٣٦ هزار و ٤٤٢ مرگ مشکوک در یک سال

پزشکان تمایلی به کار در پزشکی قانونی ندارند ١٢٤ هزار و ٢٥٩ زن، مصدوم پرونده های سلاح سرد هستند هر ١٠٠ دانشجو حداقل به ١٢، ١٠ جسد نیاز دارد، اما حالا یکی دو جسد بیشتر ندارند

 حلقه‌های یک زنجیرند، حادثه و قربانی‌هایش. حادثه یا آتش‌سوزی است، یا زلزله و ریزش ساختمان و برق‌گرفتگی و سوختگی. قربانی‌ها کارگرند، مردمند که هر روز جسدهایشان به پزشکی قانونی منتقل می‌شود. پزشکی قانونی یعنی همین حادثه‌ها و جسدها. پزشکانش آن‌قدر آدم‌های سوخته و خفه شده و زخمی دیده‌اند، خسته‌اند، کلافه‌اند. تعداد متخصصان پزشکی قانونی کم است، اما با همین کمبود نیرویی که بودجه دولت جبرانش نمی‌کند، در یک‌سال ٣٦‌هزار و ٤٤٢ مرگ مشکوک را تشخیص داده‌اند. سه‌هزار و ٧٠٨ پرونده خطای پزشکی را بررسی کردند. آنها حالا درگیر نمونه‌گیری از خانواده قربانیان حادثه «سانچی» هستند. احمد شجاعی، رئیس سازمان پزشکی قانونی در گفت‌وگو با «شهروند»، جزییات کار در پزشکی قانونی، سختی‌های کالبدشکافی و بی‌مهری‌ها، اهدا و کمبود جسد و… را تشریح می‌کند.
درچند روز گذشته، سازمان پزشکی قانونی درگیر حادثه «سانچی» بوده است. پیش از این اعلام شد که از خانواده قربانیان این حادثه برای شناسایی اجساد نمونه‌گیری شده است اما هنوز خبری از اجساد نیست.
بله، ما نمونه‌گیری‌ها را انجام دادیم. از چینی‌ها خواستیم که اجساد را بفرستند اما آنها می‌گویند که شما نمونه‌هایتان را بفرستید تا ما تطبیق دهیم.
ظاهرا تا الان سه جسد پیدا شده؟
بله اما هیچ‌کدام تحویل داده نشده‌اند.
دلیلش چیست؟
گفته‌اند تا زمانی که تشخیص هویت انجام نشده، جسدها را نمی‌فرستند.
تا کی قرار است اجساد پیش آنها بماند؟
نمی‌دانیم، آنها باید تصمیم بگیرند. ما درخواست داده‌ایم تا جسدها را برایمان بفرستند و خودمان این‌جا بررسی کنیم اما آنها می‌گویند شما نمونه خانواده‌ها را بفرستید.
معمولا از نظر قانونی چه روندی باید طی شود؟ یعنی جسد برای تشخیص هویت در همان کشوری می‌ماند که مرگ در آن رخ داده؟
قاعدتا آنها باید شناسایی کنند، مطمئن شوند و بعد اجساد را به ایران بفرستند.
درست است سازمان پزشکی قانونی در این یکی دو‌سال اخیر، در پی حوادثی مثل منا و پلاسکو و آتش‌سوزی قطار تبریز- مشهد و اخیرا هم سانچی، بشدت درگیر تشخیص هویت اجساد بوده است. اجسادی که اغلب دچار سوختگی بودند و بشدت پزشکان را درگیر کردند. با این‌که هر چندوقت یک‌بار حوادثی این‌چنینی در کشور رخ می‌دهد که نیاز به تشخیص هویت دارد، اما گفته می‌شود که این سازمان با مشکل کمبود نیرو به‌ویژه متخصص پزشکی قانونی مواجه است. حتی نیروها آن‌قدر کم هستند که برخی از مراکز در استان‌ها، چاره‌ای جز تعطیلی نداشته‌اند.
بله، در پزشکی قانونی، مهمترین مشکل ما، کمبود کادرپزشکی است. البته در نیروهای غیرپزشک هم کمبود داریم اما گیر و مشکل اصلی ما کم‌بودن نیروهای پزشک است. متاسفانه به دلیل شرایط خاص، همکاران پزشک، خیلی تمایلی به کار در سازمان ندارند. یکی از دلایل آن هم، نابرابری حقوق و مزایا در وزارت بهداشت و همچنین سختی کار است. وقتی می‌گویند گروهی سختی کار دارند، پس باید امتیازات بیشتری هم بگیرند. درحالی ‌که در سازمان پزشکی قانونی این‌طور نیست و امتیازات نابرابر است، این عوامل منجر می‌شود تا پزشکان رغبتی برای حضور در سازمان نداشته باشند.
اما همین کمبود نیرو منجر شده تا بعضی از مراکز تعطیل شوند.
بله، وقتی یک شهر یا یک مرکز، تنها با یک پزشک اداره می‌شود، اگر به هر دلیلی آن پزشک انصراف دهد و برود، آن مرکز تعطیل می‌شود. مراکزی هستند که دو پزشک دارند، یکی کار را ترک می‌کند، بار سنگین کار، بر دوش دیگری می‌افتد و بعد از مدتی می‌بینیم که پزشک دوم هم می‌رود.
با طرح مشکل که کمبود نیرو جبران نمی‌شود. برای جبران آن چه اقدامی کرده‌اید؟
ما مجوزهای جذب نیرو را از سال‌های قبل گرفته‌ایم، اما متاسفانه باز هم در خیلی از شهرستان‌ها، پزشکان داوطلب نیستند و وقتی اعلام نیاز کرده‌ایم، کسی نیامده است. در شهرهای بزرگ داوطلب داریم اما مشکل ما شهرهای دور است که پزشکان برای کار، به آن منطقه نمی‌روند. البته ما فقط کمبود پزشک نداریم، همان‌طور که گفتم، کمبود کادر غیرپزشک هم داریم. ما تنها توانسته‌ایم یک‌سوم پست‌های سازمانی‌مان را پر کنیم و دوسوم آن خالی است. از آن طرف، دولت برای استخدام مشکل دارد، وقتی صحبت از کمبود نیرو می‌کنیم، می‌گویند کشور مشکل بودجه‌ای دارد.
درچه مناطقی مراکز پزشکی قانونی با یک‌نفر اداره می‌شوند؟
معمولا شهرهای کوچک. البته در آن مناطق، میزان مراجعه‌ها آن‌قدر نیست که به نیروهای زیادی احتیاج داشته باشند. یک‌نفر هم می‌تواند جوابگو باشد. البته ما مراکزی هم داشتیم که به دلیل کمبود نیرو، تعطیل شده‌اند.
بیشتر در کدام استان‌ها؟
اینها در سطح کشور پخش هستند. البته خیلی از مدیران سعی می‌کنند که این مراکز تعطیل نشود، مثلا چندوقت پیش یکی از مراکز در ایلام، به دلیل نبود نیرو تعطیل شده بود، ما دستور دادیم که این مرکز تعطیل نشود، حالا هفته‌ای یکی دور روز هم که شده، یک پزشک از مرکز استان فرستاده شود. الان در خیلی از شهرها مردم گرفتاری و مشکلات دارند، ما نباید با تعطیلی این مراکز، به مشکلات مردم اضافه کنیم. وقتی مرکزی تعطیل می‌شود، مردم ناچار هستند تا هزینه بیشتری صرف کنند و به شهرهای مجاور بروند. به همین دلیل است که ما می‌گوییم هر‌طور شده، مراکز پابرجا بمانند.
وقتی مرکزی تعطیل می‌شود، به‌ هرحال میزان مراجعه به مرکز استان‌ها یا حتی تهران هم زیاد می‌شود.
بله، این مسائل را هم وجود دارد.
برای رفع این کمبودها، با توجه به این‌که می‌گویید دولت هم برای استخدام مشکل دارد، بهتر نیست مشوق‌هایی ایجاد شود و سختی کار این پزشکان بهتر دیده شود؟
بهترین مشوق، حقوق و مزایاست که باید اصلاح شود. اگر حقوق و مزایا عادلانه پرداخت شود، پزشکان در همان شهر دورافتاده، کار می‌کنند. مثل پزشکانی که در طرح پزشک خانواده مشغول به کار هستند و حقوق قابل توجهی می‌گیرند. ما نمی‌گوییم چقدر به پزشکان پزشکی قانونی پرداخت کنند. ما می‌گوییم این پرداخت‌ها در سطح کشور، برابر باشد. عدالت این است وقتی که یکی کار سنگین‌تری انجام می‌دهد، حقوق بیشتری هم بگیرد. متاسفانه خیلی از جاها این‌طور نیست و هر سازمانی به دلخواه حقوق پرداخت می‌کند. سازمان تامین اجتماعی به کارمندانش، دانشگاه‌ها به اعضای هیأت‌مدیره. ما ضوابط دولت را رعایت می‌کنیم، اینها باعث شده تا با مشکل مواجه شویم.
الان چقدر کمبود نیرو دارید؟
ما نزدیک به ٨٠٠ پزشک در کشور داریم که این یک‌سوم نیاز ماست. ما فشار کار را بر دوش سایر کارکنان انداخته‌ایم.
الان بیشتر در کدام گروه، کمبود پزشک دارید؟
بیشتر پزشک عمومی و متخصص پزشکی قانونی.
شما به موضوع سختی کار پزشکان در پزشکی قانونی اشاره کردید، فکر می‌کنم آنها تحت‌تأثیر کاری که انجام می‌دهند، از بُعد روان هم بشدت آسیب‌پذیر هستند. برای این بخش اقدامی انجام شده؟
به هرحال طبیعی است، کسی که از صبح تا شب در یک فضای نامطلوبی صحنه‌های ناراحت‌کننده می‌بیند، بوی نامطبوعی بیاید و در آزمایشگاه‌ها روی نمونه‌های اجساد کار کند، فضای کار، جالب نیست. توجه به این بخش‌ها، در دست ما نیست. دولت باید اعتبار و نیرو بدهد. اگر ما نیرو به اندازه کافی داشته باشیم، شیفت کاری کم می‌شود و پزشکان به‌طور مداوم در سالن تشریح، مشغول نخواهند بود.
سالانه چه تعداد جسد به پزشکی قانونی ارجاع می‌شود؟
به‌طور کلی، آمار مراجعات ما به پزشکی قانونی، ٣,٥‌میلیون است، البته گاهی از ٤‌میلیون هم رد شده و به ٥‌میلیون رسیده است. از این میزان مراجعه، شاید سه‌درصد، مربوط به کار با جسد است، اما به ‌هرحال کار با جسد، سخت است و وقت‌گیر. در ‌سال ٩٥، ٥٨‌هزار و ١٨١ جسد به سازمان پزشکی قانونی ارجاع داده شد.
تعداد مرگ‌های غیرطبیعی چقدر است؟
از میان همه جسدهایی که پارسال به ما ارجاع داده شد، ٣٦‌هزار و ٤٤٢ مورد از تعیین علت‌شده‌ها، مربوط به مرگ‌های غیرطبیعی بودند. البته بعد از اجرای طرح داد پزشک که از پارسال اجرا شد، میزان ارجاع اجساد، ٣٠‌درصد کم شد؛ چراکه خیلی از اجساد لازم نیست برای ما فرستاده شوند و با یک معاینه پزشک مجرب، می‌توانند تعیین علت شوند. در برخی از شهرها، این میزان مراجعه تا ٤٠‌درصد هم کم شده است.
طرح داد پزشک در چند استان اجرا شده است؟
در بیشتر استان‌ها، درحال اجراست اما در برخی استان‌ها به‌طور کامل و در برخی دیگر، ضعیف اجرا می‌شود. مثلا در استان فارس، تقریبا کامل اجرا می‌شود. البته اگر این طرح اجرا شود، خیلی می‌تواند در آمارگیری‌ها و تشخیص علت فوت کمک کند و وزارت بهداشت از این آمارها خیلی می‌تواند استفاده کند. پزشکان متخصص پزشکی قانونی و همچنین پزشکان عمومی که تجربه کار دارند، در این طرح قرار گرفته‌اند. اجرای طرح داد پزشک در برنامه ششم توسعه تصویب‌شده، آیین‌نامه آن هم تهیه شد. رئیس قوه‌قضائیه آن را ابلاغ کرد و با ابلاغ آیین‌نامه آن، دادپزشک، شکل قانونی به خود می‌گیرد. البته قبل از این هم قانونی بود، اما قبلا در قالب یک طرح میان وزارت بهداشت و سازمان پزشکی قانونی اجرا می‌شد. الان مجلس آن را رسما تصویب کرده و باید طبق آن عمل شود.
یعنی با اجرای این طرح، اجساد برای تعیین علت فوت به پزشکی قانونی منتقل نمی‌شوند؟
ببینید وقتی فردی فوت می‌کند، اگر پزشک باتجربه باشد، می‌تواند تشخیص دهد که مورد قضائی نیست و فرد بر اثر بیماری جانش را از دست داده و همان‌جا جواز دفن صادر می‌شود، اما وقتی این افراد به پزشکی قانونی منتقل می‌شوند، بعد از آزمایش‌های متعدد مشخص می‌شود که فرد به دلیل بیماری فوت کرده که علت فوت می‌توانست از اول هم با معاینه درست تشخیص داده شود.
با اجرای این طرح، خود خانواده می‌تواند درخواست کالبدشکافی کنند؟
بله صددرصد. اجسادی که با کوچکترین اعتراض خانواده‌ها همراه باشند و کوچکترین نقطه ابهامی درباره علت فوت وجود داشته باشد، جزو پرونده‌های قضائی به شمار می‌روند و کالبدشکافی و نمونه‌برداری برایشان انجام می‌شود.
دلیل طولانی‌بودن زمان تعیین علت فوت چیست؟
ما اگر بخواهیم جواب دقیقی بدهیم، باید آزمایش‌ها به‌طور کامل انجام شوند. روند برخی از آزمایش‌ها چند ماه طول می‌کشد، البته ما ابلاغ کردیم که این زمان به حداقل برسد، قبلا ٨٩روزه بود، الان درحال کم‌شدن است، اما به هرحال، آزمایش روی یک نمونه بافت، زمان زیادی می‌برد.
اینها را تحت عنوان مرگ‌های مشکوک بررسی می‌کنید؟
بله، هر مرگی که مشکوک باشد، برایش پرونده قضائی تشکیل می‌شود. کسی که به صورت غیرطبیعی جانش را از دست داده باشد، حتما برای تشخیص علت فوت، به پزشکی قانونی منتقل می‌شود.
اعتراض خانواده‌ها برای تشخیص علت فوت در پزشکی قانونی، چقدر به مسأله قصور پزشکی ارتباط پیدا می‌کند؟ در سال‌های اخیر شاهد هستیم که خیلی از افراد، مرگ‌ها را به مصرف دارو یا انجام یک جراحی، مرتبط می‌دانند و همیشه گزینه قصور پزشکی برای خودشان مطرح است.
زمانی که شکایتی پشت ماجرا باشد، ما به‌طور دقیق علت فوت را بررسی می‌کنیم و آن را به کارشناسان ارجاع می‌دهیم. براساس آن هم مشخص می‌شود که قصوری متوجه پزشک معالج بوده یا خیر. دادگاه براساس نظر ما رأی می‌دهد.
چند‌ درصد از مراجعات مربوط به قصور پزشکی است؟
در ٧ماه امسال، ٣‌هزار و ٧٠٨، پرونده قصور پزشکی به پزشکی قانونی ارجاع شد که از ین تعداد، ١٥٠٣ پرونده محکوم و ٢‌هزار و ٢٠٥ پرونده تبرئه شدند. از میان همه این پرونده‌ها، جراحی‌های زنان و زایمان با ٤٨١ پرونده بالاترین قصور را داشتند که بعد از آن دندانپزشکی با ٣٥٩ پرونده و جراحی عمومی با ٣٥٨ در رتبه‌های بعدی قرار می‌گیرند.
چه تعداد از مرگ‌ها مربوط به قصور پزشکی بوده است؟
این آمار در دست نیست. البته تعدادشان هم خیلی بالا نیست. به ندرت اتفاق می‌افتد. ما پرونده‌های جنایی زیادی داریم که تعیین علت فوت، خیلی به روند پرونده کمک می‌کند و یک پرونده مثلا آتش‌سوزی را تبدیل به یک پرونده جنایی می‌کند. ما از این نمونه‌ها زیاد داریم.
حرف از کمبودها شد. شاید یکی از مهمترین دغدغه‌های دانشجویان و دانشگاه‌های علوم پزشکی کمبود جسد باشد. آن‌قدر که دیگر کارکردن روی جسد برای دانشجویان علوم پزشکی برای گذراندن واحد آناتومی، تبدیل به یک آرزو شده باشد. این موضوع در استان‌ها وضع وخیم‌تری به خود گرفته است. چه کار باید کرد؟
دانشگاه‌های علوم پزشکی برای تربیت پزشک به جسد نیاز دارند. آنها باید با اعضا و بافت‌های بدن آشنایی داشته باشند و این موضوع جزو لاینفک آموزش آنهاست. دانشگاه‌ها دستشان از همه جا بسته است، ما قبلا اجساد ناشناس و بی‌صاحب را برای مدتی نگهداری می‌کردیم، وقتی کسی سراغشان نمی‌آمد، آنها را به دانشگاه‌ها می‌دادیم؛ البته تعداد این اجساد اندک است و مشکل دانشگاه‌ها را به آن صورت حل نمی‌کند. آموزش ٧٠، ٨٠ دانشجو با یک جسد به ‌جایی نمی‌رسد. از طرف دیگر ما برای واردات جسد صحبت‌هایی کردیم. تعدادی از شرکت‌ها و گروه‌ها برای واردات جسد اعلام آمادگی کردند اما هنوز موفق به واردکردن نشده‌اند؛ این هم معضلی است.
کشورهای دیگر نیاز به جسد را از کجا تأمین می‌کنند؟
متفاوت است، آنها هم از طریق اهدای جسد و هم اجساد ناشناس نیازشان را تأمین می‌کنند؛ شاید هم بحث خرید و فروش داشته باشند.
کلا اجسادی که در اختیار دانشگاه‌ها قرار می‌گیرد رایگان است؟
بله، بابت خود جسد پولی گرفته نمی‌شود؛ اما آماده‌سازی جسد هزینه‌بر است چون باید مومیایی شوند.
هزینه‌اش چقدر است؟
چند‌ میلیون تومان می‌شود. من اطلاع دارم که دانشگاه‌ها نزدیک به ٧، ٨‌ میلیون تومان می‌گیرند اما ما در پزشکی قانونی کمتر می‌گیریم. مومیایی‌کردن هزینه‌بر است و کار راحتی نیست؛ ما این هزینه‌ها را از دانشگاه‌ها می‌گیریم البته خود دانشگاه حاضر است، ١٠، ٢٠ برابر را پرداخت کند تا جسد داشته باشد.
سالانه چه تعداد جسد مومیایی می‌شود؟
آمارش را نداریم.
الان توزیع اجساد در دانشگاه‌های علوم پزشکی چطور است و دانشجویان چقدر شانس این را دارند که روی جسد کار کنند؟
زمان ما که قبل از انقلاب بود، حدود ٨ جسد داشتیم که رویش کار می‌کردیم. هر ١٠٠ دانشجو به حداقل ١٠، ١٢ جسد نیاز دارند؛ اما الان یکی دو جسد بیشتر در اختیارشان نیست؛ حتی از یکی از دانشگاه‌ها خبر دارم که بعد از سه ‌سال کارکردن روی یک جسد، آن را به دانشگاه دیگری فرستاده بودند تا دانشجویانشان در مرحله فارغ‌التحصیلی حداقل یک‌بار جسد را ببینند.
عمر مفید جسد چقدر است؟
اگر مومیایی شود، خیلی زیاد؛ اما برای آموزش معمولا یک ‌سال می‌توانند رویش کار کنند، بعد تحویل ما می‌دهند و ما طی یک مراسم خاصی دفنش می‌کنیم.
اشاره کردید که برخی از اجساد متعلق به ناشناس‌ها و مجهول‌الهویه‌هاست.
بله، اینها قبلا زیاد بودند ولی حالا کم شده‌اند.
چرا؟
قبلا یک‌سری از معتادان بی‌خانمان بودند که فوت می‌کردند. الان وضع عوض شده، بهزیستی اینها را جمع می‌کند، سر و سامان می‌دهد، به همین دلیل مرگشان کم شده. از طرف دیگر کسی هم اگر فوت کند، معمولا با پیگیری‌های انجام‌شده خانواده‌هایشان پیدا می‌شوند و جسد را تحویل می‌گیرند.
سالی چند جسد ناشناس به شما ارجاع داده می‌شود؟
نزدیک ١٠ تا ١٥ جسد.
با اینها نمی‌شود نیاز را برطرف کرد؟
خیلی کم؛ ما الان صد دانشکده پزشکی در کشور داریم که به جسد نیاز دارند.
واردات جسد چقدر هزینه دارد؟
هر چقدر می‌خواهد بشود، بشود؛ دانشگاه‌ها حاضر به پرداخت هزینه‌هایش هستند.
وارداتی هم داشته‌اید؟
دو مجموعه برای واردات جسد اقدام کرده‌اند؛ تا الان واردات خیلی کمی داشته‌ایم.
از کجا وارد می‌کنند؟
نمی‌دانم خودشان می‌دانند. ما هم خیلی نمی‌خواهیم اعلام کنیم از کدام کشور. ممکن است کشور مربوطه موضع بگیرد و دیگر به ما جسد ندهند.
برای شما فرقی هم می‌کند از کدام کشور وارد شوند؟
نه، اما ترجیح ما این است که غیر مسلمان باشند.
چند وقت پیش ماجرای اهدای جسد از سوی پزشکی قانونی مطرح شد؛ یعنی افرادی قبل از فوت برای اهدای جسد پس از مرگ اعلام آمادگی می‌کنند. این اتفاق چقدر می‌تواند به جبران کمبود جسد کمک کند؟
ببینید مشکل ما با اهدای جسد حل می‌شود. اگر مردم اهمیت موضوع را بدانند برای امر خیر خودشان را شریک می‌کنند. ما برای این کار تبلیغاتی انجام دادیم و در این مدت کوتاه تعداد قابل ‌توجهی ثبت‌نام داشتیم.
چند نفر برای اهدای جسد ثبت‌نام کرده‌اند؟
در کشور ٣٥١ نفر.
اینها ثبت محضری هم کرده‌اند؟
نه محضری‌ها کمتر بوده‌اند؛ اما همان‌ها که ثبت‌نام کرده‌اند، در مرحله بعد، ثبت محضری هم می‌کنند. آماری که از تهران داریم نشان می‌دهد که ١٧١ نفر برای اهدای جسد به محضر رفته‌اند. اینها مربوط به کمتر از یک ‌سال است؛ البته ما دعا می‌کنیم که اهداکنندگان جسد عمر طولانی داشته باشند.
در این مدت اهدایی هم داشته‌اید؟
بله، یک زن در تهران ثبت محضری کرده بود و پس از فوت جسدش اهدا شد؛ البته ما در تلاش هستیم تا در آینده شرایطی فراهم شود که برای اهداکنندگان جسد پس از فوت بودجه‌ای در نظر گرفته شود و تمام هزینه‌های خاکسپاری و مراسم ختم و… به صورت رایگان انجام شود.
از پرونده آقای کیارستمی خبری دارید؟ آخرین‌بار در تیرماه درباره این پرونده صحبت کردید و گفتید که چون جسد کالبدشکافی نشد، علت مرگ هم مشخص نیست. از تیر ماه تا الان سند جدیدی به پزشکی قانونی داده نشده؟
خیر، ما همان موقع نظرمان را دادیم. ‌درصد قصور پزشکان را هم مشخص کردیم. پرونده در دادگاه است و دیگر از ما رد شده. از طرف خانواده آقای کیارستمی هم سند جدیدی به ما داده نشده است.
سازمان پزشکی قانونی منبع خوبی برای اعلام علت مرگ‌و‌میرهاست؛ شاید از میان تمام آمارها موارد مربوط به سقط درمانی بیش از سایر آمارها حساسیت‌برانگیز باشد، به‌ویژه برخی منتقدان اخیرا اعلام کرده‌اند که پزشکی قانونی به صورت بی‌رویه جواز سقط‌درمانی صادر می‌کند. آخرین آمار سقط‌درمانی چقدر است و چقدر رشد داشته؟
در ٨ ماه گذشته، ٨‌هزار و ٤١٥ پرونده مرتبط با سقط‌درمانی تشکیل شد که از این تعداد به یک‌هزار و ٥٢٦ مورد جواز داده شد که آمار تشکیل پرونده نسبت به آمار ٨ ماه ‌سال گذشته ٥,٤‌درصد رشد و آمار صدور جواز سقط‌درمانی ٦.٨‌درصد افزایش داشت. تهران بیشترین میزان سقط‌درمانی را دارد که آن هم به دلیل بالا‌بودن جمعیت است. در ٨ ماه امسال ٦٢٥ جواز در تهران صادر شده، بعدی مربوط به فارس با ٦٩٩ جواز، خوزستان با ٦٨٦ جواز و اصفهان با ٤٧٠ جواز است.
دلیل این افزایش چیست؟
به هر حال یکی از آنها تشخیص زودهنگام است. امروز در معاینه‌های اولیه متوجه نقص ژنتیکی جنین می‌شوند؛ در پزشکی قانونی هم بررسی‌های لازم انجام می‌شود. ما لیستی از بیماری‌ها داریم که بر اساس آن مجوز سقط را صادر می‌کنیم. ما دقیقا نمی‌دانیم که چرا افزایش پیدا کرده، اینها را محققان دانشگاهی باید بررسی کنند.
بعضی اعلام می‌کنند که پارازیت‌ها و آلودگی هوا در مرگ یا نقص ژنتیکی جنین تأثیر دارد.
ما نمی‌توانیم سقط‌ها را به این موضوع‌ها ربط دهیم؛ اینها نیاز به کار تحقیقی دارد.
صدور این مجوزها ‌درصد خطایی ندارد؟
نه اصلا؛ مجوز سقط پس از بررسی متخصصان و آزمایش و سونوگرافی داده می‌شود.
درست است، آمارها در ارتباط با تصادفات رانندگی چطور است؟
متاسفانه ما امسال در آبان ماه با رشد مرگ‌های ناشی از حوادث رانندگی مواجه شدیم که نسبت به مدت مشابه ‌سال قبل ٤,٧‌درصد رشد داشته است. در آبان ‌ماه ١٤٠٩ نفر جانشان را از دست دادند؛ اما در کل ٨ ماه گذشته ١١‌هزار و ٥٦٣ نفر فوت کردند که این آمار در ٨ ماه ‌سال ٩٥، ١١‌هزار و ٦٠٩ نفر بود که حکایت از کاهش ٠.٤‌درصدی دارد. البته ما در ارتباط با آمار مرگ‌های ناشی از تصادفات سیر نزولی داشته‌ایم؛ یعنی قبلا از ٢٨، ٢٩‌هزار فوتی در سال به ١٨‌هزار مورد رسیده است اما حالا روند کاهش مرگ‌ومیرها کند شده است.
زنان و مردان چه سهمی از این مرگ‌ها داشته‌اند؟
در ٨‌ ماه امسال ٩‌هزار و ٦٧ مرد و دو ‌هزار و ٤٩٦ زن فوت کردند.
اگر بخواهید درباره قتل‌ها صحبت کنید، موارد مرگ پرونده‌های سلاح سرد چقدر است؟
در ٨ ماه امسال ٤٩٥ نفر به دلیل استفاده از سلاح سرد فوت کردند که این تعداد نسبت به مدت مشابه ‌سال قبل ٤,٤‌درصد افزایش داشته. بیشترین آمار هم مربوط به تهران با ٩٥ نفر است. بعد از آن خراسان رضوی با ٤٤ نفر، سیستان‌وبلوچستان ٣٩نفر، آذربایجان‌غربی هم ٣٣ نفر کشته داشتند. بیشترین آمار مرگ‌های این گروه، در مرداد و شهریور رخ داده؛ البته دراین میان مصدومان نزاع آمار وحشتناکی دارد که برابر با ٣٩٠‌هزار و ٧٧٣ نفر است. در این آمار زنان و مردان به هم نزدیک شده‌اند؛ یعنی ١٢٤‌هزار و ٢٥٩ زن و ٢٦٦‌هزار و ٥١٤ در اثر استفاده از سلاح سرد مصدوم شدند. این نشان می‌دهد که زن‌ها هم دست به دعوا شده‌اند. ما آمارهایی از مرگ در اثر سوختگی، غرق‌شدگی و برق‌گرفتگی هم داریم که نشان می‌دهد در ٨ ماه امسال ١١٠٦ نفر در کشور به دلیل سوختگی، ٨٥٠ نفر به دلیل غرق‌شدگی و ٤٦٦ نفر در اثر برق‌گرفتگی جانشان را از دست داده‌اند. از این تعداد استان تهران با ١٣٩ مورد بالاترین آمار مرگ را در اثر آمار سوختگی داشت و بالاترین آمار مربوط به مرگ به دلیل غرق‌شدگی و برق‌گرفتگی با ١٢٩ و ٤٩ مورد مربوط به استان خوزستان بود.
زهرا جعفرزاده- شهروند|

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا