در پی کمتوجهی مسئولان شهرستانی و استانی؛ دستگاه سنگشکن سقز در آستانه فروش به خریدار تهرانی

قریب به ۱۰ ماه است دستگاه سنگشکن کلیه که در بیمارستان سقز مستقر بود از فعالیت بازمانده است. به واسطه وجود این دستگاه که نمونه مشابه آن تنها در تهران یافت میشود سقز به یک مرکز درمانی برای بیماران کلیوی در استان و منطقه تبدیل شده بود اما با مشکلاتی که بخش خصوصی به عنوان سرمایهگذار با آن مواجه شد سرانجام دستگاه به تعطیلی کشانده شد و علاوه بر آوارگی بیماران سقزی و سایر شهرهای اطراف به مراکز درمانی دورتر و بیکاری پرسنل شاغل در آنجا، احتمال فروش دستگاه و انتقال آن به یک شهر دیگر بیش از پیش جدی شده است.
سهامداران دستگاه مذکور خواهان افزایش متعارف تعرفهها از یک تعرفه دولتی به نیمه دولتی هستند تا ضمن تأمین هزینهها و حقوق پرسنل، اندک درآمدی نیز از این ناحیه حاصل شود، اما مسئولان اعم از نماینده، فرماندار و دانشگاه علوم پزشکی با استناد به قوانین موجود چنین امکانی را غیر ممکن میدانند، موضوعی که به گفته آگاهان اگر با رایزنی درست و چانهزنی جدی همراه میشد قابل حل بود.
نماینده سقز و بانه که خود را مؤظف به حضور در میان مردم میداند قطعا در جریان تعطیلی این دستگاه و مشکلاتی که دامن بیماران کلیوی را گرفته است قرار دارد، اما مشخص نیست تلاشهای وی و رایزنیهای احتمالی در چه سطح و کیفیتی بوده است که جدای از حل نشدن این مشکل هر لحظه امکان واگذاری این دستگاه به شهر دیگری وجود دارد. گرچه معتقدیم هنوز برای بررسی کارنامه بهزاد رحیمی کمی زود است اما عملکرد وی در این مقطع کوتاه از منظر ما همخوانی چندانی با شعار “وەرزی نوێ” ندارد؛ نه در کیفیت لابیگریها و نظارت اتفاق خاصی افتاده، نه در توسعه شهرمان و نه در نوع رویکرد وی در نظارت بر عملکردها و عزل و نصبها خبرهای امیدوار کنندهای به گوش می رسد! در مورد دستگاه سنگشکن سقز که اعتباری نه برای شهرستان که برای استان است مشخص نیست آنچه که وی تذکر به دانشگاه علوم پزشکی نامیده است به کجا رسید؟

نماینده البته نشان داده بعضا علاقمند به اظهار نظرهای سیاسی است، غافل از آنکه از موضعگیریهای سیاسی آبی برای کردستان گرم نشده است و نهال پژمرده توسعه در کردستان را آبیاری نمیکند و قطعا مشکلات ریز و درشت دیگری وجود دارد که اولویت با آنهاست و لازم است نماینده از آنها غافل نماند.
فرماندار سقز گرچه مدام با پدیدههایی عجیب و غریبی دست و پنجه نرم کرده است و بعضا چوب تصمیمات و حمایتهای بی چون و چرایش را از مسئولین معزول و سابق میخورد، در مورد این دستگاه آنچنان که باید نه قاطع بوده و نه چنین دغدغهای را به درستی درک و پیگیری درخور کرده است.

دانشگاه علوم پزشکی هم مانند سایر ارگانهای کردستان که بیشتر همّ و غمشان مرکز استان است، در زمینه سنگشکن سقز بعد از گذشت ۱۰ ماه موضوع را چارهسر نکرده است. این دانشگاه از گذشته تا کنون گزارش شفافی از عملکرد خود در سقز در اختیار رسانهها قرار نداده است و در مورد سنگشکن که اتفاقا دغدغهای استانی و منطقهای است به جای یافتن راه حل و رایزنی با وزارتخانه متبوع به بیان موانع بخشنامهای و دستورالعملهای موجود اکتفا کرده است.

و در آخر به قول برقعی:
«عقل و همت را نمی دانم کدامین بهتر است
آن قدر دانم که همت هرچه کرد از پیش برد».