آقای گویلی! چه بد که جسور نیستید!
پیاده راه سقز یک شهر حامی داشت و اهالی یک خیابان و ۴ نفر عضو شورا مخالف، اما سرانجام نظرات اقلیت مخالف بر اکثریت حامی این پیاده راه غلبه کرد. پیادهراهی که اساسا و از قبل از نوروز ۴۰۱ هم خیابان نبود و به ادعای شهردار و بر اساس طرح تفصیلی سقز یک پیاده راه است که قرار بود روزی روزگاری عملیاتی شود و مرکز شهر نفسی بکشد.
به زبان ساده میتوان گفت بستن پیادهراه، غروری بود که شکست و سیمای خشن شهر دوباره جوشید. واقعیت آن است که این کهن دیار تبدیل به شهری خسته شده است، شهری که به نظر میرسد افسرده شده و نیاز به شهرداری داشت که در کالبد این سیمای خشن “روح” بدمد.
امید میرفت شهردار جدید علیرغم ناملایمتیها در کنار سرعت عمل در صدور جواز ساختمانها درخت بکارد، همزمان با بهبود وضعیت ترافیک و ساختن پل، پارک بسازد و در کنار افزایش خیابانها سقز را گلکاری کند تا این شهر بتواند نفس بکشد.
مخالفین و همراهان مخالفِ این پیاده راه _که امیدِ رسیدن خیری از آنها به شهر صد البته واهی به نظر میرسد_ کاش میدانستند اهالی این شهر رنگ میخواهند، شادی میخواهند و میپذیرفتند برای تبدیل سقز از شهر غم به شهر شادی باید پیادهراه و پارک ساخت و اجازه میدادند ساختمانهای سقز را رنگی کنند و وقتی مردم صبح از خانه بیرون بروند با رنگین کمانی از رنگ روبرو شوند، هیچ اشکالی ندارد ساختمانی بنفش باشد یا ادارهای سبز. چقدر خوب است شهر پر از رنگ آبی، قرمز، صورتی و … باشد و نه با اِلِمانِ ۴ میخِ بیرون زده در میدان آزادی که به نوعی مظهر اقدامات فاخر شهردار و اعضای شورا شهره شده است.
واکاوی تمایلی ندارد بیش از این به بحث پیادهراه سقز بپردازد، اما در پایان خوب است به چند موضوع و حواشی پیادهراه اشاره کنیم؛
_ گرچه شهردار جدیت و جسارت کافی در مواجهه با مخالفین از خود نشان نداد و در مواجهه با اشکالِ عدم انجام مطالعات اولیه ایستادگی نکرد، اما مخالفین بهتر است بدانند، شروع و اتمام مطالعات بودجه میخواهد. با حلوا حلوا هم دهان شیرین نمیشود، مشخص نیست وقتی که اعضای شورا با بودجه پیشنهادی شهردار مخالفت کردهاند مطالعات و سایر هزینههای شهرداری با کدام بودجه تامین شود؟
_ متوسل شدن اعضای شورا به نهادهای دیگر و در صدر آن استانداری که شاید خود نیز چندان مایل به ورود به چنین مباحثی نباشند در نوع خود جالب توجه است. اگر این اعضای شورا که اتفاقا حقوقدان نیز در میان آنها حضور دارد نمیدانند که راه مخالفت با شهردار و ایدههایی که به زعم آنها نباید حالت اجرایی به خود بگیرد چیست که دو صد چندان به حال شهر باید گریست.
_ شورایی که به جای در پیش گرفتن راه منطق، دیالوگ، رایزنی، چانهزنی، ایدهپردازی مناسب و هر آنچه برازنده شورا باشد راههایی همچون رجزخوانی، توهین به یکدیگر و یا شهردار و ناسزاگویی در پیش بگیرد چگونه میتواند خود را برآمده از خواست و رأی مردم بداند؟
_ با این حال خوب است شهردار بداند که اگرچه به گفته خود “برای آبادانی آمده است”، اما اگر نتواند از اهداف و برنامههای خود با قاطعیت دفاع و آنها را اجرایی کند دو راه دارد، یا به خواستههای گوناگون اعضای شورا تن دهد و بعد برنامههای خود را اجرایی کند (که این موضوع از چشم شهروندان دور نخواهد ماند) و یا با خط زدن برنامههایش و صرفا برای ماندن در جایگاه شهردار، بله قربانگوی شورا شود.
_در غیر این صورت شهردار باید عطای این صندلی را به لقایش ببخشد و مادامیکه بر ایده و برنامه خود پایبند نیست و صرفا راه مصلحت سنجی را در پیش میگیرد دیر یا زود مخالفان او را کنار خواهند گذاشت. هر چند به نظر میرسد آن مقدار وجهه و محبوبیتی که شهردار در این مدت کسب کرده بود با تصمیمِ بازگشایی پیادهراه، چندان ماندگار نباشد.