شام آخر

✍️بختیار ناهید

روزهای اول شیوع کرونا را همه به یاد داریم. مردانی با لباس‌هایی که بی شباهت به لباس فضانوردان نبود در فضایی مانند فیلم‌های سینمایی هولناک با احتیاط زاید الوصفی مبتلایان به کرونا را که در خیابان‌ها به زمین می‌افتادند بر روی برانکارد گذاشته و آن‌ها را به سوی مکان‌های نامعلوم و سرنوشتی نامشخص می‌بردند. صحنه‌های به خاک سپردن مردگان کرونایی نمایش‌های ترسناکی بودند که هر از گاه انتشار آن در شبکه‌های اجتماعی مردم را در هول و هراس می‌افکند.

اما مدتی که گذشت با قبول کرونا بعنوان بخشی از زندگی مانند تمام پدیده‌های دیگر آرام آرام یاد گرفتیم که با کرونا هم زندگی کنیم. مبتلایان بیماری خود را پنهان نمی‌ساختند و جایگاه کرونا از نفرین فراعنه و درد بی درمان به موضوعی هر روزه تقلیل پیدا کرد. انسان همانگونه که سیل و زلزله و جنگ و فشار خون و سرطان و ام‌اس و ایدز و تصادف‌های جاده‌ای و ده‌ها بلای دیگر را بعنوان بخشی از زندگی پذیرفته بود کرونا را هم بعنوان مهمان ناخوانده‌ی دیگر پذیرفت.

با سپری شدن حدود دوازده ماه از این بیماری که به بحرانی جهانی تبدیل شد. خوشبختانه و شاید متاسفانه در میان ناباوری شکاکان، بازهم آزموده دوباره آزموده شد و علم و تعقل به داد مردم رسید و مردمان خود را به نیش واکسن‌های حاصل از پژوهش دانشمندان سپردند. زیرا زندگی ناگزیر از ادامه به مدد دانش بر روی زمین است.

صرفنظر از بازی‌ رنگ‌های قرمز و نارنجی و زرد و سفید مسئولان که هنوز هم در ایران به دلیل کم توجهی به سخنان نخبگان و صاحب‌نظران و پژوهشگران و نیز تعدد مراکزی که خود را محق تصمیم‌گیری دانسته‌اند، نمایش ناتوانی در مدیریت صحیح جلوگیری از شیوع کرونا همچنان روی صحنه است. این ناتوانی اعتماد عمومی به حرف و عمل مسئولین را آنچنان خدشه‌دار کرده است که هشدارها و دستورالعمل‌ها در ازدحام اظهار نظرهای کم پایه و بی اساس غیر مسئولانه و غیر متخصصانه و تصمیاتی که عمر چند ساعته دارند با کم توجهی و عدم استقبال مردم روبرو می‌شوند و چه بسا مردم به شیوه‌ی لقمان حکیم آنچه مسئولان و سیاستمداران اظهار می‌دارند را ثواب ندانسته و عمل به عکس آن را نافع‌تر می‌انگارند.

در میانه‌ی این تناقضات نهادینه شده و پارادوکس‌های تودرتو، واقعیتی تلخ و غیر قابل انکار وجود دارد. انبوه اعلامیه‌های مرگ عزیزان، نان آوران، بزرگان خاندان و کادر درمان ضررهای غیر قابل جبرانی (تاکید می‌شود غیر قابل جبران) بر جامعه تحمیل کرده است که اثرات روحی و روانی و مادی آن ماه‌ها و سال‌ها باقی خواهد ماند.

خوشبختانه در این بلبشوی اطلاعات غلط که همگان را خسته و نا امید ساخته است، محققان بدور از حاشیه و هیاهوهای رایج سوداگران کرونا، پژوهش‌های مفید و قابل اعتنایی انجام داده‌اند، تا چراغ راه کنترل و نابودی کامل کرونا باشد. یکی از این پژوهش‌ها در مجله نیچر به چاپ رسیده است که می‌توان با استناد به آن امیدوار بود دید بهتری در مبارزه با کرونا حاصل شود.

هرچند جای آن است کل این پژوهش بررسی گردد اما نگارنده بصورت خلاصه برای جلوگیری از اطاله کلام به نکته‌ی مناسبتی و بارزی از نتایج این پژوهش بسنده می‌نماید؛

بر اساس این پژوهش راه‌کارهای متعدد جلوگیری از کرونا از نظر میزان تاثیر در جلوگیری از شیوع مقایسه گردیده است. جالب آنکه لغو برپایی جشن‌ها و دورهمی‌های خانوادگی در جایگاهی بالاتر از تعطیلی سراسری کشور در جلوگیری از شیوع کرونا موثر است. هر چند باورش سخت است اما تنها با مهمانی ندادن و مهمانی نرفتن در این ایام می‌توانیم چنین تصور کنیم که کشور بحالت تعطیل در آمده و همزمان ضرر و زیان‌های اقتصادی آن را نیز پرداخت ننماییم.
بهتر است منتظر اقدامات دیر هنگام و غیر موثر در قالب تهدید به جریمه و یا تشویق به اینترنت مجانی نمانده و خود آستین همت بالا بزنیم.

با نزدیک شدن به #شب_یلدا، همانگونه که مجالس ترحیم و عروسی و عزاداری را لغو کردیم، همانگونه که از دست دادن و روبوسی خودداری کردیم، می‌توانیم ضمن ارج نهادن و پاسداشت میراث نیاکان، یلدا را به سمبل نجات از تاریکی و ورود به عصر روشنایی تبدیل کنیم و جان خود و عزیزان‌مان را از گزند کرونا حفظ کنیم.

با لغو دورهمی شب یلدا می‌توان این فرصت را از یهودای اسخریوطی کرونا در گرماگرم سال نو مسیحی برای تبدیل این یلدا به یلدای آخر گرفت.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا