افسانه “آموزش رایگان”
آماده کردن هر دانش آموز برای شروع سال تحصیلی حداقل ۵ تا ۱۰ میلیون تومان خرج روی دست خانوادهها گذاشته است و این مخارج شامل لباس، کیف، کفش، لوام التحریر و … شده است. هزینههای جاری مانند سرویس ایاب و ذهاب، کلاسهای فوق برنامه، پول توجیبی و هزار داستان دیگر هم در طول سال ادامه دارد.
چنین مبالغی در این شرایط اقتصادی و به نسبت درآمد برخی خانوارها مبالغی بالا و حتی کمرشکن محسوب میشوند. اما این دغدغه با آغاز سال تحصیلی بیشتر میشود و اکنون زمزمههایی به گوش میرسد که برخی مدارس که دولتی نیز هستند درخواستهای خود مبنی بر پرداخت پول از سوی والدین و دانشآموزان را شروع کردهاند.
اگرچه بارها مسئولان آموزش و پرورش دریافت پول از خانوادهها را غیر قانونی اعلام میکنند اما هر سال شاهد تکرار آن هستیم و مبالغ از چندصد هزار تومان شروع میشود. این موضوع باعث شده تا از “آموزش رایگان” که یک اصل قانون اساسی نیز هست به یک افسانه نزد دانشآموزان نسل جدید یاد شود.
در اصل ۳۰ قانون اساسی آمده است: «دولت مؤظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسايل تحصيلات عالی را تا سر حد خودكفائی كشور بهطور رايگان گسترش دهد.»
دریافت این مبالغ در مواردی غیر نقدی هم هست. مدیران و مدارسی هستند که قبل از شروع سال تحصیلی، تهیه برخی اقلام همچون میز و صندلی را بعنوان شرط ثبتنام دانشآموز در آن مدرسه مطرح کردهاند که البته با مقاومت والدین روبرو شده و در نهایت هم والدین از ثبتنام فرزندشان در آن مدرسه منصرف شدهاند. تمام اینها یعنی اتلاف وقت و انرژی، درگیریهای ذهنی و مشغله برای والدین و دانشآموزان.
شاید استدلال شود که چه اشکالی دارد هر ساله خانوادهها مبالغی را تحت عنوان هدیه یا کمک به مدارس متقبل شوند؟ البته که ایراد و اشکالی بر اینکه والدین داوطلبانه این مبالغ و حتی بیشتر از آن را پرداخت کنند وارد نیست، اما اینکه با وجود قانون تحصیل رایگان تا قبل از دانشگاه، والدین مجبور به پرداخت پول آنهم در مدارس دولتی شوند و حتی ثبتنام فرزندشان مشروط به این پرداختیها شود قطعا ایراد دارد.
از طرفی این هزینهها به گفته مدیران صرف مدرسه و مواردی همچون تهیه لوازم بهداشتی و برخی مخارج جاری مدرسه میشود، با این حال بسیاری از والدین و دانشآموزان نسبت به موضوعاتی از قبیل بهداشت آبخوریها و سرویسهای بهداشتی و حتی کلاسها گلایهمند هستند.
دست آخر هم شاهد یک خروجی مناسب از سیستم آموزشی نیستیم و شاهد آن معدلهای پایینی است که هر ساله اعلام میشود. طبیعی است در چنین شرایطی خانوادهها هم نگران وضعیت آموزشی فرزندشان باشند و هم نگران وضعیت اقتصادی و جیب خالی خودشان.