آب به یک پارامتر سیاسی تبدیل شده است
هیرش سلطان پناه| اقتصاددان
استان کردستان با مساحت حدود ۲۹۱۳۷ کیلومترمربع یعنی حدود دو درصد از کل کشور، جمعیتی معادل ۰۰۰/۵۱۴/۱ نفر معادل دو درصد از کل کشور، دارای۱۰شهرستان، ۲۹ مرکزشهری، ۳۱ بخش، ۸۶ دهستان، ۱۶۹۷ آبادی دارای سکنه است. این استان با داشتن ۱/۱ میلیون هکتار اراضی قابل کشت که تقریباٌ پنج درصد از زمین های قابل کشت کل کشور است و مراتع غنی که هفت درصد از علوفه کشور را تأمین می نماید و همچنین وجود شش حوزه آبریز سفیدرود، سیمینه رود، زرینه رود، چومان، سیروان و قزلچه که حدود هفت درصد از آبهای سطحی کشور را شامل می شود به نظر می رسد ظرفیت بالایی در حوزه کشاورزی و صنایع تبدیلی کشاورزی دارد.
مجموعه جلسات مرکز هم اندیشی توسعه استان خصوصاً کار گروه توسعه اقتصادی که اینجانب دبیر آن هستم (اگرچه بیش از یک سال است عملا فعال نمی باشد) نیز پنج حوزه را به عنوان ظرفیت های استان برای توسعه معرفی نمود که یکی از آنها صنایع تبدیلی کشاورزی و گیاهان دارویی بود.
واقعیت آنست که در همان جلسات نیز تاًکید گردید که با توجه به اینکه توسعه بخش کشاورزی و به تبع آن توسعه صنایع تبدیل کشاورزی به عوامل نیروی انسانی، خاک و آب وابسته است که خوشبختانه استان کردستان در هر سه مورد ظرفیت بالایی دارد اما بخش منابع آب آن، جای بحث و تأمل دارد که تلاش خواهد شد در ادامه این مورد بیشتر مورد بحث قرار گیرد.
آمار وارقام نشان می دهد که ازکل منابع زیرزمینی آب استان ۸۵% در بخش کشاورزی ۵/۴% در بخش شرب و۵/۱۰% در بخش صنعت و شیلات مصرف می گردد. در بخش منابع آبهای سطحی آن مقدار از آن که جزء حق آبه استان کردستان است، ۹۴% در بخش کشاورزی، ۷/۵% در بخش شرب و ۳/۰% در بخش صنعت و شیلات مورد استفاده قرار می گیرد.
آمار و ارقام فوق در وهله اول نشان می دهد برخلاف آنچه در ادبیات روزمره تأکید زیادی روی مدیریت آب شرب صورت می گیرد این بخش از آب اصولاٌ در استان و در سطح کشور سهم کمی از مصارف آب را شامل می شود. که اگرچه استفاده صحیح از آن ضروری است اما در کیک مصارف آب بر اساس مبانی مهندسی ارزش، صرفه جویی و مدیریت کردن آن سهم بسیار کمی در ارتقای عملکرد منابع آبی دارد و آنچه می بایست در کانون توجه کارشناسان و متولیان مدیریت منابع آب استان قرار گیرد مدیریت منابع آب مصرفی در بخش کشاورزی است که خود دو مقوله ی کلان استفاده از تکنولوژی و روشهای مناسب استفاده از آب و همچنین راهبرد کلان در انتخاب محصولات مناسب بر اساس اقلیم استان و تمرکز بر تولید انبوه و اقتصادی این محصولات قابل طبقه بندی است. متأسفانه باید اذعان نمود در هیچکدام از موارد فوق راهبردی کلان خصوصاٌ در مورد انتخاب محصولات مناسب جهت کشت در مزارع استان، کارهای اساسی و زیر بنایی صورت نپذیرفته است. این در حالی است که عمدتاٌ محصولات انتخاب شده جهت کشت علی رغم کمبود منابع آب به شدت به آب نیاز دارد. اگرچه نحوه استفاده از آن بخش از منابع آب که هم اکنون در بخشهای مختلف مورد استفاده قرار می گیرند در سطح استان و ملی به لحاظ اهمیت می بایست مورد توجه ویژه قرار گیرد اما در استان کردستان بحث حق آبه و میزان برداشت از آبهای سطحی آن به نظر می رسد دارای اهمیت راهبردی باشد که در بخش بعدی تلاش خواهم نمود این مقوله را بیشتر مورد برسی قرار دهم.
در اینکه آب یک ثروت ملی است و می بایست در یک نگاه کلان مدیریت گردد جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد اما آنچه جای تأمل دارد آنست که در اختصاص حق آبه به استان کردستان اصول علمی و کارشناسی لحاظ نشده است.
در وهله ی اول آب شرب برای کلیه نقاط کشور یک اولویت و ضرورت است لذا انتخاب اقتصادی ترین و مناسب ترین روش برای نحوه تأمین آن می بایست در اولویت کار مدیران آب کشور و آب منطقه ای در سطح کشورقرارگیرد. دراین حالت هر نوع انتقال آب از حوزه آبریز به حوزه آبریز دیگر علی رغم اثرات سوء بر اکوسیستم و اقلیم منطق، نهایتاً قابل توجیه است. در وهله دوم اگر پروژه ای صنعتی ظرفیت و پتانسیل بالایی داشته باشد و برای کشور استراتژیک قلمداد گردد با در نظر گرفتن ملاحظات فراوان ممکن است کارشناسان را کم و بیش متقاعد نماید که این انتقال آب توجیه پذیر است اگرچه این نوع از انتقال های آب امروزه به شدت مورد نقد کارشناسان است و می باسیت حتی المقدور از آن پرهیز نمود. اما نوع سوم انتقال آب، انتقال آب از یک حوزه، یک استان به استانهای دیگر جهت مصارف کشاورزی است که به صورت کلی نه تنها از نظر زیست محیطی و اکوسیستم اثرات جبران ناپذیری دارد که از نظر اقتصادی نیز توجیه ندارد و این دقیقاٌ همان جایی است که ذهن کارشناسان و اهل فن را در استان کردستان نگران نموده است.
واقعیت آنست که استان کردستان علی رغم وجود قابلیتهای بسیار بالا در حوزه های مختلف هم اکنون یکی از استانهای کمتر برخودار، با نرخ بالای بیکاری و یکی از استانهای مهاجرپذیر خصوصاٌ در بخش طبقه تحصیل کرده است. در مقدمه نیز اشاره شد پنج درصد از زمین های قابل کشت و مرغوب کشور در استان کردستان قرار دارد که حدود نود درصد آنها به صورت دیم هستند. همچنین وجود دانشکده های کشاورزی در استان و وجود فارغ التحصیلان رشته های کشاورزی در استان که عمدتاٌ بیکار هستند می طلبد مدیران ارشد مدیریت آب در سطح ملی و مدیران این حوزه در استان و مدیران ارشد و نمایندگان استانی این مسئله را به جدیت پیگیری نمایند تا حق آبه استان به شکل چشم گیری افزایش یابد تا این آبها به صورت کارآمد در خدمت توسعه بخشهای مختلف اقتصادی استان خصوصاٌ بخش کشاورزی قرار گیرد.
همچنانکه در بخش های قبلی نیز اشاره شد اصلاح الگوی مصرف و استفاده از روشهای جدید با راندمان بالا و همچنین مشخص نمودن محصولات مناسب با توجه به شرایط استان نیز می بایست یک اولویت جدی برای مدیران ارشد استان باشد.
نکته اخر آنکه کارشناسان این حوزه به لحاظ اثرات زیست محیطی خود سدسازی را مخرب و هرز آب از طریق تبخیر و کمک به مرحله ی خشکیدگی می دانند حال آنکه اگر به سدسازی عامل انتقال آب بین حوزه ای اضافه گردد اثرات آن می تواند به یک تراژدی محیطی منجر گردد لذا به نظر می رسد می بایست این مسئله را با نگاهی علمی، کارشناسی و در چارچوب منافع ملی به دور از سیاسی کاری مدیریت نمود. کلام آخر آنکه بحران آب جدیست و می بایست به شکل جدی آنرا مدیریت کرد.
نویسنده: دکتر هیرش سلطان پناه