مروری بر تاریخچه تجارت کردستان
کردستان جمع اضداد است، نماد بارز ثروتمندی که سر بر سنگ مینهد و از گرسنگی میخوابد. اینجا به همان اندازه که پتانسیلهای فراوان توسعه دارد، از محرومیت رنج میکشد. در تمام دنیا مرزها، محرومیت را تجربه میکنند، اما از آنجا که کردستان قربانی درگیریهای فراوان بوده است، همچنین هشت سال جنگ تحمیلی خسارتهای سنگین انسانی، اجتماعی و اقتصادی بر پیکر نحیفش وارد آمده است. توسعه اقتصادی، مولود امنیت است و کردستان کمتر رنگ امنیت به خود دیده، چه آنگاه که صحنه جنگ کومله و دموکرات بود، چه روزهایی که فرزندان غیورش در برابر خمپارههای عراقی سینه سپر میکردند، و چه امروز که بیدار در برابر تهدیدات احتمالی داعش ایستاده و شاید برای همین است که حتی سرمایهگذاران محلی نیز، ترجیح میدهند سرمایههایشان را در چین و کشورهای خلیج فارس به کار گیرند.
مروری بر تاریخچه تجارت کردستان
فرزند ایران/شادی رفعتی
کردستان با وجود محرومیت، از ظرفیتهای بالایی به لحاظ وضعیت جغرافیایی، آبوهوایی و سرمایه انسانی برخوردار است. کردها سهم بالایی در قبولی دانشگاههای کشور دارند، گردشگری این استان در زمینههای متعدد از جمله طبیعت، کشاورزی و آیینی امکان توسعه دارد، معادن طلا و سنگ این استان از جمله بهترینها و محصولات کشاورزی آن به دلیل وفور آب و حاصلخیزی زمین، از مرغوبترینها در کشور است. اما بهترین جوانان این دیار میان بیکاری و قاچاق و مهاجرت، اغلب سومی را برمیگزینند. قاچاق نفس اقتصاد را میبرد، که برای برخی کولبری قوت لایموت است، اینجا آمارها غیرواقعی است، چه آمار مهاجرت باشد، چه قاچاق، چه واحدهای صنعتی تعطیلشده و چه بیکاری، اگرچه طی سالهای اخیر، شاخصهای توسعه، افزایش چشمگیری پیدا کردهاند، جادههای زیادی کشیده شده، بیشتر روستاها، آب و برق و تلفن دارند و گازرسانی نیز در حال ساماندهی است، اما همچنان روستاها خالی از سکنه هستند، واحدهای صنعتی تعطیل میشوند و جوانان بیکار، راهی مرکز یا دیار فرنگ. چاره کجاست؟ نامش را هرچه بگذاریم، «طرحهای عمرانی»، «برنامه توسعه»، «محرومیتزدایی»، یا هر چیز دیگر مهم نیست، آنچه اهمیت دارد، کاهش سیاستهای مرکزگرا و اجتناب از تمرکز امکانات در مرکز است. برای محرومیتزدایی از مرزها، و نه فقط کردستان، استفاده از ظرفیتهای محلی برای رونق و توسعه محلی کافی است.
استفاده از نیروی کار مستعد و آموزش شیوههای کارآفرینی و خوداشتغالی، توسعه معادن و واحدهای صنعتی و کشاورزی و رونق گردشگری، در عین ایجاد مهاجرت معکوس، رونق را به منطقه سوغات خواهد آورد. کردستان، سپر باختری ایران، همواره در برابر تجاوزات ایستاده است، در برابر ینیچریهای عثمانی و بعث عراق و کومله و دموکرات و چریکهای فدایی خلق اقلیت و رزگاری و پیکار. کردستان، زخمی است و در انتظار دستی التیامبخش. کردستان، فرزند ایران، تمام آنچه را باید داشته باشد در خود دارد، اما به اندکی امید و اعتماد نیاز است تا خود سرپا بایستد و زخمهای کهنه را التیام بخشد.
سنندج از شهرهای باستانی ایرانی است، سرزمینی کهن و مقدس که پیشینهاش به آیین مهر و زردشت بازمیگردد و هیبت مردمان دلیرش، حکایت از اساطیر پهلوانی آریایی میکند. وجود گورهایی مربوط به هزاره اول پیش از میلاد، در گورستان تاریخی زاگرس در سنندج، گواهی بر ظهور تمدن در عصر آهن در این منطقه است.
سنندج را سنه دژ (قلعهای پای کوه) مینامیدند از آن رو که در دامنه کوه واقع بود و قلعهای داشت که از لحاظ نظامی اهمیتی وافر داشت، و کمکم به سنندج بدل شد. دمورگان باستانشناس فرانسوی که در اواخر سلطنت ناصری به ایران سفر کرده بود، همهجا از این شهر با نام «سنه» یاد کرده است.
خاندان اردلان: از سنه دژ تا سنندج
اگرچه کردستان تاریخی اساطیری دارد، اما شهر فعلی سنندج، شهری نوبنیاد است که تقریباً در نیمه اول سده یازدهم هجری بنا شده است. این شهر در دوره صفوی و در روزگار شاهصفی در سال ۱۰۴۶ هـ. ق. توسط سلیمان خان اردلان به انگیزه نظامی و ایجاد مرکزیت سیاسی برای حکومت، بنیان گذاشته شد. تا پیش از آن «سنه» روستای کوچکی بود که طایفهای به نام زرین کفش در آنجا زندگی میکردند.
خاندان اردلان که نسب خود را به ساسانیان میرسانیدند، نقشی اساسی در حیات کردستان ایفا کردهاند. این خاندان که به مدت چهار قرن حکومت موروثی این منطقه را عهدهدار بودند، به جز یک وقفه کوتاه، در سراسر دوره صفوی قدرت را در دست داشتند. اما در دوره زندیان، سنندج نیز به تسخیر حکومت زندیه درآمد.
پس از انهدام قلعه حسنآباد، در سال ۱۰۴۶ هـ. ق. در زمان حکومت شاهصفی، سلیمان خان اردلان پسر تیمورخان اردلان از بستگان مورد اعتماد شاه صفی به کردستان آمد، مرکز ایالت کردستان را از حسنآباد به سنندج انتقال داد و شهر سنندج را در محل روستای سینه پی نهاد و دژ حکومتی را بر بالای تپهای به بلندای ۲۰ متر در کنار روستای سینه که امروزه به باشگاه افسران معروف است ساخت و در بیرون و پیرامون دژ، خانه، گرمابه و بازار و مسجدی ساخت و یک رشته کاریز نیز در دشت «سرنوی» پی نهاد و آب آن را به شهر و میان قلعه آورد. دژی را که «سلیمان خان» بنا نهاد «سنه دژ» نامید که بر اثر گذشت زمان و تلفظهای گوناگون به «سنه دج» و سپس «سنندج» دگرگون شد. بنای اصلی آن از زمان خسروخان اول تا امانالله خان اول طول کشید.
پس از یک دوره هرج و مرج و جنگ که به تخریب سنندج انجامید، خسروخان اردلان ملقب به کبیر در سالهای ۱۱۶۸ تا ۱۲۱۴ هـ. ق. در سنندج مستقر شد. آقا محمدخان قاجار، به پاداش، حکومت سنقر کلیایی را به او داد. از سال ۱۲۱۴ تا ۱۲۴۰ هـ. ق. امانالله خان اردلان کبیر پسر خسروخان در سنندج حکومت کرد که در این مدت اصلاحات زیادی برای آبادانی و عمران شهر سنندج به عمل آمد. پس از او در زمان پسرش رضا قلی، جنگ و منازعات میان خانواده اردلان گسترش پیدا کرد. برادر او امانالله (معروف به غلامشاه خان) در سال ۱۲۶۵ تا ۱۲۸۴ حکومت کرد که آخرین وارث حکومت اردلانها در کردستان بود. امانالله خان قلعه حکومتی را گسترش داد و تالاری بزرگ در آن ساخت و تصویر پادشاهان بزرگ جهان همچون ناپلئون، امپراتور فرانسه و الکساندر تزار روسیه و چند تصویر از جنگهای بزرگ و نامدار را بر دیوار نقاشی کرد.
سنندج در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰، اهمیت خود را در مقام حاکمنشین منطقه از دست داد. با روی کار آمدن رضاشاه، حکومت مرکزی توانست تا اندازهای امنیت را در سرتاسر ایران تامین کند. در این زمان سنندج بخشی از استان پنجم (استان کرمانشاهان) بود. از سال ۱۳۴۰ به بعد استان کرمانشاه به استانهای کردستان و کرمانشاهان تقسیم شد و سنندج به عنوان مرکز سیاسی و اداری استان انتخاب شد.
در دوره رضاشاه یادمانهای باارزش دژ به دست علیمحمد بنیآدمی ملقب به شریفالدوله از بین رفت. حوض مرمرینی که از سنگ یشم در دوره امانالله خان اردلان ساخته شده و در دژ به کار رفته بود، به تهران فرستاده شد و در کاخهای رضاخان به کار رفت.
تجارت در سنه دژ
از تاریخ تجارت در سنندج، همانند بسیاری دیگر از شهرها، اطلاعات مبسوطی در دست نیست، در کتاب «تحفه ناصری: در تاریخ جغرافیای کردستان» که در اواخر دوره مظفری به رشته تحریر درآمده، مختصری درباره جمعیت و محصولات این شهر توضیحاتی آمده است. فخرالکتاب در این کتاب از زیاد شدن «بازار و دکاکین» در شهر نوشته و بنای چند کاروانسرای عالی و مستحکم که نشان از رونق تجارت در شهر دارد.
نویسنده عده جمعیت شهر را قریب سی و دو هزار نفر و هفت هزار و پانصد خانوار تخمین زده است. و درباره محصولات تولیدی شهر نوشته است: «چندین متاع از این شهر و بلوکات بهخارج حمل میشود. برای زیاده بصیرت مطالعهکنندگان مینگارد «قالیچه»، «سجاده»، «جوراب»، «فرش و البسه پشمی»، «روغن»، «پشم»، «کتیرا»، «مازوج»، «قلقاف»، «سیچکه»، «قندرون»، «گزانگبین»، «سقز»، «پوست روباه و دلک و سگ آبی»، «عسل»، «کشمش»، «گردو و غیره»، «توتون»، «گندم و جو»، «نخود و سایر حبوبات»، «قالی و قالیچههای ابریشمی و پشمی و نخی» در این شهرستان خوب و ممتاز میبافند. از هر نقشه که تجار نمونه بدهند، در نهایت خوبی به عمل خواهند آورد. در دهات نزدیکی شهر که از آب رودخانه مشروب میشوند، برنج رسمی به عمل میآید» (تحفه ناصری، ص ۲۱).
به خاطر یک مشت طلا
کردستان از ظرفیتهای بالایی به لحاظ وضعیت جغرافیایی، آب و هوایی و سرمایه انسانی بهخصوص در حوزههای صنعت، کشاورزی و گردشگری برخوردار است، اما واقعیت این است با وجود سیاستهای مرکزگرای دولت، امکان دستیابی به توسعه پایدار به خصوص در مناطق مرزی امکانپذیر نخواهد بود. کردستان با دارا بودن ۱۰ شهرستان، ۲۹ شهر و وجود منابع طبیعی و فرهنگ غنی، جزو استانهای محروم کشور محسوب میشود. یکی از دلایل عقبماندگی استان سیاستهای تمرکزگرای دولت و عدم رسیدگی به شهرهای مرزی است.
۷۰ درصد صنعت کردستان و واحدهای تولیدی به دلیل نبود زیرساختهای کافی و پشتوانه مالی تعطیل شدهاند، قاچاق نیز توان اقتصاد منطقه را میگرفت، اما با اجرایی شدن مصوبه منطقه آزاد تجاری صنعتی بانه و مریوان، در تیرماه امسال، امکان ساماندهی و قانونمندی ورود کالا در کشور و کاهش قاچاق کالا فراهم خواهد شد.
کردستان در حوزه معدن یکی از غنیترین استانهای کشور و دارای معادن ناشناخته و ذخایر معدنی بسیاری است، و ۶۸ درصد اقتصاد استان با معادن مرتبط است، ولی طی چند سال اخیر تعطیلی معادن در این استان به معضلی جدی بدل شده است، علاوه بر این استخراج معادن این استان، موجب سوءاستفاده سودجویان شده است. وجود معادن غنی در حوزههای مختلف، سرمایهگذاری در این بخش را به یک اولویت اصلی در استان تبدیل کرده، کردستان ۱۸ نوع ماده معدنی از قبیل سنگهای تزئینی، مرمر، سنگآهن، سیلیس، گرانیت و طلا دارد و حدود ۵۵۰ تا ۶۰۰ میلیون تن ذخیره آهن در کردستان شناسایی شده است.
معدن طلای ساریگونی یکی از بزرگترین معادن طلای ایران است که در برآوردهای اولیه، حجم ذخایر طلای آن بیش از ۵۰ میلیون تن برآورد شده که البته گفته میشود در صورت انجام کارهای مطالعاتی و اکتشافی میزان ذخیره این معدن به دو برابر رقم پیشبینیشده هم خواهد رسید، این معدن که در سال گذشته به بهرهبرداری رسیده، در اختیار یک شرکت قزاق قرار دارد.
طبیعتگردی برترین جاذبه کردستان چهار فصل است. این استان از امتیازات بیشماری برای رشد گردشگری برخوردار است و ظرفیتهای بالایی در اکوتوریسم، گردشگری فرهنگی، ورزشی، سلامت، غذا و خرید را در خود دارد. ۱۸۰ کیلومتر مرز مشترک با عراق، توان اکولوژیک بالا از جمله وجود آب به عنوان اصلیترین رکن در رشد گردشگری، منابع طبیعی بکر و منحصر به فرد از جمله دریاچه زریوار و چشمه آبمعدنی باباگرگر، روستاهای پلکانی همچون اورامان و قلعه تاریخی تخت سلیمان، غنای فرهنگی و آیینهای جذاب منطقه همچون برگزاری نوروز باستانی و مراسم پیر شالیار، از جمله ظرفیتهای بالای کردستان است. در زمینه جذب گردشگر، این استان توان بالایی در صنایع دستی نیز داراست و انواع قالی و قالیچه، گلیم، تختهنرد و شطرنج سنندج شهرت و اعتبار جهانی دارد.
وجود آب فراوان، کشاورزی این منطقه را نیز رونق داده و از جمله مهمترین محصولات آن میتوان گندم، سیبزمینی، زعفران بانه، کلزای قروه، توت فرنگی سنندج و انگور را نام برد.
گردشگری روستایی، اشتغال و مهاجرت
بر تخت اورامان/حبیب لله اسماعیلی/پژوهشگر
کردستان امروز از دو مساله رنج میبرد کمبود فرصتهای شغلی و مهاجرت وسیع. این دو پدیده منجر به تخلیه سکونتگاههای روستایی و کاهش جمعیت به ویژه جوانان شده است. سرنوشت مهاجران جوان کرد مشخص است. عموماً یا سر از کارهای یدی و حاشیهنشینی شهری با همه عوارض آن سردر میآورند یا برخی سرنوشتشان به سرایداری اماکن شهرهای بزرگ منجر میشود و این چیزی نیست جز هدر رفتن منابع انسانی مولد و نیروی کاری که با برنامهریزی مناسب میتواند در توسعه سرزمین ما اثر مثبت بگذارد.
نوشتار حاضر از میان همه چشماندازهای ممکن برای رفع بخشی از مشکل بالا به فرصتهای پیش رو در عرصه گردشگری روستایی اشاره دارد. کجای ایران میتوان چون کردستان ۷۵ درصد سکونتگاههای روستایی را در کوهستان و در کوهپایه تصور کرد. سکونتگاههایی که با طبیعتی زیبا و چشماندازهایی دلنشین ۱۵۵۰ اثر گردشگری را که ۶۰ درصد آن طبیعی است در دل خود جای داده است. بهرغم این موضوع ما شاهدیم از ۱۹۵۰ واحد روستایی که اگر به درستی به آن توجه میشد، جمعیت رو به کاستی نمیگذارد و این شرایط عملاً فرصتهایی ارزشمند را در آستانه تهدید رانده است. آمار نشان میدهد هماکنون بیش از ۱۸۷ روستای زیبای کردی خالی از سکنه است و آمارهای تاییدنشده از وجود ۴۵ درصد حاشیهنشین شهری در سنندج و تا بیش از ۵۰ درصد در سقز یاد میکنند. بماند که آمار دقیقی از مهاجرت به پایتخت و سایر شهرهای بزرگ در دست نیست.
نمیتوان کوشش برنامهریزی دولت را بهرغم ناامنیهای دهه اول پس از انقلاب در کردستان نادیده گرفت. جاده کم کشیده نشده، روستاهای بدون برق تقریباً وجود ندارند، گاز به اغلب مناطق سردسیری راه یافته است. تلفن و بهداشت و مدرسه در بسیاری از مناطق به چشم میخورد. مراکز آموزشی دانشگاهی دولتی و غیردولتی چهره کردستان را نسبت به قبل از انقلاب دچار تغییرات بنیادین کرده است. فرصتهای اقتصادی حاصل از مراوده تجاری با اقلیم کردستان در گردش سرمایه و پول کماثر نبوده است. اما اینکه چرا بهرغم همه این اقدامات مثبت به وضع مطلوب نرسیدهایم مسالهای است که نمیتوان به سادگی و سرسری از آن عبور کرد. مساله بنیادین به آنجا بازمیگردد که با رویکردی شهری و یکساننگر که به کشور از چشمانداز شهرنشین روستاییتبار نگریستهایم. در این نگاه متمرکز تصور میرفته با تاسیس راهاندازی امکانات عمرانی از قبیل جاده، گاز، برق، تلفن، خانه بهداشت و مواردی از این دست میتوان روند مهاجرت را کند یا متوقف کرد در حالی که به اصلیترین عامل مهاجرت یعنی جابهجایی برای یافتن منابع جدید درآمد و ثروت کمتوجهی شده است.
به زعم نگارنده کماثر بودن تمامی کوششهای ارزشمند عمرانی روستایی به آنجا بازمیگردد که روستاییان مهاجر نه برای آب و برق و جاده و تلفن و… که برای کسب درآمد بیشتر به حاشیه شهرهای بزرگ کردستان یا سایر نقاط کشور، رنج جابهجایی و و دوری از وطن مالوف را به جان میخرند. اگر بتوان زین پس در روستاهایی که دیگر نسبتاً از فقدان امکانات اولیه دهه اول بعد از انقلاب رنج نمیبرند، فرصتهای کارآفرینی ایجاد کرد نهتنها مهاجرت کند که به مهاجرت معکوس نیز منجر خواهد شد.
یکی از فرصتهای بسیار ارزشمند کارآفرینی در کردستان گردشگری روستایی است که در صدر سخن به آن اشارت شد. وجود ۱۶۰ چشمانداز طبیعی بکر و زیبا، آداب و رسوم کهن، ۱۲۲ اثر تاریخی پراکنده در جایجای کردستان، ۱۴۰ اثر مذهبی بیمانند در کنار فرصتهای بیبدیل برای توسعه صنایع روستایی، پرورش ماهی، زنبورداری، داروهای گیاهی و…
با گرایش وسیع جامعه به مصرف غذای ارگانیک میتواند از رهگذر توسعه گردشگری و روستایی فرصتهای ایجاد ثروت و کارآفرینی و شغل و درآمد را برای روستاهای کردستان فراهم آورد. البته نمیتوان کتمان کرد که برای وصول به افق مناسب باید به عوامل زیر توجه کرد. تعمیق و بسط امنیت و اقدامات رسانهای وسیع برای زدودن ذهنیت جامعه در فقدان امنیت مناسب برای کردستان، ایجاد تنوع بومی در تامین محل اقامت برای گردشگران داخلی و خارجی و استفاده وسیع از شبکههای اجتماعی برای معرفی نقاط و مراکز گردشگری کردستان، نشستهای وسیع معرفی فرصتهای سرمایهگذاری در گردشگری روستایی و تشویق سرمایهگذاران برای مشارکت در فرصتهای گردشگری سلامت، گردشگری طبیعی، گردشگری فرهنگی در افق گردشگری روستایی، جذب دانشآموختگان متخصص رشتههای گردشگری و توسعه این رشته در دانشگاههای استان کردستان و…
همه اینها البته تهدیداتی را به همراه دارد که اگر به آن توجه نشود مولد مشکلات جدیدی خواهد شد. بزرگترین تهدید توسعه گردشگری روستایی تخریب محیط زیست است که البته در کنار سودجویی بورسبازان و زمینخواران، آسیبهای جبرانناپذیر به بار خواهد آورد.
بررسی تاریخی چگونگی کاشت و میزان تولید گندم دیم درکردستان
خوشههای طلا/شهین رعنایی
منتشر شده در هفته نامه تجارت فردا