جشنوارهی تئاتر کوردی سقز؛
سکانس آخر و سناریوی مدح و ثنا

جشنواره تئاتر کوردی سقز بزرگترین رویداد هنری این شهر است که در جذب استعدادهای این حوزه و ارتقاء فرهنگ شهروندان تأثیر شایانی دارد. نفس برگزاری چنین مراسمی بهحدی ارزشمند است که همواره جوانب مثبت آن بر نقاط ضعف احتمالی رجحان یافته، به ویژه که حضور هنرمندان خارجی بر تجلی شکوه جشنواره تأثیر بهسزایی دارد.
جشنواره در فضای خشک و بیجان سقز فرصتی برای دیدار و نشاط شهروندان است و در بازهای چندروزه مشتاقان روابط اجتماعی را شاد نگه میدارد. یعنی به همین گونه نیز برای مردم افسرده و دلمرده غنیمت است.
هزینهی اجرای جشنواره نسبت به انواع هزینههای پرت و زائدی که صدایش هم درنمیآید زیاد نیست، اما دبیر جشنواره ناچار است با خواهش و تمنا نظر مدیران شهری و اسپانسرها را به تأمین هزینهی آن جلب نماید. در حالی که تمامی هزینههای دولتی جشنواره از جیب مردم و به نام مسئولان تأمین میگردد اما افتخار اجرای چنین رویداد بزرگی در رزومهی مدیران ثبت میشود.
دبیر و عوامل جشنواره در جریان مجاب نمودن مدیران شهری برای همراهی با جشنواره گاهی چنان به بیراههی مسئلت میلغزند که انگار آنان از جیب مبارک میبخشند. چنان به استغاثه و مدح و ثنایشان میافتند که هنر و هنرمند را پیش پای آنها ذبح میکنند.
در مراسم اختتامیه، دبیر نوزدهمین دورهی جشنوارهی تئاتر کوردی بیش از ده بار مسئولان مختلف شهری و استانی و کشوری را تمجید نمود و به روی استیج کشاند تا بر هنرمندان منت بگذارند و هدایایشان را به آنان تفویض فرمایند.
فرماندار شهر [که بنا به اذعان خودش نزد نگارنده مطلقا با هنر بیگانه است]، یک متن بلندبالا را در رسای هنر و تئاتر حفظ نموده بود و قرائت نمود. شهردار سقز که عادت به عکس گرفتنش زبانزد است، به هنگام اهدای هدیه بازوی هنرمند را محکم میچسبید تا بر زمین میخکوب شود و حین عرضهی لبخندی عریض عکاسان از دوتایشان عکس بگیرند.
دبیر جشنواره دهها بار منت مسئولان را بر حضار و فضای سالن مورد اشاره قرار داد و از آنها بابت انجام یک وظیفهی روتین تشکر کرد. بعید نیست دبیر جشنواره به هنگام حضور در جشنوارهی کشورهای دیگر دیده باشد که مسئولان آن دیار ضمن همکاری سخاوتمندانه و صمیمانه با چنین مراسمی، اصولا حتی در مراسم اختتامیه حضور نمییابند تا باری به هرجهت سخنرانی بفرمایند یا آلبوم عکس و فیلم تهیه نمایند. آنجاها شاید از هنرمندان و نویسندگان و نخبگان و روزنامهنگاران و معتمدان شهر برای اهدای هدایا دعوت شود، اما از مقامات خیر.
دیپلماسی خضوع و بهخاک افتادن پیش پای مدیران شهری، زیبندهی هنر و هنرمند نیست. مگر مدیران بجز آبادانی مملکت و خدمت به هنر و فرهنگ وظیفهی دیگری دارند که باید همیشه در ردیف اول سالن حضور یابند؟ هنرمند باید مطالبهگر و معزّ باشد و بر مسئولان به خاطر تقدیم تخصص و دانش و مهارتش به جامعه منت بگذارد. آنان باید خریدار محصول آفرینندگان ارزش و اعتبار فرهنگی و هنری باشند. هرچند در موقعیت شغلی عادت کرده باشید اما در کسوت هنرمند نباید ذلت به جان خرید. مدیرانی را که به خاطر میز و مقامشان حقوق کافی میگیرند بدعادت نکنید! آنها موظفند و باید منت بپذیرند که لطف هنرمندان را لبیک بگویند.
نباید درسکانس آخر جشنوارهی تئاتر سناریوی مدح و ثنا به روی سن بیاید. لطفا تجارت با آبرو و شأن هنر را از معاملات و معادلات خویش حذف بفرمایید.