منحنی فیل (elephant graph) توضیحی برای ظهور ترامپ و جانسون از آمدن ترامپ و جانسون خوشحال باشیم یا ناراحت؟

مشوق جریان‌های نوظهور منتقد سرمایه‌داری، طرفدار توزیع درآمد و منتقد سیاست‌های مهاجرتی در آمریکا چه کسانی هستند؟

 
%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d9%85%d9%be%d9%88%d8%ac%d8%a7%d9%86%d8%b3%d9%88%d9%86y

به گزارش واکاوی به نقل از  اقتصاد آنلاین، در گراف بالا محور افقی همۀ افراد را فارغ از کشور محل زندگی آنها و بر اساس صدک درآمدی ردیف کرده است. محور عمودی درصد تغییر درآمد واقعی آنها را در یک بازۀ زمانی ۲۰ ساله (از ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۸) نشان می‌دهد.

نتیجۀ حاصل از داده‌های موجود یک منحنی به شکل فیل است که نشان میدهد در طی دو دهه جهانی‌شدن، ۶۵ درصد فقیرترین‌های دنیا وضعشان بسیار بهتر شده است. این گروه را چه کسانی تشکیل می‌دهند؟ طبقۀ فقیر و متوسط کشورهای در‌حال‌توسعه‌ای که سیاستهای باز اقتصادی در پیش گرفته‌اند، اصلاحات اقتصادی کرده‌اند و سرمایۀ خارجی جذب کرده‌اند (مانند هند، برزیل، اندونزی، چین، …). گروه میانه (یعنی طبقۀ متوسط جهانی) بیشترین افزایش درآمد (حدود ۸۰ درصد) را داشته و فقر مطلق در جهان ۲۰ درصد کاهش یافته است.

افراد طبقه متوسط اروپا و آمریکا که به بازۀ ۷۰ تا ۹۵ درصدی توزیع درآمد در کل جهان تعلق دارند، یا وضعشان چندان تغییری نکرده و یا حتی بدتر شده است. طبقۀ متوسط کشورهای ثروتمند در اروپا و آمریکا جزو این دسته هستند. ولی درآمد ٥ درصد بالایی هم به شدت زیاد شده است.

چرا وضع نسبی طبقه متوسط بدتر شده؟ برای اینکه ثروتمندان این کشورها (متعلق به گروه با درآمد ۹۵ درصد به بالا در نمودار) بخشی از سرمایۀ خود را به کشورهای در‌حال‌توسعه با نیروی کار ارزان منتقل کرده‌اند و از این طریق افزایش درآمد چند برابری نسبت به بقیۀ شهروندان کشور خود به دست آورده‌اند، لذا نابرابری در اروپا و آمریکا تشدید شده است.

در طی همین فرایند، طبقۀ کارگر و متوسط در اروپا و آمریکا (متعلق به بازۀ ۷۰ تا ۹۵ درصد در نمودار) در رقابت با نیروی کار کشورهای در‌حال‌توسعه و نیز مهاجران خارجی، قدرت چانه‌زنی خود برای دستمزدهای بالاتر را از دست داده‌اند و اتحادیه‌هایشان تضعیف شده‌اند. همین دسته از افراد هستند که بعد از رکود ۲۰۰۸ طاقت خود را از دست داده‌اند، عصبانی هستند و سرمایه‌داران یا مهاجران را مقصر وضعیت خود می‌دانند. این روزها، همین اقشار هستند که مشوق جریانهای نوظهور منتقد سرمایه‌داری و طرفدار توزیع درآمد (نظیر سندرز و کوربین) یا جریان راست منتقد سیاستهای مهاجرتی (نظیر ترامپ و بوریس جانسون) هستند.

بخشی از نخبگان ایرانی نیز یا طرفدار این جنبشها هستند یا از آنها خشنودند. ولی واقعیت این است که انتقال سرمایه از کشور‌های ثروتمند به در‌حال‌توسعه و مهاجرت نیروی کار در جهت عکس، دو سازوکاری هستند که زندگی میلیونها نفر در جهان را بهتر کرده‌اند. عاقلانه‌تر این است که نخبگان ایران بدور از هیجانات سیاسی در غرب و بجای سرزنش “نئولیبرالیسم” و سرمایه‌داری “افسار‌گسیخته”، به فکر باز کردن درهای کشور به روی اقتصاد جهانی باشند پیش از آنکه همۀ فرصتها از دست برود. چراغی که به خانه رواست (همدردی و بهبود وضعیت قشر فقیر و متوسط در ایران)، به مسجد حرام است (دلسوزی برای طبقه متوسط پرتوقع در اروپا و آمریکا).

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا