حال شهر خوش نیست

محمد میرزایی|دانش آموخته مدیریت
عصر روز شنبه هشتم تیر ماه جوانی بر اثر ضربات چاقوی پدر زناش جان خود را از دست میدهد و صبح روز بعد یک زن در خیابان دکتر خالدی با حلق آویز کردن خود، به زندگیاش پایان میدهد. شنیدن و خواندن اخبار خودکشی، سرقت، تصادف ، نزاع، درگیری و … در این سالهای اخیر آنقدر زیاد و تکراری شده است، که حتی به اندازهی اخبار هواشناسی و خبر باریدن یا نباریدن باران که یک پدیدهی جوی، طبیعی و عادی است، واکنش ما را بر نمی انگیزاند. شگفتا جان انسانها در جلوی چشم ناظرانی منفعل و خونسرد، بر اثر ضربات چاقوی انسانی دیگر، یا بر اثر حادثهی تصادفِ ماشین، در حال از دست رفتن است و هیچ واکنشی از طرف این ناظران جهت نجات جان آنها صورت نمیگیرد. اگر عمر کسی بالای ۴۰ سال باشد، به یاد دارد که در آن دوران تا حادثهای از نوع خودکشی یا قتل اتفاق میافتاد، آنقدر برای مردم غریب و غیر عادی بود که تا ماهها و حتی سالها ذهن و فکر شان را درگیر میکرد و در مورد آن صحبت و حتی داستان سُرایی میکردند. ولی امروزه در کمال تعجب میبینیم، حوادثی چنین ناگوار، غیر انسانی و غیر اخلاقی در ملاء عام روی میدهد، شاهدان نه تنها اقدامی برای پیشگیری یا کمک به رفع و اتمام ماجرا نمیکنند بلکه حتی در کمال خونسردی و بیتفاوتی، گوشیِ موبایل در دست از آن عکس و فیلم میگیرند یا اینکه به مانند صحنهی تئاتر و سینما با آرامش خیال به تماشای آن میپردازند.
چه شده است که تا به این حد مشاهدهی این قبیل اتفاقات برای ما عادی و تکراری شدهاند و ما را در وادی بی تفاوتی و انفعال درافکنده است. غافل از اینکه رخدادِ چنین اتفاقاتی، نشانهی این است که حالِ شهر خوش نیست و دارد سلامتیاش را از دست میدهد و چهبسا از دست داده باشد. وقوعِ روزافزونِ قتل و خودکشی و حوادثی از این دست، در حدی که اذهان مردم به آن عادت کرده باشند، نشانگر این است که جامعه در وضعیتی هشدار دهنده قرار گرفته است و اگر فکری و اقدامی جدی نشود، باید منتظر از کار افتادگی و بستری شدناش بر روی تخت بیمارستان باشیم بهطوری که حتی با انجام عمل جراحی هم امکان بهبود و سرپا شدناش را نیآبد. میدانیم از نظر پزشکی بدن انسان دارای یک سیستم ایمنی است. این سیستم ایمنی، بدن ما را در برابر نفوذِ عوامل آسیب رسان خارجی مانند ویروسها، باکتریها، انگلها، مواد آلاینده، مواد سرطانزا، سموم و قارچها مقاوم میسازد. این سیستم تشکیل شده است از یک شبکهی سلولی، بافتها و ارگان هایی که با همکاری هم از بدن محافظت میکنند. سلولهای دفاعی بدن ما «لکوسیت ها» یا گلبولهای سفید نام دارند و در اندام های لنفاوی قرار گرفتهاند. اگر به هر دلیل میزان گلبولهای سفید خون پایین باشد، بدن بیشتر در معرض عوامل مضر خارجی قرار می گیرد و بیشتر بیمار میشود. منابع پزشکی میگویند، در این حالت سیستم دفاعی بدن تضعیف شده است و این ضعف دفاعی را با ارسال علایم و سیگنالهای مختلف به ما هشدار میدهد.
سیستم اجتماع هم مانند سیستم بدن انسان میباشد، آمار های بالای اعتیاد، تصادف، سرقت، طلاق، نزاع و درگیریهای خیابانی و خانوادگی، قتل و خودکشی، افزایش روزافزون خشونت و رفتارهای ناهنجار اجتماعی، همگی به مثابه همان خستگی، عفونت، سرماخوردگی، آلرژی، زخمها و … هستند که از نظر پزشکی علامت ِنقص و نارسایی در سیستم ایمنی بدن به حساب میآیند. جامعهشناسان برای توصیح مسایل مذکور از مفهومی تحت عنوانِ «سرمایهی اجتماعی» استفاده میکنند. از دیدگاه آنها هرچه میزان سرمایهی اجتماعی بیشتر باشد، همکاری، تعامل و مشارکت و انسجام اجتماعی هم بیشتر خواهد بود و برعکس هرچه سرمایهی اجتماعی ضعیفتر باشد، روابط اجتماعی ناسالمتر و سستتر خواهد شد. بنابراین وجود پدیدهایی که در بالا مورد اشاره قرار گرفت، دلیلِ بارزی بر کمبود سرمایهی اجتماعی میباشد.
یافتن علت یا علل افت سرمایهی اجتماعی احتیاج به واکاوی و بررسی بیشتر و عمیقتری از سوی متخصصین و صاحبان فن دارد. ولی آنچه مسلم است اعتماد و تعهد از ملزومات سرمایه اجتماعی هستند. مدیران و نمایندگان مردم عنایت داشته باشند: صداقت، راستگویی، خوش قولی، امانتداری، وفاداری و منطقی بودن را سرلوحهی کار خود قرار دهند، اینها از ملزومات شکلگیری اعتماد هستند. اگر مردم این ویژگی ها را در آنها ببینند به آنها اعتماد میکنند و اگر آنها را فاقد این ویژگیها تشخیص دهند، اعتمادشان را از آنها پس میگیرند. نسبت به انجام درست وظایف سازمانی خود تعهد داشته باشند تا مردم آنها را نمایندگان واقعی منافع و حقوق خود بدانند، و باور کنند که در پی گرهگشایی و حل مشکلات آنها هستند. لطفاً بیش از آنکه در فکرِ سروسامان دادن به امورات شخصی و برآورده ساختنِ منافع و مصالح شخصی و آنی خود باشند، در فکر عمل به تعهدات خود نسبت به جامعه و شهر باشند. در کنار اندوختن به اندوختههای مادی و مایملک خود، قدری هم در فکر رفع تنگاههای زندگی مردمی باشند که به آنها اعتماد کردهاند و سرنوشت خود را به دستشان سپردهاند، کاری کنند، امید و اعتماد به جامعه برگردد. همت کنند در کنارِ انجام کارهای عمرانی که جنبه و جلوی تبلیغی بیشتری برای جلب توجه افکار عمومی و رأی آوری آنها در انتخابات دارد، قدری هم در فکر توسعهی واقعی و زیرساختی شهر و توسعه فرهنگی و فکری مردم و جوانان شهر هم باشند. سعی کنند به جای اینکه وقت و انرژی خود را صرفِ بگومگوهای شخصی، گروهی و جنگ و دعوا بر سر کسب قدرت بیشتر کنند، بر سر این نکته تفاهم و توافق نمایند که دوران نمایندگی و مسؤولیت خود را بهطور کامل صرفِ توسعهی شهر نمایند. با تعریف اهدافی مشترک و حرکت بر اساس چارچوبی مشخص و معین به منظور تأمین منافع جمعی و درازمدت شهر و مردم، فضای همدلی و همکاری را در بین خود ایجاد نمایند تا الگوی مناسبی برای تقویت سرمایه اجتماعی و بهبود حالِ شهرمان باشند.