در باب عرض خود نبردن و بیشتر زحمت ندادن

بهار در شهر پاییز زده

یکی دو روز مانده است به بهار اما، تماشای اوضاع اسف بار فعلی و عملکرد مسئولان تداعی کننده‌ی حال و روز دانش‌آموز درس‌نخوان در شب‌های امتحانات است. آن هنگام که خطر رفوزه شدن از رگ گردن نزدیک‌تر است و دیگر نمی‌شود به هیچ بهانه‌ای درس خواندن را به بعدتر موکول کرد، ناگهان درست در شب امتحان یادش می‌افتد کمد لباس‌هایش را مرتب کند، با دقت و وسواس دندانهایش را مسواک بزند، ورزش کند و… حتی گاهی چنان عزمش جزم می‌شود که همان شب امتحان کتاب درسی را کنار می‌گذارد و شروع به حرکات مثلا ورزشی دراز و نشست می‌کند.

این رفتارها، واکنشهایی طبیعی هستند برای فرار از مواجهه با مشکلات و ناامیدی از عدم توانایی برای حل مسایلی که دیگر مانند شتری جلوی در خانه خوابیده‌ است.

حافظه‌ی جمعی پرداختن به امور تکراری و متفرقه در اواخر دوره‌ی کاری روسا را بسیار در خاطر دارد. مثال‌های زیادی می‌توان مطرح کرد و مخاطب محترم نیز حتما موارد بی‌شمار دیگری می‌تواند به آنها بیافزاید از اینرو شاید تنها به یک مورد بسنده می‌شود تا مصداق مشت از خروار و یکی از هزاران باشد.

واقعیت آنست که با وجود سپری شدن چهار سال از انتخاب شورای شهر و تعیین شهردار سقز، دست این بزرگواران همچون اسلافشان خالی از انجام کارها و پروژه‌های زیربنایی است. از این رو بنظر می‌رسد در روزها و ماه‌های پایانی دوره‌ کاری‌شان همچون کودکی که از فرصت درس خواندن در طول سال برای تفریح و بازی و سرگرمی در کوچه و خیابان استفاده کرده با نزدیک شدن به شب امتحان شروع به انجام کارهایی پراکنده می‌کند تا ذهن را از اصل به فرع منحرف کند.

در چند روز اخیر مدیر یکی از مهد کودک‌های سقز کودکان پیش دبستانی را به پارک شهر می‌برد تا در یک اقدام نمادین و فرهنگ‌ساز در معیت کارگران زحمت‌کش فضای سبز شهرداری در نهال‌کاری مشارکت کنند. در این میان جالب آنست که شهردار نیز که از هیچ فرصتی برای سلفی گرفتن نمیگذرد، با ترک محل کار با کفشهای ورنی و کت و شلوار مجلسی، صفا داده به سر و صورت، در حالی که چند مدیر و معاون را هم طبق معمول بعنوان سیاهی لشکر از محل خدمت جدا می‌کند و به طبیعت می‌کشاند در هوای مطبوع بهاری در محل حضور پیدا می‌کند تا از عکس سلفی گرفتن با این کودکان پیش دبستانی برای قرار دادن در کانال خبری شهرداری جا نماند. ناگفته مشخص است که انبوه مراجعان گرفتار در هزار توی شهرداری هم در این مدت پشت در بسته‌ی اتاق شهردار با جمله‌ی تکراری «جناب شهردار در جلسه هستند» مواجه می‌شوند و در می‌یابند که «امروز هم باید بروند و فردا بیایند».

جناب شهردار! عالیجناب! بهترین زمان برای کاشتن نهال چهار سال پیش بود نه امروز. در ضمن مگر همین چند روز پیش یازده هزار!!!! نهال با اعضای شورا و مسئولان واحد‌های مختلف شهرداری نکاشته بودید؟ اتفاقا کلی هم عکس گرفتید کافی نبود؟

بهتر نیست در محل کارتان باشید و امضاهایتان را بزنید؟ اجازه دهید مسئولین واحدهای مختلف هم پشت میز کارشان باشند. این سلفی گرفتن‌ها و تبلیغات تلویزیونی تا کی میخواهد کش بیاید؟ درست است که اعضای شورا و به تبع شما به پایان دوره‌ی رسمی کاری نزدیک میشوید اما ظاهراً از طالع سعد این مدت برای حدود ۱۰ ماه تمدید شده است، پس ذهن‌تان مشغول و مشوش نباشد، چون در هرحال شما لازم نیست در هیچ امتحانی شرکت کنید و به کسی پاسخگو باشید، در رزومه‌ی کاری شما «پنج سال» «شهردار» بودن سقز فارغ از اینکه چه کیفیتی داشته است ثبت شده ، غمتان مباد، خاطر مکدر منمایید.  امتحان و کارنامه‌ای برای شما در کار نیست، از اولش هم قبول بودید.

سقز، همیشه سکوی پرتاب بوده است. شما اولین بارتان است شهردار شده‌اید. اما سقزی‌ها به  درازای چند نسل شهردار دیده‌اند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا