موج تبریک برای انتصابهای تازه

در روزهای اخیر دو چهره مدیریتی استان کُردستان، بهرام نصراللهیزاده و عبدالله چمنگلی، در سمتهای جدید کشوری منصوب شدهاند. در پی این انتصابها موجی از تبریک و تجلیل در فضای مجازی به راه افتاده است؛ نکته مهمی که در اینجا مغفول مانده، ارزیابی عملکرد و خروجی این انتصابهاست، نه صرفاً اعلانهای تبریک و تقدیر.
در چند روز گذشته شاهد واگذاری مسئولیت به دو نفر از مدیران سابق استان کردستان در سطح ملی بودیم. بهرام نصراللهیزاده، رئیس پیشین سازمان مدیریت و برنامهریزی کردستان در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰، بهعنوان رئیس امور سیاستگذاری توسعه و مشارکتهای سازمان برنامه و بودجه کشور منصوب شد. همچنین عبدالله چمنگلی، مدیرکل اسبق ورزش و جوانان استانهای کردستان و آذربایجانغربی، بهعنوان سرپرست ادارهکل امور استانهای وزارت ورزش و جوانان منصوب شد.
این انتصابها، بهویژه از منظر افزایش سهم مدیریتی کُردستان در سطوح کشوری، میتواند قابل توجه و حتی مثبت ارزیابی شود، چرا که حضور مدیران این استان در ساختارهای ملی، در صورت اثرگذاری واقعی، میتواند در تصمیمگیریها و لابیهای مدیریتی به نفع استان مؤثر باشد.
اما در کنار این وجه مثبت، آنچه در سطح محلی جلب توجه میکند، موج گسترده تبریکها، پیامها و احتمالا نصب بنرهای شهری با مضامینی چون “انتصاب بجا و شایسته” و اوصاف کارآمدی، دانایی، لایق بودن و … است، واکنشی که بیش از آنکه بازتاب عملکرد باشد، بیشتر جنبه تعارف، دوستی یا زمینهسازی برای همکاریهای احتمالی آینده دارد.
این رفتار، گرچه در عرف اداری و اجتماعی امری مرسوم است، اما پرسش اصلی را بیپاسخ میگذارد: آیا چنین انتصابهایی در گذشته واقعاً به بهبود وضعیت مدیریتی، توسعهای یا اقتصادی استان منجر شدهاند؟
تاریخ مدیریتی کردستان نشان میدهد که در دورههای مختلف، مدیرانی بر سر کار آمدهاند که در زمان انتصاب با ستایش و تمجید فراوان روبهرو شدند، اما در پایان دوره خدمتشان هیچ ارزیابی مستندی از میزان موفقیت یا تأثیر عملکرد آنان ارائه نشد. به نظر میرسد اکنون نیز همان الگو در حال تکرار است.
از همین رو، بهتر است قضاوت درباره “انتصابهای بجا و شایسته” را به زمان عملکرد بسپاریم، نه به روزهای نخستینِ صدور حکم. چرا که در نهایت، آنچه میماند نه تبریکها و بنرها، بلکه دستاوردهای ملموسِ منجر به توسعه و یا رفع و کاهش مشکلات است.