مِی حرام ولی بِه ز مال اوقاف است!

فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا دادک/ که مِی حرام ولی بِه ز مال اوقاف است

حافظ در این بیت آسیب‌شناسانه و به زبان طنز، به کسانی  که مال اوقاف را می‌خورند یا درست مدیریت نمی‌کنند حمله می‌کند.

چند هفته قبل در نماز جمعه مهاباد، دوسه نفر سینی و دستگاه پوز در دست، در میان صفوف جمعیت برای بعضی موارد مصرفی مسجد جامع سور که مسجدی تاریخی و شاهکاری معماری و یکی از دارالعلم‌های مهم بوده است پول جمع می‌کردند. البته هر از گاهی این کار را می‌کنند.

نماز که پایان یافت یک نفر کارمند بازنشسته اوقاف با صدای بلند اعتراض کرد و گفت که با وجود آنکه مسجد سور، نزدیک به بیست روستا در  مهاباد و بوکان و سقز (یعنی اراضی کشاورزی و باغات‌شان)، از دو دانگ تا شش دانگ وقف آن است، آن همه درآمد نجومی کجا می‌رود و صرف چه می‌کنند؟ چرا نباید به مصرف خودِ مسجد که شرعاً، عرفاً و قانوناً  این درآمدها مالِ موقوف علیه است نرسد؟ چرا برای مصارف و هزینه تعمیرات مسجد، باید هیئت امنا دست گدایی به سوی مردم دراز کنند؟

از جمله روستاهایی که وقف مسجد سور می‌باشند سه روستای هبکی و باغلوجه و کهریزه گِلی (کهریزه ایوبی) در سقز بصورت شش دانگ، روستاهای لگز، شورجه، کانی خواره، آلی‌کند عبدالله، تپه‌سی بصورت شش دانگ و قره موسالیان (سیمینه) بصورت پنج دانگ و دو دانگ شهریکند در بوکان و همچنین روستاهای خاتون باغ، بوزه، کپه‌کند و برده‌میش (دو سهم از سی و شش سهم) در مهاباد و علاوه بر اینها، تعدادی دکان و خانه در شهر مهاباد.

نیازی به استدلال نیست که عواید باغ‌ها و اراضی کشاورزی این همه روستا طبق عُرف و شرع به مصرف موقوف‌علیه یعنی مسجد سور که بسیار نیاز به تعمیر و تجدید دارد باید برسد. دریغا که چنین نیست و در محافل این رفتار اداره اوقاف موجب نارضایتی مردم شده‌است.

خوب است نخبگان فرهنگی و اجتماعی این مسٲله مهم را مورد توجه و بررسی حقوقی و نقد و نوشتار قرار دهند و مسئولان ذی‌ربط نیز در اصلاح امر بکوشند تا برای جامعه شفاف‌سازی شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا