روحانی با کوردها “صادق” نبود
![](https://vakawi.ir/wp-content/uploads/photo_2018-03-23_03-48-38.jpg)
جلال جلالی زاده| استاد دانشگاه تهران و عضو ادوار مجلس شورای اسلامی
سال ۹۶ سالی بود که هم برای ایرانیان و هم برای کُردها سالی پر از حوادث تلخ و شیرین بود. در سطح کشور با یک انتخابات دو قطبی بین دو جریان مخالف مواجه بودیم. در نهایت مردم ایران به کسی که خود را نماینده روشنفکران و تحول خواهان در مقابل رقیب وی که شناختی نسبی از گذشته و نیز برنامه هایش برای آینده داشتند اعتماد کردند. خصوصا در میان کوردها و اهل سنت شاهد تفاوت معنادار اختلاف رأی این دو رقیب بودیم که این مهم نشان دهنده مطالبات و خواسته های عمیق و ریشه دار استان های اهل سنت بود که از هر فرصتی خصوصا صندوق رأی به عنوان بهترین ابزار برای بیان این مطالبات بهره می گیرند، پیام آن نیز نشان دهنده عمق تفکر و شعور بالای سیاسی این مردم است که تحقق اصلاحات و دموکراسی را به صورت گام به گام بر منافع اقتصادی کوتاه مدت ترجیح می دهند هرچند این موضع گیری ها ممکن است به ضررشان تمام شود. بماند که روحانی به بسیاری از وعده های خود در قبال کُردها و اهل سنت عمل نکرد که به راستی یک بی مهری تمام عیار به این مردم بود.
مسأله دیگر در سال ۹۶ اعتراضات دیماه بود که حکایت از وجود نارضایتی از وضعیت موجود است که به مثابه تلنگر و زنگ خطری برای مسئولین بوده و می بایست هرچه زودتر به خواسته های مردم گوش داده و به آن جامه عمل بپوشانند. کاهش فقر، اعتیاد و فساد و بالاتر از آن اجرای بی کم و کاست قانون قانون اساسی است که نادیده گرفتن اصول متعدد آن به مانند نادیده گرفتن جمع کثیری از ملت است از جمله خواسته های معترضین بود. هچنین بحث زلزله کرمانشاه و نحوه ارسال کمک های مردمی بخصوص در کردستان یک بار دیگر نشان داد که اعتماد به مسئولین به پایین ترین حد خود رسیده است. از سوی دیگر سقوط هواپیما که یک مصیبت ملی به شمار می رفت نیز دراین مقوله جای می گیرد که در کشور ما هر از چند گاهی چنین حوادثی اتفاق می افتد و نکته مهم این است که مسئولین متوجه اشتباهات خود که منجر به تکرار چنین تراژدی هایی می شود نیستند که نشان از یک نوع بی نظمی در مدیریت کلان کشور است.
در منطقه و خصوصا در اقلیم کردستان عراق نیز بحث رفراندوم مطرح بود که در جریان آن مردم اقلیم با اکثریت چشم گیر و گسترده برای تعیین سرنوشت خود اقدام کردند که در ادامه با حمله نیروهای مخالف از جمله حشد شعبی مواجه شدند و رفراندوم ناکام ماند و مشکلات فراوانی عاید مردمی شد که در طول تاریخ به انواع و اقسام روش ها آزمایش پس داده بودند و مهمتر از همه اینکه دنیا نیز در مقابل این بی عدالتی ساکت ماند و تنها نظاره گرموضوع بود، در عین حال حمله ترکیه به عفرین در سوریه یکی دیگر از تراژدی هایی بود که مردم منطق با آن مواجه شدند و هم اکنون در این موضوع نیز سایر قدرت ها تنها نظاره گر هستند.
در سطح استان نیز اتفاقاتی افتاده است از جمله شاهد انتصاب یک استاندار بومی، انتخاب مدیران کل از میان کوردها و اهل سنت از جمله مدیرکل جهاد کشاوری و فرهنگ و ارشاد اسلامی که هرچند اتفاقاتی پیش پا افتاده است هستیم، هر قدم مثبتی را بایست به فال نیک گرفت به همین دلیل اعتقاد بر این است که در همه کارها و اقدامات امیدواریم باشیم و بدبین نباشیم. خصوصا به نیروهای تحصیلکرده و جوان که نیرویی عظیم هستند که در صورت تزریق نا امیدی به این قشر به کل جامعه جفا کرده ایم. پس بایستی ضمن صبر و ایستادگی و قاطعیت در مطالبات سعی بر ترویج تسامح و مدارا در جامعه داشته باشیم.
یکی از مسایلی که در ابتدا و یا انتهای سال باید مورد توجه قرار گیرد بررسی نقاط قوت و ضعف استان طی یک سال است که مدیران استان نیز در این نقاط قوت و ضعف و یا توسعه و عدم توسعه دخیل اند. یکی از عواملی که پای ثابت عدم توسعه این استان است مدیران استانی هستند. شاهدیم که در بسیاری از استان های کشور با تغییر رییس جمهور مدیران زیر مجموعه نیز تغییر می کنند. در این استان می بینییم که یک مدیر تجربه کار در دوران دو و یا سه رییس جمهور را دارد و آنهم نه به دلیل مدیریت صحیح و تلاش برای توسعه بلکه به دلیل عدم کارآمدی و گوش به فرمان بودن آن مدیر بدون توجه به وضعیت و دلایل توسعه نیافتگی استان. بسیاری از مدیرانی که در این استان مشغول هستند اعم از بومی و غیر بومی مدیرانی اند که توسعه گرا نبوده و در کنار آن نیز نمایندگان استان بیشتر در فکر منافع شخصی خود و اطرافیان بوده و به کمترین میزان در فکر مقایسه استان کردستان با سایر مناطق نیستند. نوع نگاه مدیریت کشوری به کردستان را نیز به این عوامل بیفزاییم خواهیم دید که توسعه کردستان در دستور کار کمتر کسی از مدیران و نمایندگان است. هر مدیری که در استان مشغول به کار می شود در تلاش است ضعف و عقب ماندگی استان را با توسل به دلایل واهی توجیه کند، در طول هشت سال جنگ تمامی استان ها مشغول توسعه و آبادانی بودند، هم اکنون نیز بسیاری از مدیران با گزینش های سختی که صورت می گیرد دچار انزو و دورافتادگی شده اند که به نظر می رسد تنها راه جبران مافات، تبعیض مثبت نسبت به این استان است.
در جریان انتخابات و متقبل شدن مسئولیت ستاد دکتر روحانی از جانب من که تحت تأثیر همفکری دوستان همفکر بود بسیاری از افراد اصلاح طلب و تحولخواه این مسئولیت را متوجه من کردند، ما نیز چون چاره ای جز تحول از طریق صندوق رأی نمی دیدیم این مسئولیت را متقبل شدیم. ما به فکر و تفکر خود رأی دادیم و از تفکر خود پشیمان نیستیم اما اگر کسی بخواهد از رأی و فکر ما سوءاستفاده کند از آن پشیمان و روی گردان هستیم و در این راستا و بیان پشیمانی و معذرت خواهی لکنت زبان نخواهیم داشت اما به این دلیل که روحانی قدردان رأی و نظر مردم نبوده است اظهار پشیمانی کرده ام هرچند امیدوارم در سالهای باقی مانده از عمر دولت قدم های اساسی در این راه برداشته شود.
در پایان باید گفت آنچه بیش از همه چیز موجب نگرانی مردم کردستان شده است نوع نگاه امنیتی به کردستان است، متاسفانه از اول انقلاب مسایلی بر مردم تحمیل شد اما مردم چه گناهی دارند؟ آیا مشارکت مردم در پای صندوق های رأی نشان از علاقه به این مرز و بوم و حل مشکلات از طریق گفت و گو نیست؟ پس چرا به این مهم تا کنون پاسخ درخوری داده نشده است؟ بی توجهی و نادیده انگاری این مردم می تواند نتایج ناگواری به دنبال داشته باشد. مشارکت دادن مردم در امر توسعه و نخبگان در امر مدیریت کمترین کاری است که می توان در این راستا انجام داد.