چشمههای سقز خشکیدند؛ زخمِ تازه بر دلِ خاطرهها

چشمههایی که سالها نبض حیات بازار، مساجد و کوچههای سقز بودند، امروز خاموش شدهاند. صدای شرشر آب جایش را به سکوتی سنگین داده است. مردمان شهرِ چشمهها، نگرانتر از همیشه، به انتهای کوچههای بیآب نگاه میکنند و زیر لب، خاطرات روشنِ گذشته را مرور میکنند.
برای سقزیها، چشمهها فقط یک منبع آب نبودند. روایتِ جاریِ زندگی بودند؛ ردِ روشنی که در دل کوچهها، مساجد و بازار پیچیده بود و با خودش برکت میآورد. سقز را «شهر چشمهها» مینامیدند، چرا که نام بسیاری از محلهها، کسبوکارها و حتی باورها به همین آبهای روان گره خورده بود.
این چشمهها دهههاست بیوقفه جاری بودهاند؛ حتی در سختترین روزهای خشکسالی. آبی که از دل کوههای اطراف جاری میشد و در قدیمالایام برای کشاورزی مصرف میشد بعدها با بزرگتر شدن شهر چراغی شد برای روشنی چشم بازار و مساجد و تکایا و حتی مصارف خانگی. بزرگان شهر، این میراث طبیعی را چون امانتی مقدس پاس داشته و با حکمت، آن را میان مردم تقسیم کرده بودند.
اما امروز، خبری تلخ سینه به سینه میچرخد؛ چشمهها یکییکی خشکیدهاند. از چند ماه گذشته، جریان آب کاهش یافته و حالا چند روزیست که بهطور کامل قطع شده است. نگرانی در چهره بازاریان، امامان جماعت و ساکنان قدیمی موج میزند.
علت اصلی این واقعه، ساختوسازیست که در خیابان شاناز و در نزدیکی یکی از منابع اصلی این چشمهها آغاز شده است. هرچند مالک ملک مدعی است این خشکی موقتیست و پس از پایان مرحله شمعکوبی، آب دوباره به چشمهها بازخواهد گشت، اما همین حالا نیز زخم بزرگی بر پیکر خاطرات جمعی شهر نشسته است.
امام جماعت مسجد حاج حکیم با اندوه میگوید:
«این چشمهها، میراث نسلهاست. اگر امروز برای حفظشان نجنبیم، فردا هیچ اثری از آنها نخواهد ماند. شهرداری، فرمانداری و دیگر نهادها نباید نسبت به این موضوع تاریخی بیتفاوت باشند.»
حاج نیلوفری، از متولیان قدیمی چشمهها، از سالها تلاش و پاکسازی منبع اصلی آب با دستان خودش میگوید:
«این کار نسل به نسل به ما رسیده. هر چند وقت یکبار با همت مردم منبع را پاک میکنیم و مسیر آب را زنده نگه میداریم. حالا هم نهادهای مسئول باید کنار مردم باشند و همراهی کنند، نه اینکه فقط وعده بدهند.»
وعدهای که بهگفته این افراد در عید نوروز داده شد. شهرداری قول داد منبعی جدید در انتهای خیابان شاناز بسازد و جریان آب را دوباره ساماندهی کند. اما ماهها گذشته و هیچ نشانهای از اجرای این وعده به چشم نمیخورد.
ساکو الله مرادی، مالک ملک خیابان شاناز، در پاسخ به نگرانیها میگوید:
«ما تاکنون همکاری لازم را داشتهایم و منبعد هم همکاری خواهیم داشت. علت قطع آب در حال حاضر فنی است و پس از شمعکوبی، جریان آب دوباره به قنات و چشمهها برمیگردد. اما شهرداری هم به برخی وعدههای خود مبنی بر همکاری و تسهیلگری در ساخت این ملک پایبند نمانده است.»
اما دغدغه مردم فراتر از وعدههاست. آنها میگویند اگر آب برای مدتی طولانی جریان نداشته باشد، ممکن است راه خود را گم کند؛ و این یعنی نابودی همیشگی چشمهها.
با وجود این هشدارها، آنچه بیش از هر چیز به چشم میآید، سکوت تلخ مسئولان است. شهرداری، فرمانداری، ادارات حوزه آب، و حتی اوقاف و چه بسا میراث فرهنگی، یا سکوت کردهاند یا در عمل هیچ اقدامی برای حفظ این گنجینه آبی نکردهاند.
شاید امروز تنها صدایی که در کوچههای خشک شده سقز میپیچد، آهِ مردمانیست که سالها با نوای آب زیستهاند. اما این آه، نباید آخرین صدا باشد. هنوز فرصت هست برای نجات آنچه نسلها با عشق حفظش کردهاند. چشمهها، چشم و چراغ سقز بودهاند. مبادا در غفلت امروز، فردا تنها به خاطرهای خاموش بدل شوند.