ارتقای دهستان ایرانخواه به بخش؛ گرهگشایی از مشکلات یا ایجاد ساختار اداری جدید؟

خبر احتمال ارتقای دهستان ایرانخواه به بخش جدید، با وجود استقبال مردم منطقه، پرسشهایی جدی درباره کارایی، اولویتبندی و پیامدهای عملی آن به همراه داشته است. آیا این تغییر ساختاری منجر به بهبود خدمات عمومی خواهد شد یا تنها به گسترش ظاهری نظام اداری شهرستان سقز میانجامد؟
روز گذشته کانال تلگرامی اطلاعرسانی نماینده سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی، خبر طی شدن فرآیند و تکمیل مراحل قانونی ارتقای دهستان ایرانخواه از توابع بخش امام شهرستان سقز به بخش جدید را منتشر کرد. این ارتقا البته نیازمند تأیید مراجع ذیصلاح با لحاظ کردن جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … است. اما در همین حد نیز احتمالا موجی از خوشحالی و امید را در میان ساکنان منطقه به همراه خواهد داشت. ساکنانی که سالها با کمبود خدمات عمومی، ضعف زیرساختها و دوری از مرکز شهرستان مواجه بودهاند، اکنون به ارتقای جایگاه اداری منطقهشان بهعنوان گامی در مسیر توسعه مینگرند.
با این حال، برخی ناظران و فعالان محلی این موضوع را مطرح میکنند که اگر این ارتقا بدون برنامهریزی دقیق، تأمین منابع مالی و طراحی ساختار کارآمد اجرایی انجام شود، نهتنها کمکی به توسعه نخواهد کرد، بلکه ممکن است موجب کاهش اعتماد هم بشود.
در تجربههای مشابه، مشاهده شده که تغییر عنوان یک منطقه از دهستان به بخش یا از روستا به شهر، بدون پشتوانه اجرایی مناسب، نتیجهای جز بزرگتر شدن دولت، افزایش هزینههای اداری و پیچیدهتر شدن بوروکراسی نداشته است. نمونههایی مانند شهر شدن سنته در سالهای گذشته، نشان دادند که «مرکزیت صوری» بدون «کارکرد واقعی»، نه تنها به جذب خدمات منجر نمیشود، بلکه بار اضافهای بر دوش ساختار دولتی و مردم تحمیل میکند.
در کنار این نگرانیها، سؤالاتی درباره اولویتبندی چنین اقداماتی نیز مطرح است. برخی معتقدند مناطق دیگری از جمله دهستانهای میرده (با توجه به محرومیت بیشتر)، سرا (با توجه به وسعت بیشتر) و ترجان (با توجه به فاصله بیشتر از مرکز) در بخش مرکزی شهرستان سقز، نیازمندتر از ایرانخواه برای ارتقا هستند، چرا که ایرانخواه خواسته یا ناخواسته در مسیر بزرگراه شمالغرب به جنوبغرب قرار دارد و تنها اندکی پیگیری و جدیت مدیران میتواند مشکلات را کاهش دهد.
از سوی دیگر، باید روشن شود که بخشداری دقیقاً چه اختیارات، منابع و مسئولیتهایی دارد که با تبدیل شدن دهستان به بخش میتوان امیدوار بود ساختار جدید به بهبود وضعیت بیانجامد؟ آیا ساختار جدید میتواند مکمل ظرفیتهای دهیاریها و نهادهای خدماترسان محلی باشد؟ یا صرفاً ایجاد یک مرکز اداری جدید با امکانات محدود و انتظارات بالا و احتمالا جایگاه و پُستهای اداری مدنظر است؟
با وجود تمام این پرسشها، نکته مهم اینجاست که مردم منطقه اکنون امیدوارند که این ارتقا منشأ تحولی واقعی در زندگیشان شود. اگر چنین امیدی در کوتاهمدت بیپاسخ بماند و آثار ملموسی نداشته باشد، احتمال سرخوردگی و شاید بیاعتمادی در میان افکار عمومی افزایش خواهد یافت.
در نهایت، هرگونه تغییر در ساختار اداری باید با رویکردی واقعبینانه، کارشناسیشده و منطبق بر نیازهای واقعی منطقه انجام شود. چرا که توسعه نه در نامها، که در نتایج آن سنجیده میشود.