند سالی است رسم بر آن شده است کە هر از گاهی در یکی از روستاها و شهرهای کردستان جشنوارەهایی تحت عنوان گردو، توت فرنگی، انگور سیاە و سفید، کشمش، انار، توت سفید، توت نیمە قرمز، شاە توت، پیاز، کدو و… برگزار میشود و اگر با همین دست و فرمان جلو برویم قطعا در آیندە شاهد برگزاری جشنوارە بینالمللی کلانە، ریواس، کنگر، ترخینە نیز خواهیم بود. جشنوارەهایی کە در آن تنها جا و عنوان برنامە تغییر میکند وگرنە در تمامی آنها شاهد سیکل تکراری از محتوای برنامەها و افراد شرکت کنندە هستیم.
برای درک هدفی کە این نوشتار دنبال میکند جا دارد نظری کوتاە بر نگاه جامعەشناسان و فیلسوفان مکتب فرانکفورت به مقولە فرهنگ بیاندازیم؛
یکی از مهمترین مکاتب فکری در حوزە جامعەشناسی کە فرهنگ کانون مباحث آنهاست مکتب فرانکفورت است. “آنها با وارونە ساختن تاکید مارکسیستهای سنتی، از توجە بە مبانی اقتصادی رویگردان شده و بە بررسی روساخت و فرهنگ روی آوردند”. جان کلام آنها در این حوزە این بود کە:
“سرچشمە سرکوب در جوامع را در فرهنگ باید جستجو کرد نە در اقتصاد”. از همین رو بیشترین توجە آنها معطوف بە فرهنگ است. بە عنوان مثال آدورنو با طرح مفهوم “صنعت فرهنگ” توضیح میدهد کە چگونە دولت مردان از طریق مراکز تولید محصولات فرهنگی برای تداوم قدرت و سلطه خود بە ساخت فرهنگ تودەای روی میآورند. فرهنگی کە جز سرگرمی و پایین آوردن سطح درک عمومی و در نهایت همانند سازی فرهنگی هدف دیگری ندارد. بە تعبیر دیگر صنعت فرهنگ بی سرو صدا “انسانهای سرسپردە” به وجود میآورد.
هابرماس نیز یکی از انتقادهایش بە این نوع فرهنگ تلاش برای “مشروع سازی” است تا در سایە آن نظامهای سیاسی در هالەای از “رمز و راز” پوشاندە شوند، تا کسی پی نبرد در پشت پردە چە اتفاقی می افتد.
در یک کلام، صنعت فرهنگ کە از طریق برنامەهای سرگرم کنندە و بی محتوا ساختە میشود بە دلیل دروغین بودن آن و بە دلیل تاثیر ساکت کنندە و سرکوبگرانەای کە بر مردم دارد نگران کنندە است.
حال اگر با همین رویکرد بە نقد این گونە جشنوارەها بپردازیم خواهیم دید کە بسیاری از این برنامەها نە تنها ریشە تاریخی و فرهنگی ندارند، بلکە اساسا هیچ کمکی بە ترویج فرهنگ و شناخت تاریخ مردمان کردستان نکردە و در یک کلام دروغین هستند و تصویر ارائە شدە از زندگی این مردمان کە همگی “چۆپی کشان” مشغول شادی و بزم هستند با تصویر واقعی، مشکلات و رنجهای آنها مناسبت ندارد.
در نتیجە مسولین بە جای پاسخ دادن بە اینکە چرا استان کردستان هموارە در تورم، گرانی، بیکاری، شاخص فلاکت، نرخ طلاق، خودکشی، توسعە نیافتگی و… جزو استانهای اول است ساعتها در مورد دستاوردهای جشنوارە “کشمش” سخنرانی میکنند و هر سال با افتخار از افزایش میزان تعداد “چۆپی کشها” سخنها میگویند! و توضیحی نمیدهند آیا واقعا کار فرهنگی یعنی همین و تمام؟ آیا زبان، ادبیات، مذهب، آداب، جشنهای کهن و ریشە دار جزء فرهنگ این مردم نیستند؟ اگر هستند چرا برای حفظ مثلا زبان مردمان این دیار اندازە جشنوارە “توت سفید” اهتمام بە خرج نمیدهند؟!
و جالب اینکە در این جشنوارەها تنها چیزی کە بە آن توجە نمیشود مشکلات و دغدغەهای کشاورزان میباشد برای همین بە جای توجە بە مشکلاتی همچون صعبالعبور بودن جادەهای دسترسی، نبود امکانات کشاورزی، نبود کارخانەهای مرتبط و در یک کلام توسعە نیافتگی کشاورزی هموارە “جمع کردن مردم” و “هەڵپەڕکێ” و البتە پُر کردن کارنامە سیاسی دولتمردان در کانون توجە است.