شهر بدون سرگرمی؛ تخلیه انرژی در کوچه و خیابان

در نبود فضاهای فرهنگی و تفریحی برای جوانان، خیابان و کوچههای سقز به پاتوق شبانه نوجوانان تبدیل شدهاند؛ پدیدهای که آرامش شبانه خانوادهها را برهم زده و زنگ هشدار را برای متولیان فرهنگی و اجتماعی شهر به صدا درآورده است.
در شبهای گرم بهار و تابستان، بخشی از مردم ترجیح میدهند اوقات خود را نه در خانه، بلکه در پارکها، بوستانها یا حتی کوچهها بگذرانند. اما این فضاها برای همه اقشار جامعه، بهویژه نوجوانان و جوانانی که سرشار از انرژی خاص این دوران هستند، پاسخگو نیست. در شرایطی که سرگرمی، برنامههای فرهنگی یا فضای ورزشی در دسترس وجود ندارد، این انرژی به شکلهایی بروز پیدا میکند که گاه برای دیگران مزاحمت ایجاد میکند.
طی هفتههای گذشته، پیامهایی از نقاط مختلف سقز به دست این رسانه رسیده که همگی از پدیدهای مشابه خبر میدهند: تجمع شبانه گروهی از جوانان در معابر عمومی، صدای بلند موتورها، مسابقات خیابانی، درگیریهای لفظی و در مواردی درگیریهای فیزیکی.
یکی از شهروندان در پیامی نوشته است: «از صدای موتور و دعوای پسرهای جوان خسته شدهایم. این دورهمیها از عصر شروع میشود و تا نیمهشب ادامه دارد. اوضاع طوری است که حتی جرأت اعتراض به آنها را هم نداریم.»
مسئله فقط صدای بلند یا مزاحمت نیست؛ ریشه موضوع در نبود جایگزین مناسب برای تخلیه انرژی جوانان است. در شهری که فضاهای تفریحی، فرهنگی و ورزشی متنوع و در دسترس برای گروههای سنی مختلف وجود ندارد، طبیعی است که این انرژی بهگونهای نامتعارف و گاه پرخطر تخلیه شود.
برای مواجهه با این پدیده، راهکارهای قهری نهتنها نتیجه نمیدهند بلکه ممکن است به تشدید مسئله منجر شوند. این یک مسئله اجتماعی است و باید با رویکرد فرهنگی و اجتماعی به آن پرداخت. از خانوادهها تا نهادهای مسئول، همه باید در این زمینه احساس مسئولیت کنند.
خانوادهها باید گفتوگوهای بیننسلی را زنده نگه دارند، فرزندان خود را درک کنند و همراه آنها راههایی برای تخلیه انرژی بیابند. در گام بعد، نهادهایی چون آموزش و پرورش، شهرداری، اداره ورزش و جوانان و حتی نیروهای انتظامی، البته با رویکرد فرهنگی، باید وارد عمل شوند.
تجربه موفق مسابقات فوتسال جام «شهر مال» در ماه رمضان نمونهای روشن از هماهنگی میان نهادها برای ایجاد نشاط و سرگرمی برای جوانان بود. در سالهای گذشته نیز برگزاری مسابقات درگ، آفرود و دیگر رویدادهای هیجانی نمونههایی از اقدامات مناسب در این زمینهها بودند؛ اما مدتی است این برنامهها به فراموشی سپرده شدهاند.
همچنین رویکردهای فرهنگی میتوانند پاسخگوی نیاز آن دسته از جوانانی باشند که علایق متفاوتی نسبت به جریانهای غالب دارند. برگزاری نشستها و گفتوگوهای فرهنگی با محوریت نهادهای مدنی و انجمنهای فعال شهری، از جمله راهکارهایی است که میتواند زمینه تعامل و مشارکت جوانان را فراهم کند. همچنین، گسترش نمایشگاههای فرهنگی و ادبی در حوزههای گوناگون، بهویژه زمانی مؤثر خواهد بود که تمرکز این برنامهها صرفاً بر مناطق مرکزی نباشد و محلههای حاشیهای نیز بهطور جدی در طراحی و اجرای آنها دیده شوند.
در شرایطی که محدودیتهای مختلف بر فضای اجتماعی و عمومی سایه انداختهاند، طبیعی است که جوانان بهدنبال فضاهای خودساخته برای گذران وقت باشند. اکنون وقت آن است که نهادهای مسئول با نگاهی تازه و ارادهای جدی، برنامهریزی جامع برای بازآفرینی فضاهای نشاطآور و جایگزینهای سالم در دستور کار قرار دهند.