آوارهای آمارِ پانزدهم
صلاح محمدی| کارگردان و بازیگر تئاتر
سی روز گذشت و تبوتاب فرو نشست و تئاتر کوردی به خواب زمستانیاش بازگشت. سرمست و شاد به استقبالِ دورهای ویژه با اجرایی ویژه و برنامههایی ویژه رفتیم و آمارِ دستیافتههای دورهی پانزدهم را بر داشتههایمان آوار کردیم. دورهای درخشان با بیشترین و بهترین متون و اجراهای نمایشی، که در همراهی با دنیای دیجیتال، بهترین ویژهنامهی اورجینال و کارشناسانِ سوپر اورجینال را بهبار نشاندیم! دورهای که در رقابت با جشنوارههای معتبر جهانی، تعریف و معنایی تازه از درایت و سخاوت را به ترکتازانِ عرصهی رقابتهای جشنوارهای هدیه فرمودیم. درایت و سخاوت در رفاقتهای غیر رقابتی!
تئاتر عرصهی صلح و صفا و آشتی و وحدت و تفاهم و دوستی و رفاقت و نه رقابت و جنگ و نفاق و لشکرکشی است! هر چیز که با دوستی و رفاقت همراه شود به خوشی و شادی پایان میگیرد و ختم بهخیر میشود. غیر از این نباشد و هر کس تئاتر را با جدل و دیالکتیک و دیپلوماتیک و آکروباتیک و آکوستیک و هر تاک و تیکی فهم کند بر فهماش ستم فرموده است. در این دوره، کسی با نگرفتنِ جایزه، قداره از کمر نکشید و حنجره جرّ نداد و داوران نیز مورد لطف و مَراحمِ رقابتهای فرهنگی واقع نگردیدند! همهچیز ختم بهخیر شد و هنرمندانِ نمایشنامهنویس و کارگردان، در فضایی رفاقتی، مثلِ بچهی آدم نشستند و با سکوتی سرشار از امتنان و فروتنی، آموزهی نوپایانِ منبرنشین را تکلیف نوشتند!
به استقبال میرویم تا جایزههای نگرفتهمان، در جشنوارههای پیشین را، به چالشی عظیم برای جایزهبگیران تبدیل کنیم و مفتخر به جایزهنگیری شویم. تا بفهمیم رفاقت خیلی خوب و رقابت خیلی بد میباشد! چون نمیدانیم چرا جایزهبگیر شدیم ولی فهمیدیم لوح و جایزههای برده و نبردهمان، برنامهی دشمن برای ایجاد نفاق و لشکرکشی بود و هست و است! رشدِ بیرویهی داوری چنان بود که، تا چند روز پیش از شروع نیز، از این بدفهمی رها نبودیم تا بفهمیم داوری چقدر بد است و مایهی خجالت و شرمساری و بیسوادی و هزاران حرف و حدیثِ ناگفتهی نگفته بهتر! رفاقت است که در قامتی غیر رقابتی میتواند کارشناس را بر کُرسیِ داورِ فاقدِ فهمِ کارشناسی بنشانَد( کُرسی با کورسی متفاوت و در ادامه موجود میباشد)!
به استقبال میرویم تا جشنواره پانزدهم رکورد بزند و با ۶۲ متنِ ارسالی و ۳۸ اجرای آماده، مقام اول را در رفاقتهای غیررقابتی کسب و برای همیشه بر سکوی نخست جا خوش کند. تا مثل همیشه از نداشتنِ حافظهی تاریخی ناله نکنیم و یاد نیاوریم از ۸۳ متنِ ارسالی و ۴۰ اجرای آمادهی حضور در جشنوارهی چهاردهم.
به استقبال میرویم و میفهمیم که انتشار بولتن نشانهی عقبماندگی است. ولی به اجبار و ناخواسته، با یک شماره و تنها با یک شمارهی ویژه، باید از خجالتِ فرهنگِ نوشتاری در آمد! شهر باستانی و فرهنگی و هنری و ادبی و علمی و تاریخی و ورزشی و خبریِ سقز را، با داشتنِ سه روزنامهی صبح و دو روزنامهی عصر و شش هفتهنامه و دوازده ماهنامه و هفت فصلنامه و ایستگاهی رادیویی و دو کانالِ تلویزیونیِ ۲۴ساعتهی دیجیتال، چه نیازی به بولتن و تحمیلِ افکار و هزینهی اضافی بر سلطانِ صاحبخانه!
به استقبال میرویم و در این دورانِ رفاقتهای غیررقابتی، وارد شدن به تقویمِ جشنوارهها و قرار گرفتن در میانِ ۱۰ جشنوارهی برتر کشوری را جشن میگیریم و اهمیتی هم ندارد آن ۹ جشنوارهی دیگر را بشناسیم یا نشناسیم. مهم، بودن در میانه و اجرای رقصی تقویمی در آن است.
به استقبال میرویم تا بینالمللی شدن را رنگ و بویی رفاقتی بخشیم و مثلِ دورههای پیشتر، این دوره نیز، شاهد حضور و اجرای تئاتر از مللِ مختلف و دوَلِ مختلف با زبانهای مختلف باشیم. نشان میدهیم که متونِ ارسالی به این دوره اورجینال بوده و با حذفِ ترجمه، شور و هیجانی به استعدادهای جوان و درخشان میبخشیم که نق زدن و پا فشردن بر زبانِ کوردی بهانهای کودکانه شود. و گر نه زبانِ شیرینِ فارسی همان زبانِ کوردی است و زبانِ کوردی نیز همان زبانِ فارسی است! بنابراین مثلِ این نوشتار که به زبانِ فارسی و در مورد زبانِ کوردی است، و در کنار ویژگیهای بینالبِینیاش(!)، آمارهایی بینظیر و بیسابقه و بی… را نیز بر دوست و هوادار و طرفدار و هنرمندانِ تئاتر کوردی آوار فرموده و عنوانِ درخور و درخشانِ «جشنواره بینالمللی تئاتر کورسی» را بر تارکاش نقش میفرماییم! (کورسی، با تواناییهای دوکارهی گرمایشی و سرمایشی، مثلِ کولر خُنک و مثلِ کُرسی گرم میکند!)
سرمست و شاد به استقبال برویم. پیشهی ما استقبال است و آغوش گشودن بر هر آمد و نیامدی. آغوشِ پذیرای هنرمندانِ محبوب و محجوب و با اخلاق و با نزاکت و مرتب و منظم و دوستداشتنی و سربهراه و مؤدب و بینظیر و یگانهی «تئاتر کورسی» همواره، ماشاءالله، مستدام باشد!