آری اینچنین بود برادر؛ نقدی بر افسانه برادری هزار ساله تُرک و کُرد (بخش اول)

✍️اسماعیل شمس
🗞 عبدالله اوجالان:
تُرکها و کُردها در طول بیش از هزار سال تاریخ مشترک خود، برای حفظ موجودیت خویش و مقاومت در برابر قدرتهای هژمونیک، همواره بر اساس تمایل متقابل در یک اتحاد ناگزیر باقی ماندهاند… وظیفه اصلی امروز بازسازی این رابطه تاریخی که بسیار شکننده شده است، با روحیه برادری و بدون نادیده گرفتن باورهاست.
📢 صلاح الدین دمیرتاش:
ما باید به پاس هزار سال همزیستی کرد و ترک یکدیگر را یک دل سیر در آغوش بکشیم. باقیاش سیاستورزی است و کار سیاستمدارها…
هدف از نگارش این یادداشت نفی و نقد استفاده از تاریخ برای منویات سیاسی، ایدئولوژیک و .. است. این روزها و پس از پیام اوجالان بساط تحریف تاریخ کرد توسط برخی نویسندگان و صاحبان تریبون و رسانه پهن شده که از نمونههای گذشته آن بسیار خطرناکتر است. ریشه این تحریفات ناروا به بخشی از سخنان اوجالان و سپس دمیرتاش برمیگردد که از هزارسال اتحاد و برادری و همزیستی کرد و ترک سخن گفتهاند. نگارنده ضمن احترام به مبارزات این دو رهبر کرد و مشقاتی که در زندگی کشیدهاند، به عنوان یک پژوهشگر تاریخ کردستان نمیتواند در برابر این تحریف آشکار تاریخ سکوت کند و ناچار است با ذکر چند نمونه تاریخی نشان دهد که رابطه ترک و کرد در هزار سال گذشته نه از جنس برادری بلکه از سنخ رابطهای است که نیچه از آن با عنوان “سروران و بردگان” یاد میکند و هگل آن را رابطه “خدایگان و بندگان” مینامد. هر وقت رفتار حکومتهای ترک با مغلوبان کرد در این هزار سال از ذهنم میگذرد ناخودآگاه یاد جملات دکتر شریعتی در کتاب” آری اینچنین بود برادر” میافتم که از بردگانی میگوید که ” ٨۰۰ ميليون سنگ را از فاصله ۹٨۰ كيلومتری به قاهره میآوردند و روی هم میچيدند و بنايی میساختند تا جسد مومياییشده فرعون و ملكه را در زير آن دفن كنند”.
همینجا باید بر دو نکته تٲکید کنم: نخست رابطه در حوزه اجتماعی با امر سیاسی متفاوت است. مردم عادی و غیرسیاسی کرد و ترک زندگی معمولی و مسالمتآمیز داشته و دارند، اما حکایت اهل سیاست و دیانت و ایدئولوژی غیر از مردم است؛ بگذریم که بسیاری از مردمان ترک کنونی هم نه بازمانده ترکمانان سلجوقی،که ساکنان کرد و ارمنی و یونانی آناتولیاند که تحت حاکمیت هزارساله ترکان، زبانشان ترکی شده است. دوم؛ من نیز مانند بسیاری دیگر از تحقق صلح عادلانه و برادری واقعی میان کرد و ترک و دیگر ملل منطقه خوشحال میشوم؛ این حق را هم به رهبران کرد و دلدادگان و همفکرانشان میدهم که خود را در این مقطع زمانی برادر ترکان بدانند و به برادری احتمالی کرد و ترک در امروز و فردا دلخوش باشند،اما حق ندارند برای اهداف سیاسی و حزبی خود تاریخ را تحریف کنند و رابطهای را که از روز نخست هرگز برادرانه نبوده است،به گونه دلخواه خود به خورد مردم دهند.اگر در جهان امروز ذرهای عدالت و انصاف حاکم بود،فرمانروایان ترکیه که خود را وارث حکومت سلجوقیان میدانند و به سلاطین خونریز و اشغالگر آن افتخار میکنند، باید به خاطر جنایاتی که اجدادشان در طول هزار سال گذشته در حق مردم کرد روا داشتهاند، به دادگاه کشانده میشدند و تقاص پس میدادند؛ نه اینکه با ناز و تبختر خود را مالک سرزمینی بدانند که اجدادشان اشغال کردند و مردمانی را که برای رهایی از استعمار و اشغال آنان از جان خود گذشتند، شرور و تروریست بنامند. درد بسیار بزرگتر این است که مردم تحت اشغال به جای افشای اشغالگری اجداد حاکمان کنونی ترکیه و جنایاتی که آنان از روز اول اشغال این سرزمین در حق مردمان بومی آن مرتکب شدند، به سفید کردن کارنامه سیاه آنان در طول هزار ساله گذشته بپردازند.
حال نوبت توضیح این مطلب است که راز و رمز نهفته در این هزار سال برادری چیست؟ این هزار سال از کجا میآید و این برادری سرآغازش چگونه بوده است؟ اجازه بدهید پاسخ این پرسش را از زبان ابن ازرق، نویسنده تاریخ الفارقی، ساکن میافارقین در اطراف دیاربکر بشنویم: “پیشقراولان سپاه سلجوقیان؛ یعنی غزها که از هزاران کیلومتر آنطرفتر از بیابانهای ترکستان و سوار بر اسب و شمشیر به دست آمده بودند، در سال ۴۳۴ق/۱۰۴۲م برای نخستین بار به دیاربکر حملهورشدند و مردم بیگناه را قتل عام و غارت کردند.ابن ازرق با تٲکید مینویسد :” و کان هذا اول ظهورالترک بهذه الدیارو لم یکن رأو صورهم”(ص۱۶۱). ترجمه: این زمان، نخستین باری بود که ترکها در در این دیار(دیاربکر و اطراف آن) دیده شدند و هیچ کس پیش از این چهرۀ آنها را ندیده بود.
از این لحظه تاریخی برادری کرد و ترک؟؟؟!!! آغاز میشود؛ و مردم بومی منطقه برای نخستین بار “قدرت هژمونیک” یا مهاجمان غریبهای را میبینندکه کردستان را اشغال میکنند؛ کسانی که امروز با تحریف تاریخ و خیانت به کلمات به آنان برادر گفته میشود.