جنگ جناحها در مجلس و نمایندگان کُرد

فرهاد امین پور| نویسنده و روزنامه نگار
تلاش برای استیضاح محمدجواد ظریف وزیر امور خارجهی ایران در مجلس شورای اسلامی به دلیل اظهار نظر در مورد وجود پولشویی گسترده در کشور نشان میدهد که آنچه تاکنون در عرصهی عمومی و رسانهای، جنگ قدرت میان دو جناح سیاسی عمده خوانده میشد اکنون ابعاد گستردهتری یافته و به رقابت آشکار برای حفظ و تحصیل منابع پنهانِ ثروت نیز کشیده شده است. این بحث البته با اختلاف نظر دو جناح در مورد تصویب کنوانسیون مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم آغاز شد و با کلید خوردن استیضاح ظریف وارد مرحلهی آشکار و بدونِ تعارفی شده است. به عبارت دیگر اگر تا پیش از این تلاش میشد اختلافات جناحی در مورد اختصاص شفاف همهی منابع مالی کشور در پشت پردههای مصلحت حل و فصل شود و به عرصهی عمومی و رسانهای نیاید اکنون اما پردههای مصلحت کنار رفته و گرد و غبار یک نبرد جدید آشکار شده است.
هنگامیکه حدود بیست و پنج سال پیش جناح چپ یا آنچه امروزه اصلاحطلبان خوانده میشوند از عرصهی سخت و غیرانتخابی قدرت بیرون رانده شدند برای بازگشت دوباره، یگانه راه باقیمانده یعنی تسخیر نهادهای انتخابی را در دستور کار قرار دادند و چون حضور در نهادهای انتخابی مانند مجلس و ریاستجمهوری، مستلزم اقناع افکار عمومی برای جلب رأی بود علاوه بر تجدیدنظر در رویکردهای سیاسی و فرهنگی خود، بهناچار باید از تحصیل ثروتهای غیرقانونی و غیرشفاف نیز دست شسته یا پرهیز میکردند. بر این اساس دولت سیدمحمد خاتمی را میتوان پاکترین دولت در چهل سال گذشته به حساب آورد که علیرغم حملههای سخت و کشندهی اصولگرایان به حوزههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعیِ آن، همچنان به لحاظ اقتصادی نفوذناپذیر ماند.
اگرچه دولت حسن روحانی که مستظهر به حمایت بخشهایی از اصلاحطلبان و میانهروهاست نتوانست از فسادهای گستردهی آغاز شده در دولت محمود احمدینژاد جان به در ببرد و با ویژهخواریها و اختلاسهای فراوانی مواجه شد اما ظاهراً کنوانسیون مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم فرصتی برای این جناح فراهم نموده تا دست رقیب را نیز از ثروتهای ناشی از سلطه بر بخشهای سخت و غیرانتخابی قدرت کوتاه نماید. اکنون بخشهای سرسختترِ این جناح برای محافظت از منافعِ پنهانِ خود با شمشیرهای برنده به میدان آمدهاند و علاوه بر ممانعت آشکار و بدونِ تعارف از تصویب کنوانسیون مبارزه با پولشویی، یکی از مهمترین حامیان آن یعنی وزیرخارجه را نیز به توپ استیضاح بستهاند.
اگرچه بهنظر میرسد در نهایت اقتدارگرایان نیز علیرغم میل باطنیشان، برای عبور از بحران تحریمها که به باور اصلاحطلبان کلیت بازی میانِ دو جناح را تهدید میکند ناچارند در برابر بخش زیادی از محدودیتهای اعمال شده از سوی کنوانسیونهای چهارگانهی موسوم به Fatf تمکین نمایند اما طنز ماجرا حضور دو نمایندهی کُرد شهرهای مهاباد و پاوه در میان استیضاح کنندگان ظریف است که بهطور خلاصه میتواند سه دلیل داشته باشد:
۱٫ این نمایندگان از مناسبات قدرت و سیاست و جنگ نهادهای انتصابی و انتخابی در ایران بیخبرند و دقیقاً نمیدانند رابطهی امضای این استیضاح با حوزههای انتخابیهی خود یا مناطق کردنشین را توجیه و تبیین نمایند.
۲٫ منافع غیرمشروعی دارند که با تصویب این کنوانسیونها به خطر میافتد.
۳٫ از سوی جناح طرفدار استیضاح با وعدههایی چون تأیید صلاحیت دوباره برای انتخابات مجلس یا دریافتِ پستی مناسب پس از دورانِ نمایندگی تطمیع شدهاند که البته هر سه مورد نگران کننده و باعث تأسف است.