ای که داری بر لب خنده و صفا/ یاد ما غمدیدگان باش از وفا

این روزها به کمتر جمعی وارد می شویم که در آن از شرایط بد اقتصادی و تنگناهایی که مردم در آن قرار گرفته اند سخن گفته نشود، خانواده، دوستان، دانشگاه و هر جایی که فکرش را بکنیم صحبت از تحریم، جنگ اقتصادی، درگیری نظامی، افزایش سرسام آور قیمت ها و… است و در عین حال مردم نا امید به آینده ای مبهم چشم دوخته اند.

اما گویا در لایه های بالایی قدرت چنین خبری نیست. نزد آنان همه چیز آرام و اوضاع به کام است. سران قوا و سایر مسئولین ارشد در جلسه ۱۳ مرداد تحت عنوان «شورای‌عالی هماهنگی اقتصادی» به جای اینکه فکری به حال زار این مردم بکنند اینگونه بساط خنده خود و گریه ملت را فراهم کرده اند. به طور قطع خروجی این نوع نشست ها هیچوقت ارائه ی راهکار و برنامه برای برون رفت از وضعیت فعلی نخواهد بود.

آیا کسی که از حال و روز مردم جامعه به معنای واقعی خبر داشته باشد اینگونه و از ته دل خنده سر می دهد؟ در حالی که قیمت کالاهای اساسی و مورد نیاز روزانه مردم سر به فلک کشیده اند و حتی مردم در آب خوردن نیز مانده اند و هر گوشه از مملکت را به دردی مبتلا کرده اند این خنده ها از کجا می آید؟ این خنده ها در حالی است که جامعه کارگری با حداقل حقوق آنهم با تعویق چند ماهه عاجز از سیر کردن شکم خود و خانواده هایشان بوده و ناتوان از خرید مایحتاج اولیه خود هستند، طبقات متوسط به پایین سقوط کرده و دهک های پایین نیز هر روز فقیرتر از دیروز می شوند و این در حالی است که اخبار رانت ها و فسادهایی که توسط مسئولین نهادینه شده است آنان را بیش از پیش نا امید می کند و نشست و برخاست ها و خنده ها بیشتر مردم را عصبانی خواهد کرد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا