سقز، بانه و یک سد؛ معادله ناپایدار تأمین آب

با آغاز جیرهبندی روزانه آب در بانه از ابتدای تیرماه، وضعیت تأمین آب شرب در این شهرستان وارد مرحلهای سختتر شده است. در این میان، انتقال آب از سد چراغویس سقز مطرح شده؛ راهحلی که باید با درایت و آیندهنگری همراه باشد تا از بحرانی دیگر در منطقه جلوگیری شود.
از اول تیرماه، ساکنان شهر بانه با قطع ۶ ساعته روزانه آب در محلههای مختلف مواجه شدهاند؛ اقدامی که در قالب برنامهای زمانبندیشده اجرا میشود. این شرایط نشاندهنده وخامت وضعیت منابع آبی در شهرستان بانه است؛ وضعیتی که مستقیماً بر هزینههای خانوار تأثیر گذاشته و قیمت تانکرهای آب و حتی آب معدنی را تا حد زیادی افزایش داده است.
پیش از این، مسئولان از آغاز عملیات اجرایی انتقال و پمپاژ آب از سد چراغویس سقز به بانه خبر داده بودند. سدی که بهواسطه موقعیت جغرافیایی و حجم ذخیره آب آن، نقشی کلیدی در تأمین آب منطقه ایفا میکند. سقز با دو سد مهم، چراغویس و لگزی، سفرهای برای همگان گسترده است؛ سفرهای که از بوکان تا تبریز و دریاچه ارومیه و اکنون بانه را سیراب میسازد.
در چنین شرایطی، به حق همسایگی و همخانگی، بهرهمندی بانه از این ظرفیت، نهتنها منطقی بلکه ضروری به نظر میرسد. با این حال، نباید فراموش کرد که این بخشندگی نباید به بهای فشار مضاعف بر منابع آبی سقز تمام شود. چرا که هرگونه فشار مضاعف بر آب این سد موجب کاهش تراز آب و در نتیجه کاهش کیفیت آب میشود و بنابر این نباید تجربه تلخ سالهای اخیر با بروز طعم و بوی ناخوشایند در آب شرب سقزیها تکرار شود.
برای پیشگیری از تکرار چنین پیامدهایی، لازم است در کنار تأمین آب بانه از چراغویس، علاوه بر بازنگری در تأسیسات آبی بانه، بر سهمخواهی شفاف سقز از سد لگزی نیز تأکید شود. سهم سقز از این سد که بنا به اطلاعات موجود در حال حاضر نقش پدافندی دارد، میتواند بخشی از نیازهای سقز را بدون فشار بر چراغویس تأمین کند.
از سوی دیگر، تهدیدهای زیستمحیطی سد چراغویس همچنان بیپاسخ ماندهاند. ورود فاضلاب انسانی و فضولات دامی از ۱۹ روستای بالادست به مخزن سد، سلامت آب را تهدید میکند؛ در حالی که سالها پس از آبگیری سد، هنوز تدابیر اساسی برای مهار این آلودگیها اتخاذ نشده است.
همچنین، تأمین حقابه زیستمحیطی و آب مورد نیاز ۵ هزار هکتار از زمینهای کشاورزی پاییندست از دیگر اهداف ساخت این سد بوده است؛ هدفی که هرچند در کلام مسئولان مورد تأکید قرار میگیرد، اما در عمل، هنوز اعتبارات کافی تخصیص نیافته و اقدام ملموسی برای تبدیل این زمینها به اراضی آبی صورت نگرفته است.
در شرایط کنونی، لازم است همزمان با انتقال آب به بانه، با دیدی کلان و مدیریتی یکپارچه، هم منافع سقز و هم نیازهای بانه در نظر گرفته شوند. چراکه توسعه پایدار در منطقه تنها زمانی تحقق مییابد که همه شهرهای حوزه سد، از منابع مشترک به عدالت بهرهمند شوند و نهتنها زخمهای گذشته التیام یابند، بلکه آینده نیز در اطمینان و پایداری ساخته شود.