که انداخت آتش در این بوستان

تکرار تراژدی شریف باجور

هنوز دو سال از مرگ “شریف باجور” و “امید کهنه‌پوشی” و دو تن از جنگل‌بانان مراتع سلسی مریوان (محمد پژوهی و رحمت حکیمی‌نیا) که گرفتار آتش شدند و جان خود را از دست دادند نگذشته است که روز گذشته خبر جان باختن سه تن دیگر از فعالان محیط زیست “مختار خندانی” از مؤسسین انجمن ژیوای شهرستان پاوه، “یاسین کریمی” و “بلال امینی” از دیگر فعالان محیط زیست که برای نجات جنگل‌های منطقه حفاظت شده «بوزین و مرخیل» پاوه به جدال آتش رفتند، بار دیگر داغ مردم کردستان و دوستداران محیط زیست تازه شد.

مرگ این سه نفر از همان دقایق اول با واکنش مردم، رسانه‌ها و فعالان حوزه‌های مختلف خصوصا محیط زیست مواجه شد. مردم پاوه همچون مردم مریوان که در شهریور ۹۷ و در تشییع جنازه “شریف باجور” آرمان‌های انسانی او و یارانش را فریاد زدند، شب گذشته به استقبال آمبولانس حامل این جانباختگان رفتند. فجایعی از این دست با واکنش سریع افکار عمومی مواجه شده و این مورد نیز از این قاعده مستثنی نماند و در کنار رسانه‌ها فعالین حوزه‌های مختلف به آن واکنش نشان دادند.

سردار فتوحی جامعه‌شناس سقزی در یادداشتی با عنوان “دلسوزانِ سوزان” و با تقسیم‌بندی مواجهه انسان با طبیعت می‌گوید:

اولین شیوه از مواجهه، طبیعت به عنوان قلمرو قدرت تعریف می شود. این گروه با ترسیم مرز، طبیعت را به خودی و دیگری تقسیم می کنند(مانند کشورها یا امپراتوری‌ها). دومین شیوه از مواجهه، طبیعت به عنوان قلمرو ثروت تعریف می شود که در آن طبیعت ابزار لذت و پول می شود.

فتوحی سومین مواجهه را “طبیعت برای طبیعت” می‌داند. در این مواجهه، انسان بر روی طبیعت نیست بلکه به عنوان جزء کوچکی از طبیعت می‌تواند در همزیستی با سایر اجزاء طبیعت باشد. به گفته او “امروزه به وضوح می بینیم شیوه مواجهه اول (قدرت) و دوم (ثروت) بر مواجهه سوم (طبیعت به مثابه طبیعت) تسلط یافته است. به طوری که در راستای قدرت (مواجهه اول) و ثروت (مواجهه دوم)، کوهستان‌ها و جنگل‌ها به آتش کشیده می‌شود تا باجورها، خندانی‌ها، امینی‌ها و کریمی‌ها در آن بسوزند. زیرا آنان خود را بخشی از طبیعت قلمداد می کردند”.

انجمن ژیوای پاوه نیز در رابطه با حادثه‌ای که منجر به جان‌باخته سه فعال زیست محیطی شد ببیانیه‌ای صادر کرد. در این بیانیه که خطاب به دوستداران محیط زیست در سراسر جهان نوشته شده آمده است: “یاران ما راه سبزی را برگزیدند و بر مرام خود ماندند و در همان راه جان سپردند و به عنوان شهیدان سبز، نامشان بر تارک زاگرس خواهند ماند.”

آری، این برای اولین‌بار نیست که فعالین محیط‌زیستی با همه‌ تنگناها و محدودیت‌هایی که دارند اینگونه برای حفظ جان درختان زاگرس به دل آتش می‌زنند. دردناکتر از این قضیه دستان خالی نهادهای مدنی در جدال با آتشی است که به عمد یا به خطا به جان زاگرس می‌افتد، زاگرسی که برای مردم منطقه مانند جان می‌ماند و حاضرند با آن بسوزند، اما هر روز بی‌توجهی‌ها به آن بیشتر می‌شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا