شرح پریشانی یک شهر؛
آیا فریادرسی هست؟
آشفتگی، بیبرنامگی و ناکارآمدی برخی دستگاههای اجرایی بر سر و روی شهرستان سقز به وضوح پیداست و همه آنها دست به دست هم دادهاند تا در یک دهه اخیر جز در چند مورد اندک، شاهد درجا زدن بلکه شاهد یک پسروی نگران کننده در وضعیت شهرستان سقز باشیم. در چنین شرایطی اگر مدیران سطوح بالایی با قید فوریت ورود پیدا نکنند شاید برای ترمیم زخم و شکستگیهایی که در ادامه به آن اشاره میشود دیر باشد. امیدواریم این نوشته سیاهنمایی تلقی نشود و تلنگری باشد به آنکه باید بشنود از جمله شخص اول استان که پس از ۵۲ روز تصدی این سِمَت هنوز در روز معارفه مانده است!
برای روشنتر شدن موضوع ابتدا نظریه “پنجره شکسته” را با ذکر مثالی بازگو و سپس مصادیق آن را در سقز مطرح میکنیم؛ “ساختمانی را در نظر بگیرید که چند پنجره شکسته دارد. اگر این پنجرهها تعمیر نشوند، احتمالاً افراد خرابکار، در هنگام مشاهدهٔ این ساختمان (در مقایسه با یک ساختمان سالم) تمایل بیشتری به تخریب سایر پنجرهها خواهند داشت. حتی ممکن است وارد آن ساختمان شوند و اگر کسی ساکن آنجا نباشد، آنجا را اشغال کنند”. این نظریه ناظر بر این است که با دیدن نشانههایی از بینظمی اگر به سرعت وارد نشویم ممکن است بینظمی بیشتر و در نتیجه اوضاع نابسامان میشود.
مصداق این موضوع را در بسیاری از زمینهها در سقز میتوان دید. در حوزه مدیریت شهری، اقتصاد و اشتغال، در حوزه زیرساختها، معادن، مراکز علمی، معضلات اجتماعی و بسیاری امور، دیگر که در ادامه به بخشی از آنها اشاره جزئی میشود؛
۱- مدیریت شهری (فرمانداری، شهرداری و شورا):
دو دستگی اولیه در شورای ششم منجر به رأی ناپلئونی به شهردار شد و منتخب شورا رسما در تاریخ ۲۲ مهرماه ۱۴۰۰ شهردار سقز شد. شش ماه بعد از شروع به کار شهردار و با آمدن فرماندار جدید در فروردین ۱۴۰۱ به جای ترمیم پنجره شکسته، شکاف شورا_شهردار به شکاف فرماندار_شهردار_شورا تبدیل شد و در این بین تنها مصوبات بودند که بدون تصویب شدن میآمدند و میرفتند و یا تصویب میشدند ولی اجرا نمیشدند.
در طول ۳۷ ماه گذشته تنها افتخار شهردار و طیف همراه او پرداخت بدهیهای شهرداری و آسفالت کوچه و خیابان به دلیل قیرپاشی فراوان از سوی دولت بود و آنگونه که طیف مخالف هم برای استیضاح خیز برداشتهاند گمان نمیرود این دوره یادگار ماندگاری از خود بجا بگذارند و اینجاست که شهرداری حتی در ترمیم و بازسازی پیادهرو خیابان جمهوری هم میماند.
۲- اقتصاد و اشتغال:
این مهم یا با سرمایهگذاریهای کلان یا با استفاده از ظرفیتهای موجود محقق میشود. مهمترین پروژه سرمایهگذاری سقز در سالهای گذشته ذوب آهن سقز بود که آنهم به دلیل اختلاف میان سهامداران در آستانه شکست است. در این بین وعدههای استاندار سابق، نماینده فعلی، فرماندار سقز و مدیرکل صنعت، معدن و تجارت استان کردستان و سکوت نماینده سابق برای حل و فصل موضوع همچنان در حد خبر درمانی مانده است.
اما نسبت به ظرفیتهای موجود نیز غفلت شده است. آب مهمترین ظرفیت برای توسعه شهرستان سقز است. وعده تبدیل پنج هزار هکتار از زمینهای دیم پایاب سد چراغویس به آبی با بهرهبرداری کامل از این سد فراموش شد و دیگر حتی در میان اخبار هم شنیده نمیشود. سهم آب شُرب سقز که پیشتر از محل سد شهید کاظمی تأمین میشد و با بهرهبرداری از سد چراغویس تأمین آب شُرب بر عهده آن افتاد، مسکوت ماند و کسی هم نپرسید چرا و چگونه!
از دیگر ظرفیتهای موجود در این شهرستان “مرز” است که آنهم بلا استفاده مانده است. بازگشایی مرز سیف که به صورت نمادین در دولت گذشته اعلام شد همچنان از تریبونها فریاد زده میشود و نه نماینده و نه استانداران نتوانستهاند کاری از پیش ببرند. راهاندازی گمرک هم که ارتباط مستقیمی با مرزی بودن سقز داشته و دارد کماکان از سوی فرماندار به “آینده نزدیک” موکول میشود.
۳- حوزه زیرساختها:
خلأ زیرساخت مناسب را میتوان در داخل و خارج از شهر سقز دید. در داخل شهر کماکان به دلیل اهمال شورا و شهرداری شاهد هیچ زیرساختی که بتواند چهره شهر را تغییر دهد ندیدهایم. مشخصا در حل موضوع ترافیک شاهد این اهمال هستیم. مسیرهایی که با پای پیاده ۲۰ دقیقه طول میکشد در تاکسی و خودرو گاهی بیش از نیم ساعت زمان میبرد و راننده تاکسی نالان از مخارج سنگین، میلی به تردد از مسیر ندارد. شورا و شهرداری هنوز نتوانستهاند تکلیف بلوار۴۵ متری شرقی و جنوبی را روشن کنند.
در خارج از شهر نیز با بیرون زدن از شهر و به دلیل وضعیت تمامی جادهها ترس و دلهره بر جان مسافر و راننده و خانوادههای آنها مستولی میشود و هر روزه شاهد تصادفهای با شدت کم و زیاد در تمامی مسیرها هستیم.
مهمترین زیرساخت برای سرمایهگذاری شاید داشتن زمین مناسب برای احداث کارگاه و کارخانه باشد. ظرفیت شهرک صنعت قهرآباد به اتمام رسیده و بیش از سه سال است که شهرک صنعتی عصرآباد یا شهرک صنعتی شماره دو در بحث تأمین زمین و زیرساختها مانده است.
شاید فرودگاه را بتوان جزو معدود مواردی دانست که در این زمینه انجام شده است، اما سند افتخار آن را نباید یک شخص یا یک دولت و یا یک نماینده به گردن بیاویزد. اما هرچه باشد مهمترین و مبارکترین اقدامی بوده است که صورت گرفته است.
۴- معادن:
روی زمین و کف رودخانهها را به بهانه استفاده از ظرفیتهای معدنی جارو زدهاند و موجب بروز انواع آلودگیهای محیط زیستی که ممکن است اکنون و یا در آینده بروز پیدا کند شدهاند، اما حتی قادر به بهسازی جاده صاحب- گلتپه نیستند، جاده مسیر روستاهای دهستان تُرجان زیر چرخ ماشینهای سنگینی که شن و ماسه سیمینهرود را به بوکان میبرند نابود شدهاند و آنوقت از رفع موانع بر سر راه فعالیت معادن صحبت میشود!
۵- مراکز علمی:
تحصیل ۶۰ دانشجوی رشته پرستاری در سه اتاق را بعنوان فعالیت مرکز علمی و دانشگاهی مانند مدال افتخار به گردن میاندازند درحالیکه شهرهای همتراز سقز سومین دهه از فعالیت مراکز علمی خود با هزاران دانشجو را جشن میگیرند. کسی نمیداند چرا باید در شهرهای قروه و بیجار دانشکدههای زیرمجموعه دانشگاه کردستان احداث شده باشند و حداقل یک دوره فارغالتحصیل هم داشته باشند اما اطراف ساختمان موسوم به دانشکده علوم و فنون در سقز به محل اسکان معتادان متجاهر تبدیل شده است.
۶- معضلات اجتماعی:
حرف از معتادان متجاهر شد، به این معضل باید متکدیان ورودیهای شهر و سطح شهر و اخیر کودکان چهارراهها را هم اضافه کرد. جمعآوری این قبیل افراد یک کار تیمی و بین بخشی است اما تاکنون کسی اقدام قابل توجهی انجام نداده و همگی بر “در دستور کار قرار گرفتن” آن تأکید میکنند. بسیاری از محلههای پُرجمعیت حتی یک متر فضای تفریحی و ورزشی برای کودکان و نوجوانان ندارند اما انتظار کاهش معضلات اجتماعی را در محلههای حاشیه دارند.
و در پایان اینکه موارد زیاد است و همانگونه که قبلا تأکید شد نباید اینها را سیاهنمایی و تخریب قلمداد کرد، بلکه بیان کژیها و شکستگیهایی است که اگر زودتر تدابیری برای ترمیم آنها اندیشیده نشود ممکن است فردا و فرداها دیر شود.انتظار و وقت آن است که استاندار دولت وفاق در کردستان اگر تاکنون این کار را انجام نداده است پس از پنجاه روز با تعجیل در انتصاب معاونین، آسیبشناسی این موارد را آغاز و در ترمیم شکستگیها تعجیل کند.