عمارت فیض‌الله بیگی؛ شکوهی در آستانه فراموشی

در ۳۰ کیلومتری سقز، جایی میان طبیعت سرسبز روستای قلندر و کنار سد نیمه‌جان لگزی، دو یادگار از تاریخ این دیار هنوز نفس می‌کشند؛ عمارت فیض‌الله بیگی و حمام قلندر. آثاری که بیش از دو سده پیش ساخته شدند، اما امروز زیر بار بی‌توجهی مسئولان و بی‌مهری مردم، به تدریج در غبار فراموشی رنگ می‌بازند.

به محض اینکه پا در روستای قلندر می‌گذارید ناگهان یک بنایی رخ می‌نمایند؛ یادگارانی از گذشته‌ای نه‌چندان دور که هنوز ردپای زندگی، شکوه و داستان‌های ناگفته را بر دیوارهایش می‌توان خواند. هرچند سالیان متمادی بی‌توجهی و فرسایش طبیعت بر پیکرش نشسته، اما همچنان با ایستادگی خاموش، هویت تاریخی این خطه را فریاد می‌زنند.

 

معماری کهن در دل روستا

عمارت فیض‌الله بیگی روزگاری محل رفت‌وآمد بزرگان و نماد شکوه معماری محلی بوده است. این بنای دو طبقه، با ایوانی بر ستون‌های چوبی و حیاطی وسیع که حوضی در مرکز آن می‌درخشید، یادآور دوران آبادانی و رونق است.

به گفته محمد مرادی دهیار روستا، طبقه پایین به‌عنوان اسطبل اسب‌ها استفاده می‌شده و طبقه بالا جای زندگی ساکنان بوده است. ایوان این بنا از ۱۰ ستون چوبی ساخته شده است و راه ورود به داخل عمارت از بین این ستون‌ها می‌گذرد. چند اتاق نشیمن بزرگ که پنجره‌هایی به داخل حیاط و پشت عمارت دارند نشان می‌دهد که احتمالا تعداد ساکنان آن زیاد و یا حداقل رفت و آمد به آن بیشمار بوده است.

در این میان، اتاق شش‌ضلعی با چهار پنجره مشرف به چهار سوی روستا، شاهکاری از معماری بومی به شمار می‌رود؛ فضایی که هم امکان اشراف کامل بر داخل روستا و اطراف آن و حتی زمین‌های زراعی را فراهم می‌کرد و هم در فصل گرما با جریان بادهای چهارسویه، خنک و مطبوع می‌شد.

اما امروز این شکوه فرو ریخته است. حیاط عمارت به مأوای زباله و حیوانات ولگرد تبدیل شده است، دیوارهای خشتی آن با مرمت‌های ناموزون و استفاده از گچ و آجر مدرن زخمی‌تر از پیش شده‌اند و ورودی‌های بی‌در و پنجره‌های از جا کنده شده تصویری غم‌انگیز از رهاشدگی را به نمایش می‌گذارند. تنها اقدام مناسب برای حفظ این بنا ایزوگام سقف آن بوده که مانع از نفوذ آب به داخل و در نتیجه بیشتر خراب شدن شده است.

دهیار روستا می‌گوید: در دهه هشتاد این عمارت ثبت ملی و با اینکه چند مرحله نیز مرمت شده است اما میراث فرهنگی آنگونه که در شأن این بناست از آن محافظت نمی‌کند. به باور او این بنا در هرکجای دیگر این کره خاکی بود بسیار بهتر از این حفظ می‌شد.

آری. اینگونه است، متأسفانه بنایی که یکی از صدها یادگاران گذشته است و در زمان خود با کمترین امکانات ساخته شد اکنون به این حال و روز درآمده و مجموعه نهادهای مربوطه در این زمان که امکانات به مراتب بهتر و مناسب‌تر شده است نتوانسته‌اند آن را نگه دارند.

امروز پنجشنبه ۲۷ شهریور، پویا طالب‌نیا که به تازگی به عنوان مدیرکل میراث فرهنگی استان کردستان منصوب شده در یک نشست خبری با خبرنگاران سنندج عنوان کرده است: “کردستان را محدود کرده‌ایم به چند نقطه خاص، در حالی که ظرفیت‌های مهمی مثل غار کرفتو، قلعه زیویه و بیش از ۶۰ حمام تاریخی داریم که کمتر به آنها پرداخته شده است. هدف ما این است که با کمک رسانه‌ها این مناطق مغفول را به مردم و گردشگران معرفی کنیم”.

آقای مدیرکل، این گوی و این میدان، ببینیم شما با عمارت فیض‌الله بیگی چه خواهید کرد!

میراثی در حاشیه و بی‌توجهی

میراث قلندر تنها به این عمارت محدود نمی‌شود. یک حمام تاریخی هم در نزدیکی عمارت قرار دارد که در آینده نیز به آن خواهیم پرداخت. اگر این دو اثر در هر جای دیگر از جهان بودند، امروز به منبع الهام هنری، جاذبه‌های گردشگری و حتی موتور محرک اقتصاد محلی بدل می‌شدند. اما در اینجا بهانه تکراری «کمبود بودجه» سد راه حفاظت شده است. این در حالی است که مبالغی چندین برابر هزینه مرمت چنین بناهایی، در بخش‌های دیگر هزینه می‌شود. به‌عنوان نمونه، اخیراً بخشی از اعتبارات میراث فرهنگی شهرستان به تئاتر کردی اختصاص یافت؛ هنری ارزشمند، اما آیا شایسته بود که هزینه نگهداری از بناهایی در حال فروپاشی به جای خودشان به مسیر دیگری برود؟

فراموشی، خطری بزرگ‌تر از تخریب

امروز بسیاری از مردم سقز حتی نامی از عمارت فیض‌الله بیگی نشنیده‌اند. بی‌خبری نسل جدید و مطالبه‌نکردن حق نگهداری از این آثار، بی‌توجهی مسئولان را تشدید کرده است. تفاوت مسئولانی که این آثار را به حال خود رها کرده‌اند با حفاران غیرمجاز که در جست‌وجوی آثار زیرزمینی‌اند چیست؟ هر دو در نابودی میراث شریک‌اند؛ یکی با بی‌عملی، دیگری با طمع.

هرچند هنوز می‌توان از شکوه این بناها سخن گفت، اما بیم آن می‌رود که پیش از آنکه فرصت دیده‌شدن دوباره برایشان فراهم شود، در سکوتی غم‌انگیز از پای درآیند. میراث فرهنگی تنها بقایای گذشته نیست؛ ریشه هویت امروز و چراغ راه آینده است. اگر به آن بی‌اعتنا باشیم، در حقیقت بخشی از وجود خود را به فراموشی سپرده‌ایم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا