انتصاب مدیر جدید اداره کار سقز؛ بر اساس تخصص یا بدهبستان سیاسی؟

انتصاب فردی خارج از مجموعه اداره کار به سرپرستی این اداره در شهرستان سقز، آن هم در شرایطی که اداره کار با پروندههای متعدد کارگری و کارفرمایی، تعاونیها و مسائل رفاه اجتماعی درگیر است، پرسشهای فراوانی برانگیخته. ماجرایی که بیش از آنکه بر پایه تخصص و تجربه باشد، نشانی از لابیگری و بدهبستانهای سیاسی در سطوح مختلف دارد.
تغییرات مدیریتی در رأس اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی سقز که چند وقت قبل انجام شد پرسشهای جدی درباره معیارهای انتخاب مدیران محلی به وجود آورده است. ادارهای که وظایف حساس و تخصصی در حوزههای قوانین کار، تعاونیها و رفاه اجتماعی بر عهده دارد، اکنون به دست فردی سپرده شده که هیچ سابقه و تجربهای در این زمینهها ندارد. این مسأله بهدرستی این سؤال را پیش میکشد که آیا چنین تغییراتی در راستای بهبود مدیریت و خدمترسانی است یا در نتیجه بدهبستانهای سیاسی شکل میگیرد؟
شنیدهها حکایت از آن دارد که این انتصاب با ورود مستقیم نماینده سقز در مجلس شورای اسلامی انجام شده است. بر اساس همین شنیدهها، مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان کردستان و فرماندار شهرستان سقز ابتدا با این انتصاب مخالف بودند، اما در نهایت با آن موافقت کردند.
احتمالاً به این دلیل که محسن بیگلری در روزهای رأی اعتماد به کابینه چهاردهم از احمد میدری، وزیر پیشنهادی تعاون، کار و رفاه اجتماعی حمایت کرده بود، وزارتخانه مذکور نیز با این انتصاب موافقت کرده است. همچنین فرد تازه منصوب شده، (احمد کرمی) از نیروهای آموزش و پرورش و از نزدیکان نماینده و فعال در ستاد او در انتخابات ۱۴۰۲ بود. این روند نشان میدهد ماجرا بیش از آنکه بر پایهی شایستگی باشد، نتیجهی لابیها و همراهیهای سیاسی و ستادی است.
مدیریت هر ادارهای ازجمله اداره کار جای آزمون و خطا نیست. دهها پرونده کارگری و کارفرمایی در هیئتهای حل اختلاف در جریان است. مشکلات عدیده تعاونیها، بهویژه تعاونیهای زمین و مسکن سقز، همچنان یکی از عمدهترین دغدغههای مردم به شمار میرود. از طرفی، اداره مذکور روزانه محل مراجعه دهها و صدها نفر است که پیگیر قطع یارانهها، سبد معیشتی، دریافت وام اشتغال خانگی و سایر مسایل حوزه رفاه اجتماعی هستند! کسی که مدیریت این اداره را بر عهده میگیرد باید حداقلی از این مسایل بویژه قوانین تخصصی کار و روابط مابین آن را بداند یا خیر؟
در اینجا هدف به هیچ وجه حمایت از رئیس سابق اداره کار نیست چه بسا که انتقادهای جدی نیز به عملکرد او وارد بود و پیشتر این پایگاه خبری به مواردی از آن پرداخته بود، بلکه اینجا بیشتر روندها و رویدادهایی مدنظر هستند که به رضایتمندی منجر نمیشوند. آیا فردی که هیچ سابقهای در این حوزه ندارد، میتواند بهدرستی چنین مسائل پیچیدهای را مدیریت کند؟ آیا نیروهای متخصصی که سالها در این اداره تجربه اندوختهاند، با دیدن چنین انتصابی دچار سرخوردگی و بیانگیزگی نخواهند شد؟
فلسفه تغییر مدیران، ارتقای کیفیت خدمات و رضایمندی بیشتر است. عملکرد، تخصص و تجربه از مهمترین فاکتورهای تغییر مدیران هستند. اگر قرار باشد معیار تغییر و انتصاب جدید تنها قرابت فکری و ستادی باشد و نه شایستگی حرفهای، سرنوشت ادارهای که مستقیماً با زندگی کارگران، کارفرمایان، تعاونیها و رفاه اجتماعی مردم در ارتباط است، به کجا خواهد انجامید؟