حکایت یک یخ‌شکن

ورزش نکن!

“متولد ۱۳۵۴ در آبادان از پدر و مادری سقزی هستم، ورود من به دنیای درس و مدرسه از مدرسه‌ی رازی آغاز شد. نسبت به سایر هم‌کلاسی‌هایم ریزاندام‌تر بودم. بازیگوش، شیطان اما مودب”.

امیر خیاطی مربی با سابقه‌ی جودو و آیکیدوی اهل سقز با این جملات خود را معرفی می‌کند.

امیر خیاطی آنگونه که خودش شرح می‌دهد ورودش به دنیای ورزش با ژیمناستیک و تعلیم زیر نظر آقای شریف سلیمی بوده است. سپس بمدت یکسال از سال ۶۹ تا ۷۰ در رشته‌ی تکواندو از مربی‌گری آقای آزاد مرتضایی بهره می‌گیرد و موفق به دریافت کمربند سبز در این رشته می‌شود.

در این فاصله آنچنانکه خود شرح می‌دهد جذب تکواندو نمی‌شود و شاید اگر بصورت کاملا اتفاقی روزی به تماشای تمرین جودوکاران در سالن کناری نمی‌نشست زندگیش به مسیری می‌رفت که ورزش در آن جایگاه ویژه‌ای نداشت.

“یک روز بعد از تمرینات تکواندو بصورت کاملا اتفاقی به سالن دیگری که جودوکاران مشغول تمرین بودند رفتم. دیدن حرکات و تمرین و مبارزات این رشته‌ی به نسبت گمنام و کمتر شناخته شده در همان جلسه‌ی اول چنان جذبم کرد که بلافاصله از جلسه‌ی بعد تکواندو را کنار گذاشتم و زیر نظر اساتیدی چون آقایان منصور حیدری، جمشید و افشین حدادی شروع به یادگیری و تمرین جودو کردم. شور و شوق عجیب و وصف ناپذیری برای یادگیری جودو داشتم. جودو چنان با  من عجین شده بود که خودم را بدون جودو نمی‌توانستم معنا کنم. هارمونی حرکات در تمرینات و مبارزات مرا مجذوب خود می‌کرد. فکر و ذکرم شده بود جودو. ورزیدگی در جودو به یک کودک ریز نقش چنان اعتماد به نفسی داد که بعد از دو سه سال در عالم کودکی دنبال به اصطلاح حریف و هماورد در میان همکلاسی‌هایم می‌گشتم.”

یادآوری خاطراتی که بیش از سی سال از آن گذشته است، لبخندی بر چهره‌ی امیر نشاند، بطوری که شنونده ناخودآگاه خود را در لذت آن همه دلبستگی به جودو شریک می‌یابد.

“یکی از لذت‌بخش‌ترین سال‌های عمرم آن سال‌ها بود. کسب مقام‌های متعدد قهرمانی در استان و کشور و دعوت به تیم ملی در برابر لذتی که از خود ورزش جودو می‌بردم اصلا به حساب نمی‌آمد. در رشته‌ی علوم انسانی دبیرستان را به پایان رساندم و سال ۷۵ و ۷۶ بعنوان سرباز معلم در روستای هه‌وه‌تو به ناچار از رفتن به سالن و استفاده از وجود مربیان محروم شدم اما جودو به بخشی از وجودم تبدیل شده بود که جدایی از آن ممکن نبود. با امکانات حداقلی مانند تیوب دوچرخه و طناب و نانچوکا تمریناتم را همچنان دنبال می‌کردم.
شاید مطلب تازه‌ای نباشد که مانند اکثر ورزشکاران ایرانی حمایت خاصی در هیچ زمینه‌ای دریافت نکردم و حتی از نظر تامین خورد و خوراک مناسب و حداقلی مورد نیاز یک ورزشکار نیز با مضیقه مواجه بودم. اما علیرغم تمام این محرومیت‌ها و دشواری‌ها  در همان سال‌ها رتبه‌ی اول و قهرمانی در سطح کشوری را بدست آوردم.”

از بیرون گود که به زندگی یک ورزشکار نگاه می‌کنی شاید تنها لحظات ایستادن بر سکوی قهرمانی، دریافت مدال و یا وقتی بر روی دستان همشهریان قدرشناس دسته گلی بر گردن در هنگام استقبال را بشود بخاطر آورد. اما زندگی ورزشی امیر خیاطی حکایتی پر از زحمات توان‌فرسا است که تنها یک عاشق شاید بتواند درکش کند. تلاش‌های شبانه روزی و هر روزه بی بازخورد دلگرم کننده و یا قدردانی جامعه، آنگونه که یک قهرمان لایق آن است. هر ورزشکاری را دلسرد می‌کند اما امیر مصمم و با اراده ورزش را ادامه می‌دهد. او با وجود تمام شایستگی‌هایش، که عملا آن‌ها را با کسب عناوین مختلف قهرمانی کشوری به اثبات رسانده است حتی از کوچکترین(تاکید می‌کنم کوچکترین) توجه مسئولین کشوری، استانی، و متاسفانه حتی شهری نیز نصیبی نبرده است. شاید تنها عامل محرکش عشق به ورزش و دیدن تاثیر مثبت آن بر جوانان و نوجوانان و نوباوگان همشهریش بوده است.

“در سال ۷۸ بعنوان کمک مربی آموزش جودو را آغاز کردم. جزو اولین داورهای رشته‌ی جودو در غرب کشور شدم. سرشار از انگیزه و عشق به آموزش بودم و همیشه مانند یک مربی پویا  که پابپای شاگردان تمرین می‌کند به آموزش می‌پرداختم. از دیدگاه من کلاس‌های آموزشی فرصتی برای کسب مهارت بیشتر و بهتر شدن در جودو بود.”

همزمان با این سال‌ها جسته و گریخته امیر با رشته‌ی ورزشی دیگری که هم‌چون جودو ریشه در کشور خورشید تابان، ژاپن دارد آشنا می‌شود. رشته‌ای که نه باشگاهی در شهر یا استان و نه مربیی در کوردستان یا استان‌های همجوار دارد.

“جسته و گریخته از اینجا و آنجا چیزهایی در مورد ورزش آیکیدو به گوشم می‌خورد. آن وقت‌ها مثل این روزها اینترنت در دسترس نبود. بنابراین کسب اطلاعات در مورد این رشته‌ی ورزشی اگر نگویم غیر ممکن بود که بسیار دشوار بود. آیکیدو برایم دست‌نیافتنی و افسانه‌ای می‌نمود چند عکس از مردان لاغر اندام ژاپنی با لباس مخصوص تنها چیزی بود که از آن می‌دانستم.

بلاخره با جستجوهای بسیار توانستم کتابی در زمینه‌ی آیکیدو پیدا کنم و به کمک آن  کتاب چیزهایی در مورد آیکیدو یاد بگیرم. تا آنکه در سال ۸۱  در تهران با آقای احمد آق‌ساقلو آشنا شدم که در طی مدت اقامتش در ژاپن به این ورزش روی آورده  و نمایندگی آیکیدو در ایران را اخذ کرده بود. من در سقز بودم و استاد در تهران. آمد و رفت سخت و اقامت در تهران و آموزش پرهزینه بود اما آیکیدو رویایی بود که باید به آن می‌رسیدم و حال که امکانی یافته بودم که مرا در یادگیریش کمک کند نمی‌توانستم سختی و دشواری‌ها را بهانه‌ای برای از دست دادنش کنم.”

این وقایع همزمان می‌شود با ازدواج و تشکیل خانواده. اما اضافه شدن بار مسئولیت اداره‌ی یک خانواده، مشکلات شدید مالی، غم نان و معیشت، دردسرهای دوری از تهران و نیاز به سفرهای طولانی  برای قرار گرفتن در محضر استاد، موانعی نبودند که او را از یادگیری منصرف کنند.

“گاهی مجبور می‌شدم که ۲۰ روز در تهران بمانم، جایی برای زندگی نداشتم و در گوشه‌ای از باشگاه شب‌ها می‌خوابیدم و همانجا غذا درست می‌کردم. همزمان با آموزش جودو، آیکیدو یاد می‌گرفتم. گاهی مجبور می‌شدم در طول یک روز در سه تا چهار باشگاه تدریس جودو نمایم تا بتوانم حداقل‌های زندگیم را تامین کنم. تمرین‌های فشرده و عشق و علاقه و پشتکارم سبب شد تا نهایتا در سال ۸۲ بتوانم بعنوان یک مربی برای اولین بار در غرب کشور نمایندگی رشته‌ی آیکیدو را کسب نمایم.”

اولین بودن همیشه دشواری‌های خاص خود را دارد. معرفی رشته‌ی ورزشی جدید که تا قبل از آن هیچ سابقه‌ای نداشت کار ساده‌ای نبود. آنهم در حضور رشته‎های پر طرفداری مانند کشتی که از دیرباز با زحمات سایر مربیان مانند یک ورزش بومی در میان خانواده‌ها جا باز کرده بود.

“یکی دیگر از مشکلات این بود که کسی با آیکیدو آشنایی نداشت و شاید  در میان ورزشکاران رزمی‌کار هم تعداد معدودی اسم این رشته را شنیده بودند. منتها عشق و اشتیاق درونیم تمام این موانع را برایم کنارزدنی کرده و به من قدرت ادامه کار و پا پس نکشیدن می‌داد.”

در آن شرایط سخت مالی، کرایه کردن سالنی مختص آیکیدو عملا غیر ممکن بود از این رو امیر با تعداد کمی از شاگردانش مجبور بودند با حداقل‌ها بسازند و با کمترین امکانات روی زمینی که تنها با موکت پوشیده شده بود در گوشه‌ای از یک سالن بصورت اشتراکی راه دشوار فعالیت  و تمرین  را ادامه دهند.

“دوران سختی بود، تعداد شاگرانم بسیار محدود بودند. از میان آن شاگردان قدیمی افرادی چون آقای پیمان اسعدیان جزو اولین‌ها بودند که در این راه پر فراز و نشیب همواره با عشق و علاقه به یادگیری همراهم بوده و اکنون خوشبختانه به درجه‌ی مربیگری رسیده‌اند.

بعد از مدتها بلاخره با دشواری‌های بسیار توانستم در باشگاه دخانیات سقز بعد از پایان تمرینات کشتی بزرگسالان زمانی برای استفاده از سالن بگیرم. ابتدا آیکیدو را بعنوان آموزش دفاع شخصی و نانچوکا معرفی می‌کردم تا جذابیت تبلیغی بیشتری ایجاد شود.

مداومت، عشق و علاقه کاری کرد که بعد از مدتی آیکیدو این رشته‌ی ناشناخته به ورزش شماره دوم باشگاه دخانیات بعد از کشتی تبدیل شود. کم کم تعداد شاگردان افزایش یافت و هنرجویان در استایل دفاع شخصی زاگی سومو در مسابقات کشوری شرکت می‌کردند و با دست پر و مدالهای رنگین به خانه برمی‌گشتند.

تا سال ۸۶ همزمان در سقز جودو و آیکیدو آموزش می‌دادم؛ شش روز در هفته و بسیار فشرده و البته بسیار با شور و عشق و علاقه.”

امیر در سال ۸۷ دامنه‌ی فعالیتش را گسترش می‌دهد و اولین کلاس آموزش جودو را در شهر بوکان که در ۳۰ کیلومتری  سقز واقع است راه‌اندازی  می‌کند و سه روز در هفته در این شهر در خدمت علاقه‌مندان به آموزش ورزش جودو  می‌پردازد. طی چهار سال برپایی این کلاس‌ها در بوکان بتدریج ورزش جودو در بوکان نیز دارای اسم و رسم شده بعنوان رشته‌ای مطرح به مردم معرفی می‌شود. وقتی امیر مطمئن می‌شود که تا حد قابل قبولی به مسئولیت خود عمل کرده است، متقاعد می‌شود مجددا تمام نیرویش را  روی آموزش آیکیدو در سقز متمرکز کند.

در کمال تعجب به دلایل مشخص و شاید نامشخصی که باید متولیان و مسئولان به علت‌های آن پاسخ دهند تلاش‌های این استاد دلسوز آنچنانکه باید مورد توجه قرار نمی‌گیرد. هرچند این رشته توانسته است نقش مهمی در سلامت روح، روان و جسم جوانان این شهر بازی کند و با کسب افتخارات، مدالها و عناوین مختلفی در سطح کشوری همواره جزو رشته‌های مطرح در شهرستان باشد منتها با سکوت و بی توجهی تمام مسئولین استانی و شهری روبرو شده است.

بعنوان مثالی از بی توجهی می‌توان به آخرین مسابقات آیکیدو که در تابستان ۱۴۰۳ که در تهران برگزار شد و شاگردان امیر خیاطی و خود وی با امکانات شخصی و بدون کوچکترین مساعدتی از تربیت بدنی استان و شهرستان شرکت نموده و قریب بیست مدال بدست آوردند و با اقتدار کامل بالاتر از تمام تیم‌های شرکت کننده در سطح کشور در مقام اول کشوری قرار گرفتند، با کوچکترین واکنشی حتی در حد یک پلاکارد تبریک نیز از سوی مسئولین و متولیان امر ورزش در سقز مواجه نشد. حال آنکه مسایل به مراتب کم اهمیت‌تری روزها در بیلبوردهای سطح شهر با بودجه مردم بزرگ‌نمایی می‌شود.

“بیش از ده سال است که برای آموزش هیچ وجهی از هنرآموزان دریافت نمی‌کنم و اگر شاگردان شهریه‌ای هم پرداخت کرده باشند این شهریه بصورت داوطلبانه بوده و بعد از جمع‌آوری صرف امور خیریه و یا خرید وسایل و ملزومات ورزشی برای استفاده خودشان شده است. مثلا سال قبل بعلت مندرس و پاره پاره شدن و غیر قابل استفاده شدن تشک ورزشی سالن، اقدام به خرید تشکی جدید برای کل سالن از محل پول‌های جمع‌آوری شده در این مدت نمودیم. متاسفانه مسئولین استانی و حتی مسئولین تربیت بدنی بعنوان متولیان ورزش شهر، سر سوزنی به نیازها و الزامات این رشته در طی بیست سی سال گذشته توجه نکرده‌اند. البته گلایه‌ای هم نیست شاید آنها کارهای مهم‌تری دارند که باید به آنها بپردازند.”

از امیر خیاطی خواستیم از دغدغه‌ها و آرزوهایش در مورد آیکیدو بصورت اخص و در مورد ورزش بصورت اعم بعنوان حسن ختام چند جمله بگوید.

“در مورد ورزش و اهمیت و جایگاه آن هرچه گفته شود تکرار مکررات است و بر کسی پوشیده نیست، گمان نمی‌کنم کسی در مورد نقش ورزش در سلامت اجتماعی جامعه شکی داشته باشد. آیکیدو نیز شاخه‌ای ورزشی است که علاوه بر مزایای عمومی تمام رشته‌های ورزشی، تاکید خاصی بر فروتنی؛ نرمش اخلاقی و تواضع دارد. آیکیدو هنر جنگ نیست، هنر دفاع و پرهیز از درگیری با کمترین آسیب جسمی است. سعی و تلاش من در طی این سال‌ها این بوده است که به هنرآموزان ظرافت‌های این رشته را آموزش دهم و تاکید نمایم به گونه‌ای که ورزش کردن به فعالیتی مفرح و لذت بخش تبدیل شود. بطوری که همواره تاکیدم این بوده است که از آیکیدو، ظرافت‌های آن و اجرای فنوی زیبایش لذت ببرید، در طی سال‌ها تلاش من این است که به هنرآموزان هیچگونه آسیب بدنی ناشی از ورزش و اجرای فنون وارد نیاید و در دراز مدت ورزشکاران از عوارض معمول ناشی از ورزش‌های سنگین رنج نبرند. آرزویم این است که روزی باشگاهی مختص آیکیدو تاسیس کنم و نتایج تجربیاتم را در قالب کتابی جمع‌آوری نمایم.

در تمام این سال‌ها کوششم این بوده است که محیطی سالم متشکل از انسانهایی سالم برای فعالیت ورزشی ایجاد کنم تا  فرزندان خودم و همشهریانم با خیالی راحت در آن محیط تمرین نمایند.

بر اساس نگرش من در آیکیدو، اصل بر لذت بردن است نه ورزش کردن. این لذت سبب می‌شود فعالیت ورزشی  با استمرار، شادابی و موفقیت در طولانی مدت پیگیری شود.”

 

مصاحبه کننده: بختیار ناهید

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا