نیکان روزگار
زلزله آمد و بدنبالش چە سونامی عظیمی آمد؛ سونامی که برعکس امواج زلزله بود؛ سونامی با امواج خروشانی از مهر و محبت و ایثار و یکرنگی، سونامی به بلندای آسمانی از گذشت و فداکاری، سونامی در جهت ثلاث باباجانی و سرپل و ازگله و تمامی مناطق زلزله زده کرمانشاه.
در سقز نیز از همان روز بعد از زلزله، گروهی چون سایر اقشار جامعه تبدیل به سونامی انسانی شدند و با کمکهای خیرخواهانه ی منسجم و نظام مند و تداوم در امدادرسانی و خیرخواهی، پایداری در تداوم مساعدت را تعریفی دوباره نمودند؛ دسته ای که بار دیگر در مدرسه زندگی، انسان بودن را بە جامعه آموختند؛ بزرگوارانی که با خستگی و دلسردی و بی تفاوتی بیگانه هستند، عزیزانی که آهسته و پیوسته و هم بسته و یک دل و یک صدا تلاش کردند، بارها به مناطق زلزله زده رفتند، کمک های خود و هدایای مردمی را توزیع نمودند و باز هم شروعی مجدد و پر انرژی داشتند و هنوز که هنوز است بردوام اند.
آری این بزرگواران مملو از انرژی مثبت، عده ای کثیر از معلمان و فرهنگیان دلسوز سقزی اند؛ آنانکه سرمایه های اجتماعی بی بدیل این مرز و بوم اند؛ همانهایی که گوهرهای ناب معرفت و انسانیت و نماد و اسوه ی خدمت رسانی اند.
آنانکه هر روز و هر شب مشغول اند به ساماندهی بسته های جدید ملزومات زلزله زدگان، تا آن مصیبت زدگان ناامید نگشته و بدانند که هنوز در ذهن برخی از مردم فراموش نشده اند و اگر طبیعت با آنها سر یاری ندارد؛ معلمان و فرهنگیان خوش طینت ما، هنوز به یادشان هستند.
سپاس همیشه معلمم ؛ سپاس از اینکه خدمت بی منت شاکله ی زندگی پر ابهت شماست، درود بر شرف و غیرت مثال زدنی تان.
درود و هزاران درود بر شما آموزگاران بزرگ منش شهر ما
محمد باغبانی