هنر و زواید منتسب به آن

درباره هنر و ماهیت آن دیدگاههای متنوعی وجود دارد اما همه بر یک تعریف وحدت نظر دارند، اینکه هنر توانایی انجام کاری نبوغآمیز و خارقالعاده است. اگر به منشأ فیزیولوژیک این توانایی بنگریم، باید هنر را امری اولیه دانست که خارج از اراده و خواست هنرمند قبل از تولد در قالب بهرهی هوشی ممتاز از آن برخوردار بوده است.
اما اگر فقط نقش بهرهی هوشی را در پیدایش توانایی هنری قبول داشته باشیم، باید همهی هوشمندان هنرمند میشدند که چنین نبوده است. بنابراین باید پذیرفت که عوامل پیرامونی نیز در تعیین مسیر علایق سهم داشتهاند.
هرچه باشد هنر محصول تلاش هنرمند است و لازم است بر تعریف هنرمند تمرکز نمود. هنرمند فردی هوشمند است که به آفرینش آثاری میاندیشد که پیش از وی وجود نداشته یا در سطح عالی نبودهاند.
بدیهی است که محصول هنری در نوع خود باید ممتاز و بیبدیل باشد. برای تولید چنین محتوایی اشراف بر آثار گذشتگان و همچنین دانش و ممارستی سخت و سنگین لازم است.
اما در جریان کسب آگاهی و تجارب ارزشمند در ذهن هنرمند جهات فکری و احساساتی متنوع جوانه میزند.
بدون شک یکی از ویژگیهای مبرم اثر هنری بدیع و زیبا بودن آن است. هنرمند در جریان نیل به این کارکرد با آزمودن طرق ظرافت بخشیدن به اثر، ظرافتاندیشی را در ذهن خود تقویت میکند و سعی مینماید تا به هر جزئی از آثارش جان ببخشد. وی در این گذار راز و رمز افسونآمیز روابط ریتمیک عناصر را فرا میگیرد و سمفونی مالامال از ضربآهنگهای زندگی را مینوازد.
در این گیرودار اندیشه و احساس هنرمند چنان پالایش میگردد که بر منش و اخلاقش به شکلی متعالی تأثیر میگذارد. جلوهی هنر در تمام شئونات زندگی وی بازتاب مییابد و خود نیز موجودی پالایش یافته و نزیه خواهد گشت. همانگونه که زنگار از تصویر هستی میروبد خود نیز شفاف و پاک میگردد.
بزرگترین اثر هنری هنرمند خودش خواهد شد که در قبال تمام طمع جهان از طریقتش برنخواهد گشت. وزن و بهای هنرمند به حد اعلا میرسد و هیچ متاعی به حد نرخ وی نخواهد رسید. راهش خدشهناپذیر و هموار است و این تعریف هنرمند است.
اما در جوامعی که تعاریف و ارزشها مغشوش گشتهاند گاهی هنربندانی مزور که با ترفندی خامدستانه ذهن عوام را فریفتهاند، خود را به کسوت هنرمند مجعول مینمایند و با این هویت برساخته و عاری از دانش و منش هنرمندی به دریوزگی قدرت سر مینهند و هنر را بدنام میکنند. اگرچه اینان تلاش میکنند از لجن ذات خویش بر ساحت هنر زهر بپاشند اما در ابتدای راه رسوا میگردند و در مقابل پرتو ذاتی وارستگان عرصهی هنر پودر میشوند و بر خاک میمانند.