خرقه‌ی گشاد “توسعه فرهنگی”

هفته قبل همایشی تحت عنوان “توسعه فرهنگی سقز” با حضور یکی از اساتید مطرح جامعه شناسی دانشگاه تهران، برگزار شد. قبل‌تر از آن نیز همایشی با عنوان تقدیر از یکی از نویسندگان و محققین حوزه شعر و ادب سقز برگزار شد. نفس این گونه فعالیت‌ها امری پسندیده و نیکو بوده که امید است تداوم و تنوع آن در آینده مستدام باشد. آنچه که در این میان جای تعجب و پرسش است اینکه متولی برگزاری هر دو همایش شهرداری سقز بود که در کنار آن نام شورای شهر سقز هم خود نمایی می‌کرد.

این امر در حالی است که با وجود چهار دانشگاه و چندین مرکز و نهاد متولی در امور فرهنگی و پژوهشی که اساسا بخشی از وظایف آنها در همین حوزه و این دست فعالیت‌ها می‌گنجد در این شهر سالها هست که وجود دارند و انجمن‌های مردمی نیز سالهاست به صورت خودجوش برنامه‌هایی از این قبیل حتی با کیفیت‌تر هم برگزار کرده‌اند.

جدا از اینها نفس واژه “توسعه فرهنگی ” بار معنایی و تحلیلی وسیعی را در بر می‌گیرد و شاید بخشی از کارویژه‌های شهرداری هم در این حوزه بگنجد، اما نه در زمانیکه کارنامه بسیار ضعیف عملکرد شورا و شهرداری سقز موجب افزایش و انباشت انتقادها و نارضایتی شدید اکثریت شهروندان بدلیل سکون و روزمرگی و تحمیل هزینه‌های خسارت بار و اهمال و فرصت سوزی در انجام حداقلی از فعالیت‌های عمرانی و وظایف قانونی آنها شده است.

اعضای شورا و شهردار خوب است پس از قریب به سه سال عاجز ماندن از اجرای وعده‌ها و در عوض ‌ژست‌های تبلیغی و پروپاگاندای فضای مجازی به این سؤال پاسخ دهند که آیا برگزاری چنین برنامه‌ای با شعار “توسعه فرهنگی” بهانه خوبی برای تعطیلی یک هفته‌ای امور مدیریتی بود؟ چنین شعار و برنامه‌هایی زمانی معنا می‌یابد که مجموعه مدیریتی موجود درک صحیحی از نسبت توسعه فرهنگی با بهبود کیفیت عمران و منظر شهری داشته باشد. ولی مادامیکه حتی نتوانسته‌اید با نصب یک پیکره از بزرگان و مفاخر شهر در میادین برهوت و مراکز تفریحی، تغییری در درک فرهنگی و الگوسازی جوانان ایجاد کنید، بحث‌های نظری چه تأثیری می‌تواند روی جوانان و نوجوانان داشته باشد؟

مادامیکه خیابان‌ها با جداول فرسوده و ترافیکی رها شده همراه با پیاده‌روهایی که با هجوم سد معبر تنها نامی از پیاده‌رو و عابرانی بی‌پناه از آنها باقی مانده، صحبت از توسعه فرهنگی و فرهنگ شهر نشینی چه دردی دوا می‌کند؟ نکند انتظار دارید آن دکتر مهمان ید بیضا داشته باشد و با عصای موسی‌وار همه را به جای خود برگرداند؟!

هرج و مرج و عدم مدیریت مناسب شهرداری در رخسار شهر و معابر آن موج می‌زند، پارک‌های تفریحی رها شده و به پارکینگ دود و ماشین و ویراژ موتور تبدیل شده و کمتر نشانی از تفریح و سرزندگی در آن است تا اندک رغبتی به تفریح و گردش امن در شهروندان و یا مسافران گذری ایجاد کند. کودکان این شهر دیگر نه خاطره‌ای خواهند داشت و نه خاطره‌سازی از سال‌هایی که در آن شهربازی بالا و پایین می پریدند و می خندیدند و رایگان ذوق و جنب و جوش کودکانه‌ی خویش را در فضایی امن تخلیه می‌کردند!

سالهاست رد پای پروژه‌های نیمه‌تمام و بعضاً حرف و حدیث‌دار، گلوی حاشیه رودخانه زیبای شهر و شهروندانش را می‌فشارد و زیر هزاران تُن لجن در حال دفن شدن است و در حالیکه اطراق و تردد معتادان متجاهر این پتانسیل قوی را به مکانی نا امن تبدیل کرده است دریغ از یک پیست امن دوچرخه سواری برای کودکان و نوجوانان در ساحل زیبای آن.

با این حال به اعضای شورا و شهردار توصیه می‌شود که فرهنگ و توسعه فرهنگی شهر متولیان بسیار و چه بسا دلسوزتر از شما دارد، دامن آن را رها کنید تا به سرنوشت معابر و فضای خراب شهر مبتلا نگردد و این اندک دلخوشی را برای مردم و متولیان آن بگذارید که بسیار بهتر از شما توسعه می‌دهند. این شهر با تمام محلات و معابر و پارک‌ها و ده‌ها پروژه کوچک و بزرگ بر زمین مانده و رها شده که تلاش شبانه روزی می‌طلبد، دستان خدمتگزاران عمران و آبادانی را از جنس عمل و اتفاق می‌بوسد نه تبلیغات بدون عمل. خرقه مدیریت را بر تن‌تان تمام کنید، خرقه گشاد بر پای تان می‌پیچد و خرقه پوش را بر زمین می‌کوبد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا