مروری بر تاریخچه تجارت کردستان

کردستان جمع اضداد است، نماد بارز ثروتمندی که سر بر سنگ می‌نهد و از گرسنگی می‌خوابد. اینجا به همان اندازه که پتانسیل‌های فراوان توسعه دارد، از محرومیت رنج می‌کشد. در تمام دنیا مرزها، محرومیت را تجربه می‌کنند، اما از آنجا که کردستان قربانی درگیری‌های فراوان بوده است، همچنین هشت سال جنگ تحمیلی خسارت‌های سنگین انسانی، اجتماعی و اقتصادی بر پیکر نحیفش وارد آمده است. توسعه اقتصادی، مولود امنیت است و کردستان کمتر رنگ امنیت به خود دیده، چه آنگاه که صحنه جنگ کومله و دموکرات بود، چه روزهایی که فرزندان غیورش در برابر خمپاره‌های عراقی سینه سپر می‌کردند، و چه امروز که بیدار در برابر تهدیدات احتمالی داعش ایستاده و شاید برای همین است که حتی سرمایه‌گذاران محلی نیز، ترجیح می‌دهند سرمایه‌هایشان را در چین و کشورهای خلیج فارس به کار گیرند.
مروری بر تاریخچه تجارت کردستان
فرزند ایران/شادی رفعتی
کردستان با وجود محرومیت، از ظرفیت‌های بالایی به لحاظ وضعیت جغرافیایی، آب‌وهوایی و سرمایه انسانی برخوردار است. کردها سهم بالایی در قبولی دانشگاه‌های کشور دارند، گردشگری این استان در زمینه‌های متعدد از جمله طبیعت، کشاورزی و آیینی امکان توسعه دارد، معادن طلا و سنگ این استان از جمله بهترین‌ها و محصولات کشاورزی آن به دلیل وفور آب و حاصلخیزی زمین، از مرغوب‌ترین‌ها در کشور است. اما بهترین جوانان این دیار میان بیکاری و قاچاق و مهاجرت، اغلب سومی را برمی‌گزینند. قاچاق نفس اقتصاد را می‌برد، که برای برخی کولبری قوت لایموت است، اینجا آمارها غیرواقعی است، چه آمار مهاجرت باشد، چه قاچاق، چه واحدهای صنعتی تعطیل‌شده و چه بیکاری، اگرچه طی سال‌های اخیر، شاخص‌های توسعه، افزایش چشمگیری پیدا کرده‌اند، جاده‌های زیادی کشیده شده، بیشتر روستاها، آب و برق و تلفن دارند و گازرسانی نیز در حال ساماندهی است، اما همچنان روستاها خالی از سکنه هستند، واحدهای صنعتی تعطیل می‌شوند و جوانان بیکار، راهی مرکز یا دیار فرنگ.‌ چاره کجاست؟ نامش را هرچه بگذاریم، «طرح‌های عمرانی»، «برنامه توسعه»، «محرومیت‌زدایی»، یا هر چیز دیگر مهم نیست، آنچه اهمیت دارد، کاهش سیاست‌های مرکزگرا و اجتناب از تمرکز امکانات در مرکز است. برای محرومیت‌زدایی از مرزها، و نه فقط کردستان، استفاده از ظرفیت‌های محلی برای رونق و توسعه محلی کافی است.
استفاده از نیروی کار مستعد و آموزش شیوه‌های کارآفرینی و خوداشتغالی، توسعه معادن و واحدهای صنعتی و کشاورزی و رونق گردشگری، در عین ایجاد مهاجرت معکوس، رونق را به منطقه سوغات خواهد آورد. کردستان، سپر باختری ایران، همواره در برابر تجاوزات ایستاده است، در برابر ینی‌چری‌های عثمانی و بعث عراق و کومله و دموکرات و چریک‌های فدایی خلق اقلیت و رزگاری و پیکار. کردستان، زخمی است و در انتظار دستی التیام‌بخش. کردستان، فرزند ایران، تمام آنچه را باید داشته باشد در خود دارد، اما به اندکی امید و اعتماد نیاز است تا خود سرپا بایستد و زخم‌های کهنه را التیام بخشد.

سنندج از شهرهای باستانی ایرانی است، سرزمینی کهن و مقدس که پیشینه‌اش به آیین مهر و زردشت بازمی‌گردد و هیبت مردمان دلیرش، حکایت از اساطیر پهلوانی آریایی می‌کند. وجود گورهایی مربوط به هزاره اول پیش از میلاد، در گورستان تاریخی زاگرس در سنندج، گواهی بر ظهور تمدن در عصر آهن در این منطقه است.
سنندج را سنه دژ (قلعه‌ای پای کوه) می‌نامیدند از آن رو که در دامنه کوه واقع بود و قلعه‌ای داشت که از لحاظ نظامی اهمیتی وافر داشت، و کم‌کم به سنندج بدل شد. دمورگان باستان‌شناس فرانسوی که در اواخر سلطنت ناصری به ایران سفر کرده بود، همه‌جا از این شهر با نام «سنه» یاد کرده است.

خاندان اردلان: از سنه دژ تا سنندج
اگرچه کردستان تاریخی اساطیری دارد، اما شهر فعلی سنندج، شهری نوبنیاد است که تقریباً در نیمه اول سده یازدهم هجری بنا شده است. این شهر در دوره صفوی و در روزگار شاه‌صفی در سال ۱۰۴۶ هـ. ق. توسط سلیمان خان اردلان به انگیزه نظامی و ایجاد مرکزیت سیاسی برای حکومت، بنیان گذاشته شد. تا پیش از آن «سنه» روستای کوچکی بود که طایفه‌ای به نام زرین کفش در آنجا زندگی می‌کردند.
خاندان اردلان که نسب خود را به ساسانیان می‌رسانیدند، نقشی اساسی در حیات کردستان ایفا کرده‌اند. این خاندان که به مدت چهار قرن حکومت موروثی این منطقه را عهده‌دار بودند، به جز یک وقفه کوتاه، در سراسر دوره صفوی قدرت را در دست داشتند. اما در دوره زندیان، سنندج نیز به تسخیر حکومت زندیه در‌آمد.
پس از انهدام قلعه حسن‌آباد، در سال ۱۰۴۶ هـ. ق. در زمان حکومت شاه‌صفی، سلیمان خان اردلان پسر تیمورخان اردلان از بستگان مورد اعتماد شاه صفی به کردستان آمد، مرکز ایالت کردستان را از حسن‌آباد به سنندج انتقال داد و شهر سنندج را در محل روستای سینه پی نهاد و دژ حکومتی را بر بالای تپه‌ای به بلندای ۲۰ متر در کنار روستای سینه که امروزه به باشگاه افسران معروف است ساخت و در بیرون و پیرامون دژ، خانه، گرمابه و بازار و مسجدی ساخت و یک رشته کاریز نیز در دشت «سرنوی» پی نهاد و آب آن را به شهر و میان قلعه آورد. دژی را که «سلیمان خان» بنا نهاد «سنه دژ» نامید که بر اثر گذشت زمان و تلفظ‌های گوناگون به «سنه دج» و سپس «سنندج» دگرگون شد. بنای اصلی آن از زمان خسروخان اول تا امان‌الله خان اول طول کشید.
پس از یک دوره هرج و مرج و جنگ که به تخریب سنندج انجامید، خسروخان اردلان ملقب به کبیر در سال‌های ۱۱۶۸ تا ۱۲۱۴ هـ. ق. در سنندج مستقر شد. آقا محمد‌خان قاجار، به پاداش، حکومت سنقر کلیایی را به او داد. از سال ۱۲۱۴ تا ۱۲۴۰ هـ. ق. امان‌الله خان اردلان کبیر پسر خسروخان در سنندج حکومت کرد که در این مدت اصلاحات زیادی برای آبادانی و عمران شهر سنندج به عمل آمد. پس از او در زمان پسرش رضا قلی، جنگ و منازعات میان خانواده اردلان گسترش پیدا کرد. برادر او امان‌‌الله (معروف به غلامشاه خان) در سال ۱۲۶۵ تا ۱۲۸۴ حکومت کرد که آخرین وارث حکومت اردلان‌ها در کردستان بود. امان‌الله خان قلعه حکومتی را گسترش داد و تالاری بزرگ در آن ساخت و تصویر پادشاهان بزرگ جهان همچون ناپلئون، امپراتور فرانسه و الکساندر تزار روسیه و چند تصویر از جنگ‌های بزرگ و نامدار را بر دیوار نقاشی کرد.
سنندج در فاصله سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰، اهمیت خود را در مقام حاکم‌نشین منطقه از دست داد. با روی کار آمدن رضا‌شاه، حکومت مرکزی توانست تا اندازه‌ای امنیت را در سرتاسر ایران تامین کند. در این زمان سنندج بخشی از استان پنجم (استان کرمانشاهان) بود. از سال ۱۳۴۰ به بعد استان کرمانشاه به استان‌های کردستان و کرمانشاهان تقسیم شد و سنندج به عنوان مرکز سیاسی و اداری استان انتخاب شد.
در دوره رضا‌شاه یادمان‌های با‌ارزش دژ به دست علی‌محمد بنی‌آدمی ملقب به شریف‌الدوله از بین رفت. حوض مرمرینی که از سنگ یشم در دوره امان‌‌الله خان اردلان ساخته شده و در دژ به کار رفته بود، به تهران فرستاده شد و در کاخ‌های رضا‌خان به کار رفت.

تجارت در سنه دژ
از تاریخ تجارت در سنندج، همانند بسیاری دیگر از شهرها، اطلاعات مبسوطی در دست نیست، در کتاب «تحفه ناصری: در تاریخ جغرافیای کردستان» که در اواخر دوره مظفری به رشته تحریر درآمده، مختصری درباره جمعیت و محصولات این شهر توضیحاتی آمده است. فخر‌الکتاب در این کتاب از زیاد شدن «بازار و دکاکین» در شهر نوشته و بنای چند کاروانسرای عالی و مستحکم که نشان از رونق تجارت در شهر دارد.
نویسنده عده جمعیت شهر را قریب سی و دو هزار نفر و هفت هزار و پانصد خانوار تخمین زده است. و درباره محصولات تولیدی شهر نوشته است: «چندین متاع از این شهر و بلوکات به‌خارج حمل می‌شود. برای زیاده بصیرت مطالعه‌کنندگان می‌نگارد «قالیچه»، «سجاده»، «جوراب»، «فرش و البسه پشمی»، «روغن»، «پشم»، «کتیرا»، «مازوج‌»، «قلقاف»، «سیچکه»، «قندرون»، «گزانگبین»، «سقز»، «پوست روباه و دلک و سگ آبی»، «عسل»، «کشمش»، «گردو و غیره»، «توتون»، «گندم و جو»، «نخود و سایر حبوبات»، «قالی و قالیچه‌های ابریشمی و پشمی و نخی» در این شهرستان خوب و ممتاز می‌بافند. از هر نقشه که تجار نمونه بدهند، در نهایت خوبی به‌ عمل خواهند آورد. در دهات نزدیکی شهر که از آب رودخانه مشروب می‌شوند، برنج رسمی به‌ عمل می‌آید» (تحفه ناصری، ص ۲۱).

به خاطر یک مشت طلا
کردستان از ظرفیت‌های بالایی به لحاظ وضعیت جغرافیایی، آب و هوایی و سرمایه انسانی به‌خصوص در حوزه‌های صنعت، کشاورزی و گردشگری برخوردار است، اما واقعیت این است با وجود سیاست‌های مرکزگرای دولت، امکان دستیابی به توسعه پایدار به خصوص در مناطق مرزی امکان‌پذیر نخواهد بود. کردستان با دارا بودن ۱۰ شهرستان، ۲۹ شهر و وجود منابع طبیعی و فرهنگ غنی، جزو استان‌های محروم کشور محسوب می‌شود. یکی از دلایل عقب‌ماندگی استان سیاست‌های تمرکزگرای دولت و عدم رسیدگی به شهرهای مرزی است.
۷۰ درصد صنعت کردستان و واحدهای تولیدی به دلیل نبود زیرساخت‌های کافی و پشتوانه مالی تعطیل شده‌اند، قاچاق نیز توان اقتصاد منطقه را می‌گرفت، اما با اجرایی شدن مصوبه منطقه آزاد تجاری صنعتی بانه و مریوان، در تیر‌ماه امسال، امکان ساماندهی و قانونمندی ورود کالا در کشور و کاهش قاچاق کالا فراهم خواهد شد.
کردستان در حوزه معدن یکی از غنی‌ترین استان‌های کشور و دارای معادن ناشناخته و ذخایر معدنی بسیاری است، و ۶۸ درصد اقتصاد استان با معادن مرتبط است، ولی طی چند سال اخیر تعطیلی معادن در این استان به معضلی جدی بدل شده است، علاوه بر این استخراج معادن این استان، موجب سوءاستفاده سودجویان شده است. وجود معادن غنی در حوزه‌های مختلف، سرمایه‌گذاری در این بخش را به یک اولویت اصلی در استان تبدیل کرده، کردستان ۱۸ نوع ماده معدنی از قبیل سنگ‌های تزئینی، مرمر، سنگ‌آهن، سیلیس، گرانیت و طلا دارد و حدود ۵۵۰ تا ۶۰۰ میلیون تن ذخیره آهن در کردستان شناسایی شده است.
معدن طلای ساریگونی یکی از بزرگ‌ترین معادن طلای ایران است که در برآوردهای اولیه، حجم ذخایر طلای آن بیش از ۵۰ میلیون تن برآورد شده که البته گفته می‌شود در صورت انجام کارهای مطالعاتی و اکتشافی میزان ذخیره این معدن به دو برابر رقم پیش‌بینی‌شده هم خواهد رسید، این معدن که در سال گذشته به بهره‌برداری رسیده، در اختیار یک شرکت قزاق قرار دارد.
طبیعت‌گردی برترین جاذبه کردستان چهار فصل است. این استان از امتیازات بی‌شماری برای رشد گردشگری برخوردار است و ظرفیت‌های بالایی در اکوتوریسم، گردشگری فرهنگی، ورزشی، سلامت، غذا و خرید را در خود دارد. ۱۸۰ کیلومتر مرز مشترک با عراق، توان اکولوژیک بالا از جمله وجود آب به عنوان اصلی‌ترین رکن در رشد گردشگری، منابع طبیعی بکر و منحصر به فرد از جمله دریاچه زریوار و چشمه آب‌معدنی باباگرگر، روستاهای پلکانی همچون اورامان و قلعه تاریخی تخت سلیمان، غنای فرهنگی و آیین‌های جذاب منطقه همچون برگزاری نوروز باستانی و مراسم پیر شالیار، از جمله ظرفیت‌های بالای کردستان است. در زمینه جذب گردشگر، این استان توان بالایی در صنایع دستی نیز داراست و انواع قالی و قالیچه، گلیم، تخته‌نرد و شطرنج سنندج شهرت و اعتبار جهانی دارد.
وجود آب فراوان، کشاورزی این منطقه را نیز رونق داده و از جمله مهم‌ترین محصولات آن می‌توان گندم، سیب‌زمینی، زعفران بانه، کلزای قروه، توت فرنگی سنندج و انگور را نام برد.

گردشگری روستایی، اشتغال و مهاجرت
بر تخت اورامان/حبیب لله اسماعیلی/پژوهشگر
کردستان امروز از دو مساله‌ رنج می‌برد کمبود فرصت‌های شغلی و مهاجرت وسیع. این دو پدیده منجر به تخلیه سکونتگاه‌های روستایی و کاهش جمعیت به ویژه جوانان شده است. سرنوشت مهاجران جوان کرد مشخص است. عموماً یا سر از کارهای یدی و حاشیه‌نشینی شهری با همه عوارض آن سردر می‌آورند یا برخی سرنوشتشان به سرایداری اماکن شهرهای بزرگ منجر می‌شود و این چیزی نیست جز هدر رفتن منابع انسانی مولد و نیروی کاری که با برنامه‌ریزی مناسب می‌تواند در توسعه سرزمین ما اثر مثبت بگذارد.
نوشتار حاضر از میان همه چشم‌اندازهای ممکن برای رفع بخشی از مشکل بالا به فرصت‌های پیش رو در عرصه گردشگری روستایی اشاره دارد. کجای ایران می‌توان چون کردستان ۷۵ درصد سکونتگاه‌های روستایی را در کوهستان و در کوهپایه تصور کرد. سکونتگاه‌هایی که با طبیعتی زیبا و چشم‌اندازهایی دلنشین ۱۵۵۰ اثر گردشگری را که ۶۰ درصد آن طبیعی است در دل خود جای داده است. به‌رغم این موضوع ما شاهدیم از ۱۹۵۰ واحد روستایی که اگر به درستی به آن توجه می‌شد، جمعیت رو به کاستی نمی‌گذارد و این شرایط عملاً فرصت‌هایی ارزشمند را در آستانه تهدید رانده است. آمار نشان می‌دهد هم‌اکنون بیش از ۱۸۷ روستای زیبای کردی خالی از سکنه است و آمارهای تایید‌نشده از وجود ۴۵ درصد حاشیه‌نشین شهری در سنندج و تا بیش از ۵۰ درصد در سقز یاد می‌کنند. بماند که آمار دقیقی از مهاجرت به پایتخت و سایر شهرهای بزرگ در دست نیست.
نمی‌توان کوشش برنامه‌ریزی دولت را به‌رغم ناامنی‌های دهه اول پس از انقلاب در کردستان نادیده گرفت. جاده کم کشیده نشده، روستاهای بدون برق تقریباً وجود ندارند، گاز به اغلب مناطق سردسیری راه یافته است. تلفن و بهداشت و مدرسه در بسیاری از مناطق به چشم می‌خورد. مراکز آموزشی دانشگاهی دولتی و غیر‌دولتی چهره کردستان را نسبت به قبل از انقلاب دچار تغییرات بنیادین کرده است. فرصت‌های اقتصادی حاصل از مراوده تجاری با اقلیم کردستان در گردش سرمایه و پول کم‌اثر نبوده است. اما اینکه چرا به‌رغم همه این اقدامات مثبت به وضع مطلوب نرسیده‌ایم مساله‌‌ای است که نمی‌توان به سادگی و سرسری از آن عبور کرد. مساله‌ بنیادین به آنجا باز‌می‌گردد که با رویکردی شهری و یکسان‌نگر که به کشور از چشم‌انداز شهرنشین روستایی‌تبار نگریسته‌ایم. در این نگاه متمرکز تصور می‌رفته با تاسیس راه‌اندازی امکانات عمرانی از قبیل جاده، گاز، برق، تلفن، خانه بهداشت و مواردی از این دست می‌توان روند مهاجرت را کند یا متوقف کرد در حالی که به اصلی‌ترین عامل مهاجرت یعنی جابه‌جایی برای یافتن منابع جدید درآمد و ثروت کم‌توجهی شده است.
به زعم نگارنده کم‌اثر بودن تمامی کوشش‌های ارزشمند عمرانی روستایی به آنجا باز‌می‌گردد که روستاییان مهاجر نه برای آب و برق و جاده و تلفن و… که برای کسب درآمد بیشتر به حاشیه شهرهای بزرگ کردستان یا سایر نقاط کشور، رنج جابه‌جایی و و دوری از وطن مالوف را به جان می‌خرند. اگر بتوان زین پس در روستاهایی که دیگر نسبتاً از فقدان امکانات اولیه دهه اول بعد از انقلاب رنج نمی‌برند، فرصت‌های کارآفرینی ایجاد کرد نه‌تنها مهاجرت کند  که به مهاجرت معکوس نیز منجر خواهد شد.
یکی از فرصت‌های بسیار ارزشمند کارآفرینی در کردستان گردشگری روستایی است که در صدر سخن به آن اشارت شد. وجود ۱۶۰ چشم‌انداز طبیعی بکر و زیبا، آداب و رسوم کهن، ۱۲۲ اثر تاریخی پراکنده در جای‌جای کردستان، ۱۴۰ اثر مذهبی بی‌مانند در کنار فرصت‌های بی‌بدیل برای توسعه صنایع روستایی، پرورش ماهی، زنبورداری، داروهای گیاهی و…
با گرایش وسیع جامعه به مصرف غذای ارگانیک می‌تواند از رهگذر توسعه گردشگری و روستایی فرصت‌های ایجاد ثروت و کارآفرینی و شغل و درآمد را برای روستاهای کردستان فراهم آورد. البته نمی‌توان کتمان کرد که برای وصول به افق مناسب باید به عوامل زیر توجه کرد. تعمیق و بسط امنیت و اقدامات رسانه‌ای وسیع برای زدودن ذهنیت جامعه در فقدان امنیت مناسب برای کردستان، ایجاد تنوع بومی در تامین محل اقامت برای گردشگران داخلی و خارجی و استفاده وسیع از شبکه‌های اجتماعی برای معرفی نقاط و مراکز گردشگری کردستان، نشست‌های وسیع معرفی فرصت‌های سرمایه‌گذاری در گردشگری روستایی و تشویق سرمایه‌گذاران برای مشارکت در فرصت‌های گردشگری سلامت، گردشگری طبیعی، گردشگری فرهنگی در افق گردشگری روستایی، جذب دانش‌آموختگان متخصص رشته‌های گردشگری و توسعه این رشته در دانشگاه‌های استان کردستان و…
همه اینها البته تهدیداتی را به همراه دارد که اگر به آن توجه نشود مولد مشکلات جدیدی خواهد شد. بزرگ‌ترین تهدید توسعه گردشگری روستایی تخریب محیط زیست است که البته در کنار سودجویی بورس‌بازان و زمین‌خواران، آسیب‌های جبران‌ناپذیر به بار خواهد آورد.
بررسی تاریخی چگونگی کاشت و میزان تولید گندم دیم درکردستان
خوشه‌های طلا/شهین رعنایی

گندمزارهای کردستان ۵۰۰ تا ۵۴۰‌ هزار هکتار از مساحت یک ‌میلیون و ۱۰۰ هزار هکتار زمین‌های زراعی کردستان را تشکیل می‌دهد.  استانی که از نظر تولید خوشه‌های طلایی گندم در یک دهه گذشته در رده چهارم و پنجم کشوری و بعد از استان‌های فارس، خوزستان، گلستان و کرمانشاه بوده است. آن‌طور که آمارها می‌گویند اگر سالانه به‌طور متوسط ۱۳ میلیون تن گندم در شرایط آب‌وهوایی نرمال از گندمزارهای کشور برداشت شود؛ ۷۵۰ هزار تن از آن سهم دشت‌های کردستان و نتیجه رنج ۱۱۳ هزار بهره‌بردار گندم‌کار کردستانی است که از دل خاک دو و نیم برابر نیاز داخل استان گنج می‌آفریند.

 

شهرستان سنندج با مساحتی معادل ۲۹۰۶ کیلومترمربع تقریباً ۳ /۱۰ درصد از وسعت استان کردستان را به خود اختصاص داده است (سازمان برنامه و بودجه استان کردستان: ۱۳۷۵، ۱). بر اساس سرشماری عمومی سال ۱۳۹۰ جمعیت این ناحیه ۴۵۰۱۶۷ نفر، و دارای ۲ بخش، ۱۰ دهستان و ۱۹۴ روستا بوده است (مرکز آمار ایران). از کل اراضی مزروعی سنندج بخش اعظم آن اراضی دیم بوده است، به‌طوری که در سال ۱۳۹۳ سطح اراضی زراعی ۵۲۵۲۷ هکتار بود و از این مقدار ۴۷۳۸۷ هکتار برابر با ۲ /۹۰ درصد کل اراضی، کشت دیم بود (سرشماری عمومی کشاورزی سال ۱۳۹۳). علت اصلی گسترش کشت دیم در منطقه بارندگی مناسب و وجود ناهمواری‌های جغرافیایی و دشواری در انتقال و تامین آب بخش زیادی از اراضی بوده و مهم‌ترین محصولات کشاورزی منطقه غلات بوده‌اند و در میان غلات کشت گندم در جایگاه نخست قرار داشته است. در میان نواحی مختلف کردستان شهرستان سنندج به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مراکز کاشت و تولید گندم بوده است (خسروی، ۱۳۸۵: ۹۰-۸۸).
بررسی تاریخی چگونگی سطح کاشت و میزان تولید گندم دیم در سنندج به علت نبود آمارهای دقیق به بیش از چند دهه بازنمی‌گردد، لذا در این مقاله محدوده زمانی از سال ۱۳۶۱ است. در سال ۱۳۶۱ سنندج از نظر تقسیمات اداری شامل بخش‌های دیواندره و کامیاران بود، بنابراین اراضی کشاورزی این نواحی نیز در زمره اراضی مزروعی سنندج محسوب می‌شد و بر سطح کشت و مقدار تولید این محصول و ارزیابی آن با نقاط دیگر تاثیر زیادی می‌گذاشت. در سال ۱۳۶۱ سطح کشت گندم دیم در منطقه ۷۲۰۰۰ هکتار و میزان تولید آن ۴۰۰۰۰ تن بود، به عبارت دیگر در هر هکتار ۸ /۱ تن گندم دیم تولید می‌شده است. به‌طور کلی ۱۸ درصد سطح کشت گندم دیمی استان و ۱۸ درصد تولید آن به این ناحیه اختصاص داشت که پس از شهرستان‌های بیجار و قروه در رتبه سوم قرار داشت (سازمان برنامه و بودجه کردستان، ۱۳۶۱: ۹۷). در سال زراعی ۱۳۶۵-۱۳۶۴ اراضی مزروعی این ناحیه ۲۲۸۳۹۶ هکتار بود که از این مقدار، سطح کشت اراضی دیم ۹۶۵۹۰ هکتار بود که ۷۴۰۰۰ هکتار آن به گندم دیم اختصاص داشت، به عبارت دیگر ۶ /۷۶ درصد اراضی دیم و ۳ /۳۲ درصد کل اراضی زیر کشت را در‌بر می‌گرفت. بر اساس این داده سنندج در سال زراعی ۱۳۶۵-۱۳۶۴ از لحاظ کشت گندم دیم در رتبه سوم قرار داشت (استانداری کردستان، دفتر مطالعات اقتصادی- اجتماعی، ۱۳۶۷: ۲۳۶-۲۳۳). در سال ۱۳۶۷ سنندج با سطح کشت ۱۲۶۹۲۴ هکتار گندم دیم تقریباً ۳۰ درصد سطح کشت گندم دیم استان را به خود اختصاص داده بود که از این نظر در جایگاه اول قرار داشت، مقدار تولید این محصول نیز ۶۶۲۲۷ تن برابر با ۹ /۱ تن در هر هکتار بود. این شهرستان ۲۵ درصد گندم دیم استان را تولید می‌کرد که پس از قروه در جایگاه دوم تولید گندم دیم قرار داشت، بنابراین داده‌ها اگرچه سنندج از لحاظ سطح کشت بیشترین مقدار اراضی کشت گندم دیم را شامل می‌شد، اما در زمینه تولید در رتبه دوم قرار گرفته بود که نشان‌دهنده مقدار تولید کمتر از اراضی مزروعی در واحد سطح (هر هکتار) بود (سرشماری عمومی کشاورزی سال ۱۳۶۷). در دهه ۶۰ اقدامات موثری به منظور مکانیزاسیون اراضی دیم و افزایش سطح بهره‌وری محصولات صورت گرفت که بخش اعظم آن به منظور حفظ رطوبت خاک با استفاده از دستگاه‌هایی همانند گاوآهن قلمی، پنجه غازی و کولتیواتور بود. با توجه به اینکه اراضی دیم دارای سطح گسترده‌تری نسبت به اراضی آبی بودند استفاده و گسترش دستگاه‌های مکانیزه کشاورزی آسان‌تر بود (مهندسین مشاور تام و دیگران، ۱۳۷۸: ۲۵۰). در سال ۱۳۷۲ سطح زیر کشت گندم دیم در سنندج ۷۰۰۰۰ هکتار بود که ۱۹ درصد کل اراضی زیر کشت گندم دیم استان را تشکیل می‌داد و میزان تولید آن ۷۶۶۸۹ تن بود. بنابراین در هر هکتار ۰۹ /۱ تن در هر هکتار محصول به دست آمده است و از این نظر سنندج در سطح استان در رتبه سوم قرار داشت (مرکز آمار ایران).
با توجه به اینکه شهرستان‌های کامیاران و دیواندره در سال ۱۳۷۳ از سنندج جدا شدند (فریدی مجید، ۱۳۹۰: ۱۴۷) اراضی کشاورزی این دو ناحیه جزو سنندج محسوب نمی‌شد، در نتیجه سطح کشت اراضی این منطقه نسبت به سال‌های پیش کاهش یافت. در سال زراعی ۱۳۷۵-۱۳۷۴ سنندج دارای ۵۶۲۱۸ هکتار اراضی بود که از این مقدار ۳۴۲۹۱ هکتار اراضی دیم بود، به عبارت دیگر ۷۰ درصد از اراضی سنندج به صورت دیم کشت می‌شد (مهندسین مشاور تام و دیگران، ۱۳۷۸: ۸۴). در سال زراعی ۱۳۷۵-۱۳۷۴ از ۳۰۱۶۵ هکتار اراضی زیر کشت محصولات زراعی و باغی دیم ۲۰۷۴۰ هکتار زمین برابر با ۷۶ /۶۸ درصد به گندم دیم اختصاص داشت که از نظر سطح کشت گندم دیم در منطقه در رتبه ششم قرار گرفته بود (مهندسین مشاور تام و دیگران، ۱۳۷۸:۱۵۳). با توجه به این مقدار سطح کشت، میزان برداشت آن در هر هکتار ۶۳۵ کیلوگرم و در مجموع ۱۳۱۷۰ تن بود (همان، ۱۳۷۸: ۲۷۹). در سال ۱۳۷۸ سطح زیر کشت گندم دیم ۱۴۳۶۶ هکتار و میزان تولید ۴۸۵۷ تن بود که برابر با ۳۳۸ کیلوگرم در هر هکتار می‌شد، با توجه به اینکه میزان تولید این محصول در واحد سطح در کل استان ۴۲۷ کیلوگرم بود. سنندج در این سال زراعی در زمینه تولید این محصول در هر هکتار جایگاه هفتم را به خود اختصاص داده بود (مرکز آمار ایران).
در سال ۱۳۸۲ سطح کشت اراضی گندم دیم سنندج ۱۵۴۷۶ هکتار و میزان تولید آن ۱۴۵۴۴ تن برابر با ۹ /۰ تن در هکتار بود. سنندج از نظر سطح کشت این محصول در جایگاه پنجم و از نظر تولید در رتبه ششم قرار داشت (سرشماری عمومی کشاورزی سال ۱۳۸۲). در سال ۱۳۹۳ سطح اراضی زراعی منطقه ۵۲۵۲۷ هکتار بود که ۴۶۹۴۶ هکتار آن اراضی دیم بود و از این مقدار ۲۶۴۵۳ هکتار به کاشت گندم دیم اختصاص داشت (سرشماری عمومی کشاورزی سال ۱۳۹۳). بر اساس داده‌های مذکور پس از جدا شدن شهرستان‌های کامیاران و دیواندره از شهرستان سنندج علاوه بر کاسته شدن از سطح کشت گندم مقدار تولید آن در واحد سطح نیز کاهش یافته است، در نتیجه می‌توان استنباط کرد که اراضی باکیفیت و مستعد کشت گندم دیم در دو ناحیه مذکور قرار داشته است یا اینکه کاهش میزان بارندگی‌های سالانه موجب کاهش مقدار تولید شده است. به علاوه، ناهمواری‌های جغرافیای منطقه موجب شده است استفاده از دستگاه‌های مکانیزه کشاورزی غیرممکن یا محدود شود. سطح کشت بالای گندم دیم موجب شده که زارعان برای افزایش سطح برداشت محصول و بهبود کشاورزی به تناوب گندم -آیش- دیم روی آورند (مهندسین مشاور تام و دیگران، ۱۳۷۸: ۱۶۸). با توجه به اهمیت کشت گندم دیم و مقدار تولید آن در سنندج برنامه‌ریزی‌های زیادی صورت پذیرفته است، طبق آن در سال ۱۳۸۸ در حوزه گسترش سطح اراضی دیم تلاش شد که سطح کشت گندم دیم به ۲۲۴۳۲ هکتار و در سال ۱۳۹۳ به ۲۲۴۱۵ هکتار و در سال ۱۴۰۰ به ۲۲۶۱۸ هکتار برسد (مهندسین مشاور تام و دیگران، ۱۳۷۸: ۳۱۶-۳۰۴). با توجه به داده‌های سرشماری کشاورزی سال ۱۳۹۳ سطح کشت گندم دیم از مقدار پیش‌بینی‌شده بیشتر است، اما میزان تولید این محصول نسبت به دو دهه قبل کاهش یافته است.
منتشر شده در هفته نامه تجارت فردا

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا