نبود مدیریت و برنامهریزی بلند مدت بلای جان آموزش و پرورش سقز

✍️سلیمان عبدی| عضو انجمن صنفی معلمان کردستان
مشاهدە مطلب “سونامی کمبود نیرو در آموزش و پرورش” از سوی واکاوی مرا بر آن داشت این چند سطر را بنگارم باشد کە موثر افتد.
پرداختن من به موضوع “نبود مدیریت و برنامهریزی بلند مدت در آموزش و پرورش سقز” از منظر معلمی با سابقه ۲۶ سال تدریس که ۱۶ سال آن در آموزش و پرورش سقز بوده و همزمان ۱۲ سال آن به عنوان پدر و سالها نماینده انتخابی و نه انتصابی! در انجمن اولیا مدارس فرزندانم است، لذا میتوانم ادعا کنم اظهاراتم بر گرفته از واقعیات ملموسی است که میتواند مرجعی برای گشایش از گرههای دستگاه آموزش و پرورش سقز در آینده باشد.
سال ۱۳۹۲ به عنوان نماینده انتخابی اولیا در شورای آموزش و پرورش شهرستان حضور داشتم، این سال مصادف با اجرای طرح یک شیفته کردن مدارس به صورت ۱۰۰% یا متمایل به ۱۰۰% از سوی مدیریت آموزش و پرورش شهرستان و با حمایت مدیریت کلان شهری در سطح نماینده شهر و فرماندار سقز در ظاهر بود.
بهجاست یادآور شوم نحوه اجرای طرح در چهارچوب همان ساختار فیزیکی و قدیمی مدارس شهر و با تبدیل آبدارخانه، سالن، راهرو، زیرزمین و… به کلاس درس و به شیوه غیر استاندارد و بیشتر سلیقهای و بالا بردن نرم کلاس تا حد بیشتر از ۴۰ دانش آموز در برخی کلاسها بود. بنده به عنوان نماینده اولیا و یک معلم در نقش منتقد طرح ظاهر شدم و از مدیریت شهرستان خواستار شدم تا بدین شیوه طرح فوق را اجرا نکند. این طرح اگر در چهارچوب ساخت مدارس جدید و تأمین فضای آموزشی به شیوه استاندارد صورت میگرفت و نیروی آموزشی آن بر اساس نرم استاندارد و مورد قبول تامین میشد بدون شک عالی و جای تقدیر داشت.
مدیریت آموزش و پرورش میتوانست با استفاده از شرایط خوب آن زمان (بشکهای نفت آن زمان بالای ۷۰ دلار بود) و تعامل مطالبە گرانە با مسئولان مربوطه همچون نماینده و دیگر ارکان مدیریتی شهر بستر اجرای طرح را در پروسهای چند ساله و با روندی اصولی بنا نهد، اما میل به اجرای ۱۰۰% طرح با همان شیوه سلیقهای و ویرانگر مانع از برنامهریزی و مدیریت طرح به شیوه درست شد و تخریبیتر کردن بافت تخریبی مدارس سطح شهر و کمبود شدید نیروی آموزشی را برای مدیریتهای آینده به ارمغان گذاشت.
فریاد آن زمان من برای اصلاح طرح مذکور امروز عیان شدە است و اگر ما آنوقت برنامەریزی درستی داشتیم و پیشبینی عواملی مانند میزان بازنشستگی همکاران در این سالها را می کردیم و بر پایە آن درخواست سهمیە جذب نیرو از جوانان سقزی در دانشگاە فرهنگیان را در دستور کار قرار میدادیم وضعمان این نمی بود!
اصرار بنده بر توقف طرح یا اصلاح طرح به روندی چند ساله نه خلق الساعه! در نهایت منجر به حذف من از شورای آموزش و پرورش شهرستان شد. هدف از بیان این چند سطر اشاره به یکی از دلایل کمبود شدید نیرو و فضای استاندارد آموزش در مدارس شهرستان سقز است نه قضاوت در مورد شخص خاص، چرا که مدیران بعدی نیز نه تنها برنامهای در این زمینه نداشتند بلکه دست به عصاتر و بر پایه سیاست فرار از مسئولیت پذیری، ارادتمندانه تر نسبت به دخالتهای فرا آموزش پرورشی خصوصا ستاد نمایندگان شهرستان عمل کردند و در بر همان پاشنه لاپوشانی کردن مشکلات چرخید و به قول معروف “سهد خۆزگەم بە پار”.
نبود برنامه ریزی مدون و مدیریت ضابطهمند در آن سالهای طلایی از نظر تامین بودجه با نفت بشکهای ۷۵ دلاری، شرایط امروز را بر دستگاه آموزش و پرورش شهرستان تحمیل کرده است، مدیران بعدی نیز که نحوه انتصابشان رابطه مدارانه و بر پایه خواست بالادستیها، خصوصا ستاد نماینده دو دوره گذشته و دوره کنونی و منش خودی و غیر خودی بوده، تاکنون نتوانستند در حل مشکل کمبود نیرو و فضای آموزشی استاندارد برای آموزش و پرورش شهرستان سقز بر پایه برنامهای مدون و قابل پیشبینی و تاثیرگذار عمل کنند.
در واکاوی پاسخ مدیران آموزش و پرورش به سوالهای مطرح از سوی افکار عمومی به مشکلات عدیده دستگاه آموزش و پرورش سقز سیاست “انداختن توپ در زمین دیگری” و “برداشتن مسئولیت از دوش خود بر دیگران” به شدت برجسته است. ترس از دست دادن موقعیت مانع از گشودن گره از زبان گره زده مدیران آموزش و پرورش شهرستان سقز از گذشته تا کنون است، در حالی که نه گفتن واقعیات باعث سلب مسئولیت از آنها نخواهد شد و قضاوت آیندگان در خصوص عملکردشان تابع شرایط عینی و ویران شده دستگاه آموزش و پرورش است.
مدیریتی که نحوه آمدنش بر پایه رابطه مداری و سیاست زدگی جناحی است و نه بر پایە انتخاب بر آمده از اراده معلمان، بدون شک نخواهد توانست در دستگاه آموزش و پرورش مهرهچینی نیروی کاری دستگاه تحت مدیریت خود را بر پایه برنامهریزی و دنبال کردن خط مشی کاری مشخص (البته اگر داشته باشند) به انجام برساند و به قول مدیریت فعلی دستگاه آموزش و پرورش سقز به نقل از مصاحبههای ایشان با رسانهها اراده برای تغییر هر مهرهای در دستگاه آموزش و پرورش سقز فریاد نهاد غیر مرتبطی را بدنبال دارد! البته این هم خود نوعی پاسکاری مشکلات است و ایشان نیز در عمل قدرت نه گفتن به زیادهخواهی برخیها را نداشتند و اگر اذعان میکنند با وجود استمرار کاری برخی همکاران با وجود گذشت ۳۰ سال از عملکردشان! و اضافه کار برخی دیگر و طرح نیروی خرید خدمت، هنوز ۲۰۰۰ ساعت کمبود نیروی آموزشی وجود دارد به عنوان مسئول دستگاه آموزش و پرورش چرا در خصوص علل پیدایش چنین مشکل بزرگی و در کنار آن بافت به شدت تخریبی مدارس سقز، روشنگری نمیکنند؟!
اگر مجال روشنگری ندارند حداقل بگویند برنامه عملی و بلندمدتشان برای حل این مشکلات چیست؟ آیا روش التماس و خواهش از خیرین مدرسه ساز (هر چند جای تقدیر دارد) برای حل این مشکلات کافی است؟ آیا خیرین می توانند کمبود نیروی آموزشی را نیز حل کنند؟ با وجود خیل عظیم جوانان تحصیل کرده و عمدتا با استعداد سقزی برنامه مدون و در قالب طرح این مدیریت برای عرضه به نماینده شهرستان برای به کارگیری آنها در جهت حل مشکل کمبود نیروی آموزشی چه بوده و چه هست؟ یا بهتر است بگویند در سایه تحمیل خواست ستاد نماینده برای تعیین مهره های خاص در بیشتر مناسب اداری شهرستان، نمایندگان دوره قبل و اکنون شهرستان طرح مدونی برای به کارگیری این جوانان بومی دارند یا به مجلس عرضه کردند؟!
بدون شک ایشان به عنوان مدیریت آموزش و پرورش شهرستان وقوف دارند که جذب نیروهای غیر بومی که دغدغه بیشترشان انتقال به شهرستان خود در کمترین زمان است چه مشکلاتی را بر بدنه به شدت زخمی دستگاه آموزش و پرورش سقز وارد کرده است، پس چگونه است کنشی در قبال این روش جذب نیرو ندارند یا حداقل در خصوص چنین عملکرد غلطی شفافسازی نمیکنند؟!
خوب میدانم جواب ایشان یک جملە است و آنهم این است کە “این عوامل از حیطە کاری ایشان خارج است” و درست می گویند، اما اگر مدیران دستگاە آموزش و پرورش بە شیوە کتمان این مشکلات عمل نمیکردند و فشار افکار عمومی برای مطالبە حقوق پایمال شدە را اساس قرار میدادند اکنون شرایط بهتری در دستگاە آموزش و پرورش سقز حاکم بود.
بدون شک در چنین فضای مدیریتی امید به حل مشکلات اساسی آموزش و پرورش آب در هاون کوبیدن است و جوانه زدن امید به حل مشکلات در گرو مدبریت بر آمده از خواست و اراده معلمان شهر و مشارکت دادن آنها در برنامهریزی برای اداره این دستگاه بر پایه خرد جمعی و سپردن مسئولیتها بر اساس شایسته سالاری است نه خواست فلان مدیر یا ستاد فلان و …. .