بوی خوش شایسته سالاری
✍️ بختیار ناهید
اخیرا دانشگاه علوم پزشکی استان کردستان در اطلاعیهای خبر از استخدام ۱۰۹ نفر نیروی شرکتی متصدی خدمات عمومی داده است. در توضیح عبارت “متصدی خدمات عمومی” داخل پرانتز بعنوان توضیح کلمهی “نظافتچی” عنوان شده است تا از ایجاد هرگونه شک و شبههای جلوگیری بعمل آید، که به داوری نگارنده توضیح مذکور اقدام خوب و پسندیدهای است تا مردم عزیز استان و جوانان جویای کار دقیقا منظور نهاد مذکور را دریافت نمایند.
نگارنده با تورق “دفترچهی راهنمای آزمون” برای تصدی شغل نظافتچی در مراکز مرتبط با “دانشگاه علوم پزشکی استان کردستان” ناخودآگاه در ابتدا دچار خنده شد و خواندن آن را مفرح یافت. هرچند “خنده بر هر درد بی دردی دواست” اما عمر تبسم نقش بسته بر لبان به کوتاهی و کمرنگیِ گذر نسیمی بود که در ظهر تابستان برگ درختی را تکان میدهد. بسیار زود این لبخند، جای خود را به بهت و اندوه داد.
نگارنده، نه چندان پیشتر نقدی نوشته بود بر انفعال و بیبرنامهگی نهادهای مرتبط با آیندهنگری در حوزهی اشتغال جوانانی که از سد کنکور نمیگذرند و وارد دانشگاه نمیشوند. ناخودآگاه به ذهن رسید در پاسخ به این نقد، دانشگاه تدبیری اندیشیده تا اگر جوانان این استان از طریق کنکور وارد دانشگاه نمیشوند، حداقل از طریقی دیگر بسیار در قالب استخدام وارد دانشگاه شوند.
هر سطر “دفترچهی آزمون استخدام نظافتچی” اگر با دقت مطالعه شود نقل حکایتی است پر از آب چشم. حکایتی از نبود شغل و هیولای بیکاری که گریبان جوانان این ناحیه را گرفته است. طنز تلخی در بند بند آن وجود دارد که خواننده را به شک میاندازد که تهیهکنندگان این دفترچه و مهایا کنندگان این آزمون از روی عمد و برای ریشخند اقدام به تهیهی آن نمودهاند.
موضوع هنگامی دردناکتر میشود که به وضوح مشاهده میشود دقت عمل و ساختار منظمی که برای انتخاب “نظافتچی” در نظر گرفته شده است حتی برای انتخاب مدیران و صاحبان مناصب بالاتر لحاظ نشده است و یا اگر هم شده است، نگارنده از وجود آن بیخبر است. از اینرو از خوانندگان محترم استمداد میشود که اگر از وجود روالهای چنین دقیق و دارای ضوابطی برای تصدی مشاغل مدیریتی در ادارات مختلف استان اطلاع دارند، خبر رسانی کنند تا اذهان عمومی بی نصیب نماند. در ادامه سطوری به اجمال از این دفترچه با تذکر نکاتی چند همخوانی میگردد، هرچند خواندن کل صفحات این دفترچه به تک تک مخاطبین -هرچند خود قصد شرکت در آزمون نداشته باشند- توصیه میگردد:
افرادی که مجاز به شرکت در آزمون هستند، باید حداکثر دارای مدرک دیپلم باشند و اگر دانشجو یا پذیرفته شده در دانشگاه هستند باید از ادامهی تحصیل در دانشگاه برای تصدی شغل “نظافتچی” رسماً و کتباً انصراف دهند. اگر دارای مدارک تحصیلات دانشگاهی هستند که اصلا حق شرکت در آزمون را ندارند!
در صحبت با صاحبنظران مطرح گردید که این موضوع به سبب آنکه “نظافتچی” پذیرفته شده حق برخورداری از مزایای طبقهبندی مشاغل را نداشته باشد، از سوی کارفرما پیشبینی شده است. اما جالب آنست که دانشگاه علوم پزشکی که خود مصدر علم و معرفت و تحصیلات است با توجه به فقر منطقه و بیکاری شدید جوانان، با این شرط از ادامه تحصیل فرزندان این استان ممانعت میکند، حال آنکه ممانعت از ادامهی تحصیل و کسب مدارج عالی مادامی که به کار کارگر لطمهای وارد نیاورد غیر قانونی، غیر اخلاقی و غیر شرعی است.
شرایط سنی:
حداقل سن ۱۸ و حداکثر ۳۲ سال تمام.
جوانگرایی در این بند کاملا مشخص و جای تشکر است از مسئولان محترم. اما تبصرههایی در ذیل بند مذکور قرار دارد که جالب به نظر میرسد.
تبصره: «جانبازان، آزادگان، فرزندان شهدا، فرزندان جانبازان و فرزندان آزادگان از شرط سنی معاف هستند».
اگر زمان خاتمه جنگ را ۱۳۶۷ در نظر بگیریم و آزادهی سرافراز در آن زمان ۲۰ ساله بوده باشد اکنون ۳۳ سال بعد در سن ۵۳ سالگی میتواند بعنوان “نظافتچی” بعد از آزمون ورودی به خدمت مشغول شود! البته در مورد این تبصره و برای فرزندان شهدا، جانبازان آزادگان و یا سایر اعضای خانواده (خواهر و برادر) بحثی نیست.
مواد و منابع آزمون:
۱- فناوری اطلاعات (مهارتهای هفتگانه کامپیوتری) ۲- ریاضی و آمار مقدماتی ۳- زبان و ادبیات فارسی ۴- معارف اسلامی ۵- زبان انگلیسی ۶- اطلاعات سیاسی و اجتماعی و مبانی قانونی ۷- هوش و توانمندیهای ذهنی
هر ذهن کنجکاوی از خود میپرسد اگر هدف استخدام “نظافتچی” است! اطلاع از ریاضی و آمار و زبان انگلیسی و اطلاعات سیاسی و بهره مندی از مهارت کار با “مایکروسافت آفیس” چگونه میتواند امتیازی برای آنان محسوب شود؟ مگر آنکه کارفرمای محترم در نظر داشته باشد تحت عنوان استخدام نیروی “نظافتچی” از این اشخاص بعنوان مشاغلی دیگر استفاده یا بهتر بگویم سواستفاده نماید.
با این پیشبینی که اگر فردی بعنوان “نظافتچی” استخدام شود و بعدا از وی خواسته شود کاری دفتری انجام دهد؛ این موضوع را بعنوان لطف و ارتقا شغل از سوی کارفرما نسبت به خود تلقی کرده و از دیگر سو از آنجا که دارای حکم “نظافتچی” است راهِ هرگونه اعتراض و شکایت، بر او بسته خواهد ماند و کارگر با حقوق “نظافتچی” در کاری که باید دستمزد بالاتری داشته باشد (ولی ندارد) به کار گمارده میشود.
چندی پیش هنگام استخدام نیروی کار در بیمارستان تازه تاسیس شفای سقز و استخدام افراد غیر بومی، اعتراضاتی در خصوص گزینش افراد غیر بومی از سوی فارغ التحصیلان دانشگاهی صورت گرفت، هرچند این اعتراضات به جایی نرسید اما این مورد در استخدامی اخیر با قاطعیت در نظر گرفته شده است و متقاضیان شغل “نظافتچی” حتما و حتما و حتما باید بومی باشند و از منابع محلی تاییدیه دریافت نمایند که ده سال است ساکن مثلا سقز هستند. “بنام فارغ التحصیلان دانشگاه و بهکام دیپلمهها!”. حال سوال اینجاست که چرا برای نیروهای خدماتی حتما حتما حتما باید از نیروهای بومی استفاده شود اما برای مشاغل رده بالاتر این شرط اصولا به فراموشی سپرده شده است؟
نگارنده خود سالهاست با نیروهای بخش خدمات “نظافتچی” نشست و برخاست دارد و عملاً هیچگاه در مقام انکار اهمیت شغل آنان نمیباشد و همچنانکه رفتگران محترم شهرداری و کارگران محترم ساختمانی و دستفروشان شرافتمند را باورمندانه افرادی محترم و دارای شغلی با اهمیت میداند اما موضوعی ذهنش را قلقلک میدهد که: چرا در سریالها و فیلمهای ایرانی صدا و سیما هرچه دکتر و مهندس و دانشمند و پولدار و آدم فرهیخته هست فارسی سلیس حرف میزنند و هرچه کارگر و آبدارچی و نظافتچی و شیرین عقل، دارای لهجهای غیر فارسی؟