سقز؛ فراموششده در نقشه آموزش عالی کشور

سقز، شهری با سابقه و ظرفیت تاریخی، هنوز در حسرت حداقل امکانات آموزش عالی مانده است. وقتی نقده در آذربایجان غربی و رزن در همدان صاحب دانشکده میشوند و شهرهای دیگر دانشگاههای مستقل و دانشکدههای متعدد دارند، اما سقز همچنان محروم و بیبهره باقی میماند، دیگر اسم این وضعیت را نمیتوان تبعیض گذاشت؛ این عریانترین شکل بیاعتنایی و بیعدالتی در توزیع امکانات آموزش عالی در سکوت مدیران و نمایندگان است.
محرومیت پشت محرومیت برای سقز
بر هر مبنا و اساسی که باشد سقز میبایست امروز با داشتن دانشگاههای مستقل یا دستکم دانشکدههای وابسته به مرکز استان، میزبان دانشجویان رشتههای پزشکی، پیراپزشکی، فنی، کشاورزی و دیگر حوزهها میبود؛ اما واقعیت تلخ این است که حالا ناچار است حسرت شهرهایی چون نقده با دانشکده پرستاری، یا رزن همدان با دانشکده مدیریت و حسابداری را بخورد.
دفترچه انتخاب رشته ۱۴۰۴ بهروشنی نشان میدهد که در آذربایجان غربی، علاوه بر دانشگاه علوم پزشکی مرکز استان، خوی صاحب دانشگاه مستقل علوم پزشکی است. مهاباد، میاندوآب و بوکان هم دانشکده علوم پزشکی دارند. سلماس و نقده هم با دانشکده پرستاری در این فهرست ایستادهاند.
در همدان علاوه بر دانشگاه علوم پزشکی همدان، شهرهای ملایر، نهاوند و اسدآباد دارای دانشکده علوم پزشکی هستند. حتی در لرستان علاوه بر دانشگاه علوم پزشکی مرکز استان، شهر بروجرد دارای دانشکده علوم پزشکی و شهرهای الیگودرز، پلدختر و دورود دارای دانشکده پرستاری زیر نظر دانشگاه مرکز استان هستند.
اما سهم کردستان؟ تنها دانشگاه علوم پزشکی سنندج و یک رشته پرستاری در سقز! دیگر نه خبری از دانشکدههای علوم پزشکی مستقل و یا تحت نظر مرکز استان است و نه حتی نامی از “مجتمع عالی سلامت سقز” مانده است. در دفترچه امسال برعکس مراکزی چون بناب یا مرند در آذربایجان غربی که عنوان مجتمع آموزش عالی سلامت برای آنها قید شده، این عنوان برای سقز قید نشده است و تنها ذیل دانشگاه علوم پزشکی کردستان عنوان”محل تحصیل سقز” قید شده است.
علوم فنی و مهندسی؛ باز هم جا ماندن کردستان و سقز
بیعدالتی فقط در حوزه پزشکی و پیراپزشکی خلاصه نمیشود. نگاهی به نقشه آموزش عالی در حوزه فنی و مهندسی و کشاورزی هم همین داستان است. آذربایجان غربی پر است از مراکز و دانشکدههای فنی: دانشگاه ارومیه، دانشگاه صنعتی ارومیه، دانشکده فنی مهندسی خوی، مرکز آموزش عالی شهید باکری میاندوآب و آموزشکده دختران خوی.
یا استان خراسان جنوبی که از استانهای محروم محسوب میشود اما دارای دانشگاه بیرجند، دانشگاه صنعتی بیرجند، دانشگاه مستقل بزرگمهر در شهر قاینات، دانشکده فنی شهرستان فردوس، آموزشکده کشاورزی شهرستان سرایان و دانشگاه ملی مهارت بیرجند با دو مرکز پسران و دختران است.
همچنین استان کرمانشاه دارای دو دانشگاه رازی و صنعتی کرمانشاه، دانشکده فنی اسلامآباد، دانشکده مدیریت و حسابداری جوانرود، دانشکده کشاورزی سنقر و دانشگاه ملی مهارت با دو مرکز جداگانه دختران و پسران است.
در لرستان دانشگاه آیتالله بروجردی و دانشگاه لرستان و چند مرکز آموزش عالی در شهرهای الشتر، پلدختر، نورآباد، کوهدشت و … است. در همدان هم دانشگاه بوعلی سینا در شهر همدان، دانشگاه صنعتی همدان، دانشگاه ملایر، دانشکده مدیریت و حسابداری رزن، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی تویسرکان، دانشکده صنایع غذایی بهار، مجتمع آموزش عالی نهاوند و دانشگاه ملی مهارت با سه مرکز است.
جالب آنکه تمام مراکزی که اسن آنها قید شد سالهاست فعالیت دارند و هر روز هم گسترش پیدا میکنند!
در کردستان اما، در کنار دانشگاه کردستان، تنها دانشکده فنی مهندسی و علوم پایه بیجار و دانشکده صنعت و معدن قروه وجود دارند و سقز با دارا بودن آموزشکده فنی مهندسی (زیر نظر دانشگاه ملی مهارت) کماکان از دانشگاه مستقل و یا دانشکده وابسته به مرکز در زمینه فنی مهندسی و یا کشاورزی بیبهره است.
پرسشهای بیپاسخ
در سایر نقاط هم وضع به همین منوال است و با یک بررسی مختصر میتوان متوجه شد که استان کردستان و بویژه شهر سقز برخلاف جایگاه، سابقه و تاریخی که دارد اما وزن و نامی در زمینه آموزش عالی ندارد. سؤال اینجاست که این محرومیت چه مبنایی دارد؟ فاصله؟ جمعیت؟ میزان برخورداری؟ چه مؤلفهای برای توجیه این محرومیت وجود دارد؟ اگر ملاک فاصله است، چرا در آذربایجان غربی سه شهر پشت سر هم دانشکده علوم پزشکی دارند؟ اگر جمعیت ملاک است، نقده یا اسدآباد چگونه واجد شرایط شدهاند اما سقز نه؟
مسئولان؛ غایبان بزرگ میدان
در یک کلام میتوان گفت این دیگر تبعیض نیست؛ بیتوجهی و حذف یک شهرستان از حق مسلم در بسیاری زمینهها ازجمله آموزش عالی است. اما شاید تلختر از همه این باشد که هیچیک از مسئولان و نمایندگان استان تاکنون حاضر نشدهاند برای این تبعیض فریاد بزنند. آنها احتمالا متوجه این موضوع که وجود مراکز علمی کوچک و بزرگ میتواند زمینهساز ورود بسیاری امکانات دیگر به این شهر و استان شود و از خروج نیروهای متخصص جلوگیری میکند هستند، اما به جای تلاش میدانی، لابیگری و یقهگیری از مقامات ملی، وقتشان را صرف روزمرگی و یا چانهزنی برای انتصاب مدیران جزء میکنند و کمتر خود را به چنین اموری که دردسر آن احتمالا بیشتر است مشغول میکنند
نتیجه آن وضعیتی است که میبینیم و باید در حسرت نقده یا الیگودر بمانیم!
با سلام ، با نظر شما کاملا موافقم نماینده محترم مجلس به جای دریافت امکانات و تسهیلات برای شهرهای مورد وکالتش مشغول اموراتی دیگر مانند دخالت در انتصاب افراد در اداراتی است که افراد متخصص لازم دارد مانند دخانیات سقز که سعی دارد با وجود افراد متخصص و مجرب ، مدیر پروازی از سنندج برای سقز بیاورد.
متاسفانه سقز عجیب ترین شهر ایرانه شهری که به قول یکی از ماموستایان مساجد هیچ کسی بر اساس عرضه و شایستگی و هوش و ذکاوت و زرنگی خودش به جایی نرسیده بلکه با کمک شخص دیگری به پست و مقام و نان و آب رسیده و اگر هم برسد همچنان مافیایی تشکیل خواهد شد که با هزار پاپوش و نفرت پراکنی و دروغ و افترا برکنار خواهد شد ختم کلام در سقز باید وصل باشی