فیلتر تلگرام، ریسکی که نباید انجام داد
روز گذشته خبری مبنی بر اینکه تلگرام ( اواخر فروردین) جای خود را به یک سامانه مشابه ملی خواهد داد و وقتی از مدار خارج شد مردم به یک سامانه ملی روی می آورند، از زبان رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی ایران نقل شد که به سرعت در میان کاربران فضای دست به دست شد.
این خبر بلافاصله واکنش های فراوانی را در پی داشت، از جنبه های مختلفی می توان به این موضوع نگاه کرد، از جمله اینکه شاید دست اندرکاران این امر یکبار دیگر با مطرح کردن فیلتر تلگرام در صدد رصد و آزمون مردم و نتیجه بازخورد این اخبار در میان افکار عمومی باشند و بدون در نظر گرفتن عواقب آن سعی در تلقین این امر نمایند که تلگرام فیلتر خواهد شد، اما بایستی در همین ساعات اولیه متوجه بازخورد منفی آن در میان مردم شده باشند چرا که نباید به تلگرام صرفا به عنوان یک پیام رسان موبایلی نگاه کرد. این شبکه اجتماعی به مهم ترین محمل ارتباطات خانوادگی، دوستی و کاری و بزرگ ترین منبع خبری و فرهنگی تبدیل شده است و فیلترینگ آن در ارتباطات روزانه و غیرسیاسی دهها میلیون ایرانی که بخشی از عادت روزمره شان شده است اختلال ایجاد میکند.
اما جنبه ی دیگر قضیه، طبق تاریخ اعلام شده بیست روز مانده به اجرای فیلترینگ و به زعم خودشان هدایت کردن مردم به سوی پیام رسان داخلی، در این مورد باید گفت که هیچوقت در مجبور کردن مردم به استفاده از یک پیام رسان داخلی موفق نخواهند بود و تجربه صدا و سیمای (ملی) نمونه بارز آن است، در طول این سالها هرگز نتوانسته اند مردم را به پذیرش اوامری اینچنین مجبور نمایند چرا که عرصه دیجیتال و فضای مجازی در این میان دست بالا را از آن خود کرده و راههای برون رفت از این نوع هدایت گری از قبل پیش بینی شده است، گویا برخی از تصمیم گیران هنوز متوجه نشدهاند که دوران امکان قرنطینه ی ارتباطی به سر آمده و تجربههای ناکام در ممنوع کردن ویدیو، ماهواره و شبکههای اجتماعی را به این زودی فراموش کرده اند.
بیست روز باقی مانده فرصت مناسبی است تا به درست ترین نحو مسئولین امر از آسیبها و پیآمدهای نا متعارف هرگونه فیلتر شبکه های اجتماعی هشیار گشته و در جریان وقایع پسافیلترینگ خصوصا در میان نوجوانان و رده های سنی پایین تر و عواقب استفاده از فیلترشکن توسط این قشر قرار داده شوند. ناگفته پیداست که در این میان مسئولیت متوجه یک یا چند نفر( از جمله رییس جمهور و وزارت ارتباطات) نیست بلکه متوجه کلیت سیستمی خواهد بود که همواره پاک کردن صورت مسأله را بر پیدا کردن راه حل ترجیح داده است.
سوی دیگر قضیه وضعیت اقتصادی است، عواقب این تصمیم و تأثیر آن بر فضای کسب و کار در این وضعیت نامناسب اقتصادی نیز بسیار حایز اهمیت است و اکنون که دولت کمترین توان را در ایجاد اشتغال داشته و چشم انداز مثبتی نیز برای آن متصور نیست لازم است نسبت به حفظ کسب و کارهای دیجیتال نهایت سعی و تلاش خود را داشته باشد. تلگرام ابزار اصلی اشتغال حدود ۲۰۰ هزار ایرانی است. در شرایطی که وجود بیش از سه میلیون بیکار مهمترین بحران اقتصاد ایران است (که تبعات سیاسی و اجتماعی پرهزینهای هم دارد)، تشدید این بحران یک ریسک خطرناک خواهد بود. در شرایطی که طبق نظرسنجی ایسپا (دی ۹۶) بیش از ۷۵٪ ایرانیان از نظر اقتصادی و سیاسی ناراضیاند، بیش از ۴۵ میلیون ایرانی کاربر فعال تلگراماند اقدامی که نارضایتی بیش از نیمی از جمعیت ایران را افزایش میدهد اقدامی بر خلاف امنیت ملی است.