اعضای ادوار شورای شهر سقز در برابر پرسش های واکاوی
از سه نفر از اعضای ادوار شورای اسلامی شهر سقز خواستیم که به ۷ پرسش واکاوی پاسخ دهند تا با نگاهی آسیب شناسانه به بررسی روند شورا از گذشته تا کنون پرداخته باشیم.
احمد عزیزی؛
عضو شورای دوم شهر سقز (۱۳۸۶-۱۳۸۲)
۱- بعد از گذشت چند دوره تا چه اندازه می توان گفت شورا به اهدافی که طراحان آن مد نظر داشتند رسیده است؟
بە نظر من به حداقلی از اهداف طرح شده هم نرسیده است، چرا که خود دولت اصلاحات که به نوعی طراح و آغازگر این اصل به جا مانده از قانون اساسی بود، حمایت جدی از شورا نداشت. دولت های بعدی هم که بر سر کار آمدند، هیچکدام شورا باور نبودند، در نتیجه این نهاد آن گونه که مدنظر بود، توفیق نیافت.
۲- موضوع فساد در شورا در طی ادوار مختلف همواره مطرح بوده است. صرف نظر از صحت و سقم آن، چرا شورا تا این حد تداعی کننده تامین منافع شخصی اعضا نزد افکار عمومی است؟
افرادی که وارد شورا می شوند به دلیل ارتباط نزدیک و مستمر با مردم، مدام از طرف آنها رصد می شوند، وضعیت مالی این افراد یکی از مواردی است که در دید عموم قرار دارد. تغییر محسوس وضعیت مالی و اقتصادی آنان مردم را به سرعت حساس می کند. ضمنا فسادی که در شوراها رخ می دهد، به پیچیدگی فساد در نهادها و سطوح بالاتر نیست. به همین دلیل کوچکترین حرکت اشتباه در این نهاد تغییر نگرش افکار عمومی را به دنبال خواهد داشت.
۳- همواره بحث های فنی و عمرانی بر فعالیت های شورا سایه افکنده است و کمتر به جنبه های فرهنگی و اجتماعی توجه نشان داده شده، آیا می توان گفت اعضای شورا یا کاندیداها کمتر دغدغه فرهنگی داشته اند؟ یا شهروندان چنین مطالباتی را در اولویت قرار نداده اند؟
در تبلیغات کاندیداها توجه چندانی به مسایل فرهنگی دیده نمی شود. معمولا در لابلای حجم گسترده وعده های عمرانی و شعارهای ریز و درشت تبلیغاتی، اشاراتی کلی و نامفهوم هم به کارهای فرهنگی میشود. از سوی دیگر در عملکرد شوراها کار فرهنگی قابل توجهی از همان ادوار اول دیده نشده که الگویی برای ادوار بعدی باشد. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که قانون شوراها خصوصا در دولت نهم تغییرات محسوسی به خود دید و این تغییرات به ضرر جنبه های اجتماعی و فرهنگی شورا تمام شد. در حالی که شهرداری همچون دیگر ادارات ، به صورت روتین و معمول، وظایف ذاتی خود را انجام می دهد. کار اصلی شوراها، نظارت دقیق بر عملکرد این نهاد و اعمال مشارکت شهروندان در تصمیم گیریهاست.
درگیر شدن در مسائل روزمره عمرانی و خدماتی یک موضوع گمراه کننده است و این باور غلط را ایجاد کرده است که کاندیداهایی که مدرک مهندسی دارند، کارآمدی بیشتری خواهند داشت، در صورتی که نادرستی این باور به تجربه ثابت شده است. اعضایی هم که مهندس بوده و در عین حال کارآمدی و تاثیر مثبتی داشته اند، توفیقشان ربطی به مدرکشان نداشته است. لذا خلاهای موجود در حوزه های اجتماعی است که باید پررنگ تر شود. از سوی دیگر مطالبات مردم در حوزه های اجتماعی و فرهنگی در میان درد و رنج ناشی از گزندگی مسایل اقتصادی و معیشتی گم شده است. متاسفانه زمینه مناسبی هم فراهم نشده که افکار عمومی در این عرصه به درستی هدایت شود.
۴- با اینکه هر فرد حق انتخاب شدن و انتخاب کردن دارد، اما چرا هر فردی می تواند خود را در جایگاهی ببیند که تصور کند میتواند با ورود به شورا مفید واقع شود اما در عرصه عمل کمتر کاری از وی ساخته است.
بر خلاف این تصور که چون نظارت استصوابی شورای نگهبان، در بررسی صلاحیت کاندیداهای شوراهای اسلامی شهری و روستایی اعمال نمی شود، گذر از این فیلتر راحت تر به نظر می رسد، باید توجه داشت که برخی از نهادهای دیگر همین نوع نظارت را در مورد شوراها اعمال میکنند در نتیجه امکان چندانی برای ورود چهرههای جدی، مطرح و تأثیرگذار فراهم نیست.
به فرض اگر چنین افرادی هم توانسته باشند به شورا راه یابند ترکیب کلی شورا به گونه ای بوده که صاحبان فکر در اقلیت و حاشیه قرار گرفته اند. در عوض افرادی گمنام وفاقد صلاحیت، به آسانی وارد شورا شده و یکباره سری در میان سرها در آورده اند. لذا این گونه افراد فکر میکنندکه از رهگذر شورا، شانس بیشتری برای استخدامی یا رسیدن به مدیریت یا انواع دیگر پیشرفت خواهند داشت.
۵- مهمترین چالش شما در دوره ای که در شورا عضویت داشتید چه بود؟
در دوره دوم خصوصا دو سال آخر و با روی کار آمدن دولت نهم چالش های جدی و اساسی با مسئولان داشتیم، چرا که این افراد اساسا شورا باور نبودند و حتی به نوعی با شورا ستیز داشتند. پیش از آن هم در جریان ساماندهی دستفروشان ما آنها را در مقابل عمل انجام شده قرار دادیم. مسئولان با اینکه از نظر کارشناسی به ضرورت این امر واقف بودند اما محافظه کاری و کاهلی شان اجازه نمیداد که تن به این کار بدهند. چالش دیگر کمبود شدید کارشناس و نیروی متخصص در بدنه شهرداری بود.
۶- اگر یک کار ماندگار در شورا از خود به یادگار گذاشته باشید آن چه کاری است؟
اگر وظایف شورا را به دو زمینه فرهنگی-اجتماعی و فنی-عمرانی تقسیم کنیم، من بیشتر علایق خود را در حوزه فرهنگی و اجتماعی دنبال می کردم.
در کل شورا بایستی با ایده و برنامه کار را پیش ببرد و در این زمینه از افراد صاحب فکر استفاده کند. من بر این باور بودم که شورا بایستی توسط یک سخنگو ارتباط مستمر و دایمی بامردم داشته باشد، چون در این نشست ها سطح توقعات مردم تعدیل و حتی اصلاح می شود و برخی توقعات ناآگاهانه همچون رفع معضل بیکاری و… ای خود را به مسائل مرتبط و جدی میدهد و در نتیجه شورا در مسیر اصلی خود قرار می گیرد.
در دور دوم شخصا پیگیر گرفتن مجوز انتشار نشریه ای برای شورا بودم و در این راستا ” راگه” در چند شماره نیز منتشر شد و فکر می کنم این راه اگر ادامه پیدا می کرد و کمیسیون های شورا مرتبا گزارشی از فعالیت های خود ارایه می دادند، مفید واقع می شد. اما اکنون نامی از کمیسیونها نیست و همین افراد شورا در چند کمیسیون حضور دارند و از فکر و تخصص افراد خارج از شورا استفاده نمی شود.
اما برای دسته دوم می توان ابتدا ساماندهی دستفروشان را ذکر کرد که یک کار اساسی بود، چون شهر جای تنفس نداشت ولی ما این موضوع را نهایی و به سرانجام رساندیم. همچنین پروژه زیرگذر تقاطع آزادگان یک کار ماندگار بود. این پروژه اولین تجربه احداث زیرگذر در استان بود و با آنکه پختگی لازم را نداشت اما یک کار ماندگار بود. کار عمرانی در هر حالتی به صورت روتین انجام میشود، پارک لاله، بلوار وحدت، خیابان جمهوری و… زمانی انجام شد که شورایی در کار نبود.
به همین خاطر مجددا تاکید میکنم که کار مهمتر این است که جای خالی شهروندان در تصمیم گیری ها پُر شود و شورا به نمایندگی از شهروندان این نقش را به صورت مناسب ایفا کنند.
۷- از نظر شما بهترین دوره و بدترین دوره شورا کدام دوره ها بوده اند؟
شاید مناسب نباشد که چون خودم در دوره دوم حضور داشتم بگویم این دوره بهترین دوره بوده اما واقعیت این است که پایبندی به رعایت قانون و جو حاکم بر شورا در دوره دوم به گونه ای بود که اجازه بروز تخلف و فساد را نمیداد. ضمنا در آن دوره جایگاه شورای سقز در سطح استانی ویژه و درخور بود. لذا میتوان گفت که دوره دوم به نسبت دوره بهتری بود. در دوره اول چون تجربه ای پشت شورا نبود نمی توان زیاد ایراد گرفت. اما اساس انحراف در شورا از دوره سوم شروع شد، در نتیجه من دوره سوم را که متاسفانه، طولانی ترین دوره هم بود، بدترین دوره شورا میدانم. دوره چهارم نیز با اینکه در کل دوره موفقی نبود، اما این حسن را داست که چند نفر عضو سالم، کارآمد و ذی صلاح، اما در اقلیت،حضور داشتند و متعهدانه صدای مردم را در شورا انعکاس میدادند و از تخلفات گسترده و نامردمیها به مردم گزارش میدادند.در دوره کنونی نیز متاسفانه جهت و مسیر درستی طی نمی شود. اما امیدوارم در مدت باقیمانده بتوانند توجهی حداقلی به خواست و نیاز مردم هم داشته باشند و از کجرویها و انحرافات بازگردند.
مسعود علایی؛
عضو شورای سوم شهر سقز (۱۳۹۲-۱۳۸۶)
۱- بعد از گذشت چند دوره تا چه اندازه می توان گفت شورا به اهدافی که طراحان آن مد نظر داشتند رسیده است؟
خیلی کم. هم اکنون نحوه اجرا، مدیریت، برنامه ریزی و سیاست گذاری شورای شهرها با فلسفه وجودی شکل گیری فاصله زیادی دارد. می توان گفت که شوراهای اسلامی شهرها خصوصا شهرهای کوچک و میانه هنوز در مرحله ی نوزادی به سر می برند. به نظر بنده چون مدیریت یکپارچه شهری در ایران شکل نگرفته است، دستیابی به اهداف شوراها یا دست کم بسیاری از اهداف غیر ممکن است.
۲- موضوع فساد در شورا طی ادوار مختلف همواره مطرح بوده است. صرف نظر از صحت و سقم آن، چرا شورا تا این حد تداعی کننده تامین منافع شخصی اعضا نزد افکار عمومی است؟
موضوع فساد شوراها به ساختار اداری و سیاسی ایران بر می گردد. در یک ساختار سیاسی که مدیران، اعضای شوراها و… با اتهام فساد مالی روبرو هستند محاکمه و ابهام زدایی صورت نمی گیرد و از سوی دیگر ضعف قانون در مورد نظارت و حسابرسی اموال اعضای شوراها، نمایندگان محلی و حتی رئیس جمهور و سایر مدیران در سطح کلان و میانه قبل و بعد از مسئولیت وجود ندارد، به همین دلیل زمینه شکل گیری شایعات فراهم می شود و ادامه این سیکل معیوب به اعتماد عمومی جامعه ضربات جبران ناپذیری را وارد می سازد و سرمایه های اجتماعی را به حاشیه می راند.
۳- همواره بحث های فنی و عمرانی بر فعالیت های شورا سایه افکنده است و کمتر به جنبه های فرهنگی و اجتماعی توجه نشان داده شده، آیا می توان گفت اعضای شورا یا کاندیداها کمتر دغدغه فرهنگی داشته اند؟ یا شهروندان چنین مطالباتی را در اولویت قرار نداده اند؟
در شهرهایی که هنوز نیازهای اولیه فنی و عمرانی مانند آسفالت کوچه ها، جدول گذاری و دفع آبهای سطحی تأمین نشده است طبیعی است که تقاضای مؤثر از سوی شهروندان جهت اجرای برنامه های فرهنگی و اجتماعی بسیار کم باشد و به تبع آن سیاست گذاری و اجرای برنامه های اجتماعی و فرهنگی جزو دغدغه ها و اولویت برنامه های کاندیداها قرار نمی گیرد.
۴- با اینکه هر فرد حق انتخاب شدن و انتخاب کردن دارد، اما چرا هر فردی می تواند خود را در جایگاهی ببیند که تصور کند می تواند با ورود به شورا مفید واقع شود؟ اما در عرصه عمل کمتر کاری از وی ساخته است؟
دست کم از دو جنبه می توان به این سوال پاسخ داد، جنبه اول سیستم گزینش و تأیید صلاحیت اعضای شوراست که در بسیاری از موارد افراد توانمند و معتمد مردم از گردونه رقابت حذف و یا با چالش مواجه می شوند. همچنین عملکرد ضعیف شوراها و انباشته شدن مطالبات مردم و مبهم بودن فضای انتخابات در غیاب احزاب سیاسی، حضور افراد توانمند را به حداقل می رساند.
۵- مهمترین چالش شما در دوره ای که در شورا عضویت داشتید چه بود؟
نبودن مدیریت یکپارچه شهری و تعدد مراکز تصمیم گیری در انجام پروژه های شهری از اساسی ترین چالش ها بوده است.
۶- اگر یک کار ماندگار در شورا از خود به یادگار گذاشته باشید آن چه کاری است؟
بستر سازی جهت ایجاد شهرداری الکترونیک و تلاش در جهت تقویت نقش توریستی تفریحی سقز
۷- از نظر شما بهترین دوره و بدترین دوره شورا کدام دوره ها بوده اند؟
پاسخ به این سوال نیازمند یک تحقیق جامع و مراجعه به افکار عمومی است.
محمد باغبانی؛
عضو شورای چهارم شهر سقز (۱۳۹۶-۱۳۹۲)
۱- بعد از گذشت چند دوره تا چه اندازه می توان گفت شورا به اهدافی که طراحان آن مد نظر داشتند رسیده است؟
پاسخ به این سوال می تواند برای هر دوره و در هر شهری متفاوت باشد، در برخی ادوار انسانهایی پخته و با فکر و انگیزه به شورا راه یافته اند و توانسته اند در حد توان خود اهداف تعیین شده برای شورا را پیش ببرند، به عنوان مثال در همین دوره در شهر بوکان افرادی به شورای شهر راه یافته اند که تابحال عملکرد قابل دفاعی داشته اند. اما به طور کلی عملکرد شوراها در ادوار گذشته به گونه ای بوده که امروزه افراد صاحب نام و صاحب فکر و اندیشه چندان تمایلی برای ورود به این عرصه ندارند، چون شورا گاها مأمنی شده برای رانت و فساد و اگر برخی از افراد صاحب نام در این پنج دوره خود را کاندیدا کرده اند، به این امید بوده که شاید شرایط به گونه ای فراهم شود که مردم بتوانند آگاهانه رأی داده و اکثریتی سالم را وارد شورا نمایند. اما متاسفانه در دوره های گذشته حداقل در شهر سقز شورا نتوانسته انسجام و اتحاد و سلامت لازم را برای رسیدن به اهداف توسعه ای مدیریت شهری نشان دهد.
۲- موضوع فساد در شورا در طی ادوار مختلف همواره مطرح بوده است. صرف نظر از صحت و سقم آن، چرا شورا تا این حد تداعی کننده تامین منافع شخصی اعضا نزد افکار عمومی است؟
معمولا شورا وسیله و دستاویزی شده برای کسانی که بتوانند از طریق آن به پیشرفتهایی برسند و تجربه نیز این را ثابت کرده است، یک آزمون استخدامی را در نظر بگیرید ۵ هزار نفر شرکت کننده به رقابت می پردازند ولی تنها ۱۰ نفر می توانند مورد پذیرش قرار گیرند، اما در انتخابات شورا صد نفر شرکت کرده و ده نفر می توانند به شورا راه یابند، پس موقعیت مناسب تری فراهم است. در کنار آن ابزارهایی از جمله طایفه گرایی، وعده وعیدهای رویایی و… به کمک فرد می آیند تا وی راحت تر به این موقعیت آرمانی برسد. پس بعضی ها به شورا به عنوان یک نردبان ترقی نگاه می شود. در ادامه ورود به شورا نیز امکاناتی به فرد می دهد و فرد به دلیل سیستم و ساز و کار نامناسبی که وجود دارد می تواند از طریق تدلیس، دریافت رشوه، کار چاق کنی در کمیسیون ها و… به ثروتی قابل توجه دست پیدا کند. با وجود این شرایط اگر زمینه های فساد در فرد نیز وجود داشته باشد راحت به فساد کشیده می شود.
۳- همواره بحث های فنی و عمرانی بر فعالیت های شورا سایه افکنده است و کمتر به جنبه های فرهنگی و اجتماعی توجه نشان داده شده، آیا می توان گفت اعضای شورا یا کاندیداها کمتر دغدغه فرهنگی داشته اند؟ یا شهروندان چنین مطالباتی را در اولویت قرار نداده اند؟
کار فرهنگی یک کار زمان بر است و در کوتاه مدت آثار آن هویدا نمی شود، علاوه بر آن کاری هزینه بر است ، در عوض کارهای عوام پسند و چیزی که بیشتر به چشم بیاید و یا شانس فرد را در انتخابات دور بعد و رأی آوری وی بالا ببرد در اولویت افراد قرار می گیرد. از سویی کار فرهنگی اگر صورت گیرد کار زیرساختی و اساسی نیست و بیشتر به امید رأی اهالی فرهنگ است و تجربه نیز ثابت کرده که درصد کمی از اهالی فرهنگ ممکن است در جریان رأی گیری شرکت کنند و عوام نقش بیشتری ایفا می کنند و اینگونه ابتکار عمل به دست پوپولیست ها می افتد.
۴- با اینکه هر فرد حق انتخاب شدن و انتخاب کردن دارد، اما چرا هر فردی می تواند خود را در جایگاهی ببیند که تصور کند می تواند با ورود به شورا مفید واقع شود؟ اما در عرصه عمل کمتر کاری از وی ساخته است؟
این موضوع نیز به همان سابقه شورا بر می گردد. در انتخابات ۵ دوره گذشته اتفاقاتی افتاده است که محل توجه است. مثلا می گویند فلانی در فلان شهر به فلان کار کم اهمیت مشغول بوده اما اکنون توانسته به شورا راه یابد، یا مثلا فردی اعلام کرده که برای جیب خود به شورا می رود و مردم این را به منزله صداقت وی گذاشته اند و این فرد توانسته به شورا راه پیدا کند!. از سوی دیگر موج های انتخاباتی که راه بیفتد ممکن است فرد را با خود ببرد و اگر بخت با وی یار باشد و برخی فاکتورها از جمله پشتوانه قومی و طایفه ای و یا گروهی را با خود داشته باشد می تواند به شورا راه یابد و راه را بر یک انتخاب صحیح و منطقی و به دور از احساس ببندد.
۵- مهمترین چالش شما در دوره ای که در شورا عضویت داشتید چه بود؟
دوره چهارم دوره ای پرتنش و به نوعی پر برخورد بود. عدم تفاهمی که وجود داشت باعث می شد کار پیش نرود. در آنجا برای برخی تنها منافع فردی مطرح بود و کمتر منافع شهر و عموم لحاظ میشد و بر همین اساس اگر طرحی نیز از سوی اقلیت مطرح می شد ممکن بود اصلا مطرح نشود، اما طرحی که از طرف مقابل بود چون اکثریت را داشتند به راحتی می توانستند آن را در صحن شورا مطرح و تصویب کنند.
۶- اگر یک کار ماندگار در شورا از خود به یادگار گذاشته باشید آن چه کاری است؟
در واقع عملکرد شورا بصورت جمعی و تیمی است اما اگر به شخص خودم به این موضوع بنگرم و بصورت جدی پیگیر موضوعاتی شده باشم ایمن سازی چندین کوچه در محله تپه مالان، کانی عاشقان و سرچنار بود که صعب العبورترین کوچه های سقز بودند و خطرات جانی برای کودکان و سالخوردگان داشت و بعد از ۴۰ سال به این محلات هم توجه شد. پارک تپه مالان که اگر مورد غضب و غرض افرادی در شورا قرار نمی گرفت و بودجه پانصد میلیونی سال دوم آن به ۵۰ میلیون کاهش نمی یافت می توانست یکی از ماندگارترین طرح های این دوره ی شورا باشد.
۷- از نظر شما بهترین و بدترین دوره شورا کدام دوره ها بوده اند؟
جواب به این سوال کمی مشکل است. چرا که هر دوره نقاط قوت و ضعف های خود را داشت. من فکر می کنم در دوره دوم احداث زیرگذر چهارراه سوای ضعف هایی که داشت یک کار ماندگار و نقطه قوتی برای آنها بود، در دوره سوم کارهای زیربنایی کمتر صورت گرفت اما با توجه به بودجه های مناسبی که در اختیار داشتند در حوزه زیباسازی شهری کارهای مفیدی انجام گرفت. در دوران شورای سون، بودجه سال ۹۰ بالای ۹۰ میلیارد تومان بود که اگر ۱۷ میلیارد اوراق مشارکت را از آن کم کنیم بازهم بودجه قابل توجهی بوده که در سال های بعد هیچوقت تکرار نشد، اما در آن دوره که طولانی ترین دوره نیز بود کار زیربنایی صورت نگرفت. در دوره چهارم با وجود می توان گفت کارهای زیربنایی مناسبی صورت گرفت، احداث پل که وه سوار و زیرگذر میدان آزادی یکی از کارهای ماندگار دوره چهارم بودند، هرچند حرف و حدیث هایی هم درخصوص نحوه واگذاری آنها وجود داشت. از سوی دیگر احداث روگذر سیلو با آنکه پیشنهاد مشاور ترافیکی بود؛ زیاد لازم و ضروری نبود، همچنین پل تجاری فرهنگی بر روی رودخانه سقز که اتفاقا خودم نیز به آن رأی مثبت دادم نیز زیاد کار جالبی به نظر نمی آید، چونکه از نظر منظر شهری مورد مطالعه کامل قرار نگرفته بود و تمامی جنبه ها و تبعات فرهنگی_ اجتماعی و زیست محیطی آن سنجیده نشده بود.
در کل گاهی انجام یک پروژه در یک زمان تصمیمی درست پنداشته می شود در حالیکه در آینده به تصمیمی غلط تبدیل می گردد.