روستاهای کردستان؛ از کانونهای اصلی کار و تولید تا وابستگی به بازارچههای مرزی
بازگشایی بازارچههای مرزی در شهرهای کردستان به دستاویزی برای مدیران و نمایندگان تبدیل شده تا در بزنگاههای مختلف آن را رو کنند و از این طریق نشان داده باشند که به یکی از وعدههای خود عمل کردهاند. پیش از این شاهد بازگشایی یک طرفه مرز سیف و مهمانی بزرگ در این بازارچه بودیم. در آخرین مورد هم صحبتهای نماینده سقز و بانه و فرمانده مرزبانی در رابطه با بازگشایی بازارچهها منتشر شده است.
اگرچه برخی رسانهها از تیتر “توافق ایران و عراق برای بازگشایی بازارچههای مرزی” برای ویدیوی صحبتهای محسن بیگلری و فرمانده مرزبانی استفاده کردند، اما به نظر میرسد چنین برداشتی احتمالا دقیق نباشد. در این ویدیو نماینده سقز و بانه از یک خبر خوش برای سقزیها و بانهایها میگوید و فرمانده مرزبانی ایران هم از موافقت این فرماندهی برای بازگشایی مرزها و جلسات متعدد و قول مساعد فرماندهی مرزبانی عراق صحبت میکند، اما به هیچ وجه از توافق یا عدم توافق تا این لحظه سخنی به میان نمیآید.
مسأله مهمتر، گره زدن اقتصاد و معیشت مردم به این مرزهاست. شکی نیست که تبادل آسانتر کالا از مرزها و اشتغال تعدادی از اهالی روستاهای منطقه به این امر در بهبود وضعیت اقتصادی آنها تأثیرگذار است، اما گره زدن معیشت آنها به این معابر، رسمیت بخشیدن به کولبری و استفاده از عباراتی مانند ارتزاق مرزنشینان از معابر کولبری و … جفای بزرگی در حق روستاهاست.
روستاهای کردستان با توجه به ظرفیتهایی که دارند میبایست کانونهای اصلی تولید و اشتغال باشند، اما در حال حاضر موجودیتشان به عناوینی همچون مرزنشینی، کولبری، بازگشایی گذرگاه مرزی و… گره خورده و این جز به دلیل عدم برنامهریزی مناسب و استفاده از ظرفیتهای آبی، کشاورزی، گردشگری و … نیست.
شاید گفته شود که اشتغال در این معابر تنها برای اهالی روستاهای نزدیک به این گذرگاهها نیست و افراد دیگری هم مثلا از شهرها میتوانند کالاهای مجاز رد و بدل نمایند و یا بازرگانان راحتتر بتوانند به مبادله بپردازند. در پاسخ میتوان گفت بله این سیاست شاید برای بازرگانان سودمندتر باشد اما در اصل ماجرا که همان اشتغال جوانان (چه شهر و چه روستا) به کار و تولید و ایجاد ارزش افزوده است تغییری ایجاد نمیکند.
مدیران و نمایندگان بهتر است به جای نهادینه کردن و رسمیت بخشیدن به کولبری، تلاش خود را به جذب منابع در دیگر حوزهها متمرکز کنند. ایجاد بستر مناسب برای کشاورزی آبرومندانه به مراتب بهتر از کولبری است. مگر چه میزان از آب فراوانی که پشت سدها جمع میشود و با سر ریز شدن به سمت ارومیه رهاسازی میشوند و در نیمه راه توسط کشاورزان آذربایجان شرقی و غربی مصرف میشود توسط کشاورزان ما مصرف میشود؟
برای جوانان شهری هم وضعیت همین است. رایزنی برای جذب سرمایه و سرمایهگذار دولتی و خصوصی و ایجاد اشتغال پایدار برای آنها به مراتب بهتر از تشویق آنها به کولبری ولو در معابر و گذرگاههای رسمی و به اصطلاح بازارچههای مرزی است.