گفتگو با سلیمان عبدی عضو انجمن صنفی معلمان کردستان

دوازدهم اردیبهشت در تقویم رسمی ایران به نام معلم نامگذاری شده است. این قشر به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام آموزشی دارای اهمیت انکارناپذیری هستند، مشکلات معلمان معمولا در صدر اخبار روزانه قرار دارد و هر از گاهی نیز می شنویم که آنان در راستای بیان مطالبات و با هدف کاهش مشکلات دست به تجمعاتی قانونی زده که نمونه های آن را در سال های اخیر دیده ایم. نحوه پیگیری مطالبات در قالب انجمن های صنفی یکی از مهمترین خواسته های این قشر است. دخیل کردن آنان در طرح ریزی اهداف آموزشی، همکاری بیشتر با والدین، تعامل با مدیریت آموزش و پرورش و … از دیگر مطالبات آنان است. این موضوعات و همچنین مقایسه حقوق و مزایای معلمین با سایر کارکنان دولت که همیشه مطرح است را با یکی از اعضای انجمن صنفی معلمان در میان گذاشته ایم که در ادامه می خوانید؛
واکاوی: هنگامی که به هفته معلم و مشخصا روز معلم نزدیک می شویم شاهد یک سری تبریکات و یا مراسمی هستیم که صرفا به تجلیل از مقام معلم می پردازند، آیا این روز و این نوع مراسم توانسته است مطالبات عدیده معلمان را در حد مناسبی پوشش دهد؟
اجازە دهید برای جواب این سوال این مصرع شعر فردوسی را نقل کنم کە می فرماید:
دوصد گفتە چو نیم کردار نیست!
همخوانی مفهوم این شعر با تمامی آن عبارات،شعارها و مراسمات مورد اشارە درسوال شما در عمل و واقعیت بستر اجتماعی، خصوصا موقعیت شغلی معلمان و موقعیت اجتماعی آنها بسیار زیاد و متناسب است. و بیانگر این واقعیت است کە چنین مراسماتی نە تنها نتوانستە تامین کنندە خواست و مطالبات معلمان باشد بلکە باعث شعارزدگی بیشتر فضا و دور افتادن مسئولان از شنیدن خواست معلمان شدە است. بە باور من عامل اصلی ناموفق بودن این مناسبت ها این است کە برخواستە از ارادە بالادستی ها در سیستم آموزش و پرورش و نقش نداشتن معلم در اجرای آنهاست. حتی در این مراسمات نیز تریبون در اختیار معلم نیست تا طرح مطالبە کند. کاش بە جای تمامی آن مراسمات در طول سال جلسات پرسش و پاسخ پیرامون خواست معلمان، درد دل ها و بررسی وضعیت آموزش را برگزار می کردند و با استناد بە موضوعات مطرح در آنگونە جلسات برنامەریزی برای آیندە پروسە آموزش این دیار می نمودند. اما خوب این فعلا در حد کاش است!
واکاوی: رکن اصلی در نظام آموزشی معلم است، هرگونه تغییر در رویکردهای آموزشی بایستی با نظرات معلمین صورت گیرد، آموزش و پرورش تا چه اندازه به این مهم توجه کرده است؟
درست می فرمایید رکن اصلی معلم است اما این تنها در حرف و شعار است و در عمل معلمین کمترین نقش را در طرح ریزی اهداف آموزشی و تغییرات پی در پی در ساختار این دستگاە بزرگ و تاثیرگذار دارند. اگر توجە داشتە باشید در ساختار اجرایی آموزش و پرورش ارکانی همچون شورای معلمان، شورای دبیران، نمایندە معلمان و شورای آموزش و پرورش شهرستان وجود دارد کە می تواند منبری برای طرح مطالبە معلمان و نقش آفرینی آنها در پروسە تعلیم و تربیت فرزندان این شهر باشد اما متاسفانە ما شاهد هستیم مهرە چینی این نهادهای حقوقی و رسمی بیشتر بر اساس روال انتصابی است. البتە خوشبختانە در سایە تلاش و پیگیری عدەای از معلمان سقز ما در سە دورە شورای آموزش و پرورش شهرستان سقز نمایندگانی از جانب اولیا داشتیم کە خود معلم بودند و با توجە بە نقش دوسویە و شخصیت پرسشگر و منتقدانەیشان توانستند فضای شورا را از ادبیات یکسویە و از بالا بە پایین بە ادبیاتی مطالبە گر و منتقدانە تبدیل کنند. متاسفانە این نهادهای رسمی و بە نوعی دولتی نیز در عمل منفعل بودند و نتوانستند کمک حال تغییر مثبت رویە آموزش باشند.جو ادبیات بلە قربان گوی حاکم بر بسیاری از جلسات این نهادها مانع از دیدن مشکلات عدیدە شدە کە این امر بیشترین لطمات را بر ساختار اجرایی جامعە ما وارد آوردە و این توقع را پروراندە کە همە بایست رو بە بالا داشتە باشند و ملزم بە اجرای قوانینی هستند کە بدنە بە صورت عرضی نقشی در طرح ریزی و تصویب آنها نداشتە است. این است هر ازگاهی شاهد تغییرات هزینه بر اما غیر کارشناسی شده هستیم.
واکاوی: ارتباط معلمان در سال های اخیر با مدیران آموزش و پرورش چه تحولی پیدا کرده است؟
بهتر بود جواب این سوال را از ماحصل یک نشست، با جمعی از فعالین صنفی منتقد رویکرد مدیریتی، مدیریت آموزش وپرورش شهرستان سقز در زمان آقایان رستمی، برومند و سیدیان جستجو میکردیم چرا کە جواب من ممکن است برآیند افکار شخصی خودم باشد نە برآیند کنش جمعی بە این سوال. میشە گفت ما شاهد انواع رویکرد مدیریتی از نوع اقتدارگرایانە، مشارکتی و تاحدودی تلفیقی از دو نوع اول هستیم. مدیریت اقتدارگرایانە کە مبتنی بر شناخت صرف شخص مدیر از اطرافیانش بود و بە شدت بستە و غیرقابل انعطاف و با رویکردی آمرانە نسبت بە منتقدین و معلمین پرسشگر برخورد می کرد. مدیریتی کە در طول دوران نزدیک بە بیست سال طول عمر آیندەنگری برای تامین فضای آموزشی و نیروی انسانی آموزش دهندە نداشت و حالا در فردای این مدیریت بیست سالە ساختمان های تخریبی مدارس بە وفور دیدە می شود، با وجود خیل عظیم تحصیلکردگان بیکار در این شهر آموزش و پرورش با کمبود شدید نیروی انسانی آموزش دهندە مواجە است. اما این مدیریت روابط قوی با دیگر مسئولان و نهادهای اداری شهر داشت کە در صورت بکارگیری می توانست بسیاری از مشکلات فیزیکی و کمبود نیروی انسانی دستگاە آموزش و پرورش را کە اکنون نمود عینی پیدا کردە حل کند اما نکردند و ماند و تلانبار شد. در نوع مشارکتی تلاش بر این بود فضا عوض شود و بر این اساس معلمین در امور مشارکت داشتە باشند، احترام در برخورد با معلمین، از شاخصەهای این دوران کوتاە مدت بود و بنا بر تغییر مدیریت ها و مناصب اجرایی بر اساس خواست معلمان بود اما بواسطە رویە شعاری و احساسی و انتخاب مشاورین ناکارآمد و فشار برخی شخصیت های حقیقی و حقوقی نشد. احساس من این بود در کنار ضعف های مدیریتی نوعی جواب بە کنش های اعتراضی معلمین منتقد و مطالبە گر، هدف بود . در مدیریت جدید تلاش بر این است تلفیقی از دو رویکرد فوق بە کار گرفتە شود البتە در فضایی از نوع محافظەکاری و تلی از مشکلات بر جای ماندە از گذشتە و باز متاسفانە اعمال نظر های رایج، البتە شاید برای قضاوت زود باشد و قطعا بایست امیدوار بود و تلاش کرد در جهت اصلاح امور این دستگاه آیندەساز همگان فعالانە فرصت کار و طرح دیدگاه داشتە باشند و حاشیەسازی ها برای معلمین فعال برچیدە شود.
واکاوی: مشخصا کدام یک از سه مدیر سال های اخیر توانسته اند در راستای مطالبات معلمین همگام آنان باشند؟
لازم است این نکتە را عرض کنم کە هدف اصلی از اعتراضات معلمین منتقد در شهرستان سقز تغییر رویکرد مدیریتی از آمرانە بە مشارکتی بود نە تغییر قیافە ولی این هدف تاکنون محقق نشدە چرا کە احساس می شود ارادەای قوی در جلوگیری از تحقق این هدف در کار است اما با مقایسە دورەهای مدریتی باور دارم آقای برومند با تحقق مطالبات فرهنگیان همگامتر بود و عملا در آن مشارکت داشت،حال چە میزان موفق عمل کردند بحث دیگری است. در خصوص مدیریت جناب سیدیان بایست منتظر بود و امید داشت کە ایشان در راستای جلب رضایت عملی فرهنگیان بازنشستەو شاغل با تجربە آموزی از عملکرد مدیران گذشتە، همگامانەتر وارد صحنە شود.
نحوە آمدن ایشان سوالات زیادی را در اذهان همکاران ایجاد کردە کە بدون شک اقناع افکار همکاران جز با همدلی و در پیش گرفتن مدیریت مشارکتی از سوی ایشان ممکن نخواهد بود.
واکاوی: در کنار معلمین و مدیران، والدین نیز یکی از ارکان امر آموزش و پرورش هستند، این رابطه در طول زمان دچار چه تغییراتی شده؟ و آیا توانسته در راستای همگرایی بیشتر طرفین و تعالی آموزش باشد؟
با کنکاشی سادە در فضای افکار عمومی جامعە می توان دریافت کە ارتباط اولیا با آموزش و پرورش بە شدت آسیب دیدە و اولیا در طرح ریزی محتوای آموزشی و تعیین هدف برای آن دست خود را کوتاە می بینند و فکر می کنند نقش آنها بر خلاف اصل سی قانون اساسی مبنی بر حق آموزش رایگان بە تامین کنندە بعد مالی آموزش در مدارس تقلیل یافتە است. بگذارید واضح تر بگویم مثلا نقش من پدر دانش آموز در منطقە جغرافیایی کە دوزبانە و با بافت فرهنگی متفاوت با مرکز است، در تعیین محتوای آموزشی بە فرزندم چیست؟!
اثر گذاری من بر تغییر بخشنامەهای سراسری متفاوت با شرایط ذکر شدە از مقامات بالا چە میزان است؟
بە قاطعیت میشە گفت صفر!
این در حالی است کە در شرایط کنونی، آموزش و پرورش در اجرای پروسە آموزش بە شدت نیازمند مشارکت مالی اولیا است، پس لازم است نقش اولیا در امور آموزشی ارتقا یابد و اعتماد تخریب شدە ترمیم شود.
واکاوی: کارکرد نهادهای صنفی مستقل معلمان نظیر انجمن صنفی معلمان کردستان و کانون های صنفی مستقل چیست ؟
با قبول این واقعیت کە شرایط کاری معلمان از نظر امنیت شغلی، اثرگذاری بر پروسە آموزش و پرورش در کلیە ارکان در حد بسیار پایینی است و خصوصا مسئلە بغرنج وضعیت معیشتی معلمان کە بە شدت امنیت شغلی معلم را در فضای جامعە تهدید می کند، ضرورت چارەیابی انکار ناپذیر است و همین شرایط ناگوار مطالبات بر حقی را در اذهان فرهنگیان ایجاد کردە است. لذا برای انسجام بخشی بە این مطالبات و تعریف دقیق آنها و عرضە بە دستگاە های قانونگذاری و اجرایی و پیگیری تحقق آنها وجود تشکل های مستقل صنفی معلمان ضروری است. هدف اصلی این تشکل ها در کل بازگشت عدالت اجتماعی و آموزشی بە فضای آسیب دیدە دستگاە آموزش و پرورش است و تحقق خواست صنفی معلمان، اولیای دانش آموزان و حتی خود دانش آموزان را تعقیب می کند. باوجود کنش این تشکل هادر چهارچوب قانون، بە شیوە مدنی و با منطق نفی خشونت و صرفا بر پایە خواست صنفی، اما متاسفانە رویکرد دستگاەهای مرتبط با صدور مجوز فعالیت و مجمامع عمومی این تشکل ها مبتنی بر کشتن زمان و بەدرازا کشاندن روند قانونی احراز مجوز بودە است کە بە باور اعضای این تشکل ها این رویکرد مخالف بند ۱۰ قانون احزاب و تشکل های صنفی است. و انتظار افکار عمومی این است در جهت اصلاح امور اصناف خصوصا صنف فرهنگیان تشکل یابی در کمترین زمان از سوی نهادهای مربوطه بە رسمیت شناختە شود تا همە دستگاەها با مخاطب شناسنامەدار خود در طرح مطالبات صنفی روبرو شوند .
واکاوی: در سالهای اخیر این مجال به معلمین داده شده است که خواسته ها و مطالبات خود را در تجمعات قانونی بیان کنند و در همین شهرستان سقز نیز چند بار شاهد تجمع معلمین در محوطه آموزش و پرورش بوده ایم، آیا این تجمعات که تا حد زیادی نیز سراسری بوده است توانسته است شما را به اهداف و مطالباتتان نزدیک تر کند؟
بهتر است بگویم معلمان از مجال قانونی استفادە کردند و با وجود سخت گیری ها و مانع تراشی ها در جهت پیگیری مطالبات خود بە اعلان تشکل های صنفی خصوصا شورای هماهنگی کانون های صنفی معلمان لبیک گفتند. همچنانکە فرمودید در سال های گذشتە معلمان سقز در هماهنگی با تشکل های سراسری تجمعاتی را در حیاط ادارە آموزش و پرورش بە شیوەی مدنی، آرام و بدور از خشونت راە انداختند کە انجمن صنفی معلمان کردستان شاخە سقز و جمعی از فعالین صنفی معلمان در هدایت این تجمعات در مسیر تحقق خواست آنها نقش آفرینی کردند. بدون شک این تجمعات در تغییرات دستگاە آموزش و پرورش سقز بسیار تاثیرگذار بودە و می توان گفت معلمین این شهرستان در بستر مطالبە خواستەهای صنفی خود زندە، پویا و کنشگر بودە و هستند و تا تحقق تغییر رویکرد مدیریتی بە شیوە مطلوب و مشارککتی از پای نخواهند نشست. لازم بە ذکر است فعالین صنفی انجمن صنفی معلمان کردستان از نزدیک به یک سال ماندە بە اتمام دوران استانداری جناب زاهدی درخواست برگزاری مجمع عمومی جهت انتخاب هیئت مدیرە و بازرسان این انجمن را بە استانداری عرضە داشتند کە با وجود قول مساعد استاندار در بە نتیجە رساندن این درخواست در زمان همان چند ماە استانداریشان، متاسفانە تا کنون نتیجەای حاصل نشدە است و انتظار این است استاندار جدید کردستان نسبت بە این خواستە بر حق و قانونی انجمن صنفی معلمان کردستان دید ویژە داشتە و در اجرایی شدن آن در اسرع وقت اقدام لازم مبذول فرمایند.
واکاوی: مقایسه حقوق و مزایای معلمین با سایر کارمندان همیشه مطرح است و اینگونه القا شده که با توجه به فصول کاری معلمی و یا تعطیلی هایی که شامل حال آنان می شود حقوق معلمین مناسب است، اما از دیدگاه معلمین اینگونه نیست، مقایسه های اینچنینی تا چه میزان صحیح است؟
پیش از هر چیز این را مشخص کنم کە اعتراض ما بە عنوان معلمین و تشکل های صنفی بە میزان دریافتی کارکنان سایر دستگاەهای دولتی نیست بلکە بە تبعیض روا داشتە شدە است. در خصوص زمان کاری و مقایسە آن با زمان کاری سایر دستگاەهای اداری معتقد بە کار کارشناسی شدە هستم و بە سان یک معلم بر این باورم با لحاظ کردن سختی کار و میانگین ساعت کار مفید این شغل با دیگر شغل ها و اثرگذاری آن بر جامعە، قیاس مورد سوال اشتباە است و این خود از نمونەهای بارز تخریب وجهه معلم در جامعە است کە متاسفانە بدلایل مختلف اما غلط حتی از سوی رسانەهای ملی نیز اشاعە دادە شدە است و بدلیل در اختیار نداشتن تریبون، جامعە معلمین و تشکل های صنفی آن نتوانستند در این خصوص روشنگری کنند.
واکاوی: ارتباط شما با دانش آموزان چگونه است؟ دوست دارید آنها روز معلم را چگونه به شما تبریک بگویند؟
خوشبختانە ارتباط من با شاگردانم در سطح بسیار خوبی است و در عین رعایت ادب دو سویە رفاقت صمیمانەای میان من و آنها جاری شدە و تنها محدود بە چهارچوب کلاس و مدرسە و زمان آموزش نیست. اعتقاد من در این شغل این است کە در راستای گسترش امنیت اجتماعی خود و فرزندانم آنچە در توان دارم بایست صرف آموزش بهتر فرزندان این دیار کنم لذا هر چە بیشتر ارائە خدمت بە نسل نو نمایم بە همان اندازە آسودگی خاطر بیشتری از باب آیندە خود و فرزندانم خواهم داشت. اگر این تفکر در جامعە گسترش یابد کە کار ما و میزان تلاش ما بازخوردش در زندگی خود و خانوادیمان نمود پیدا خواهد کرد آنوقت تلاش بی منتانە و بدون چشم داشت در راستای بهتر کردن شرایط جامعە خواهیم داشت، فضا را بر فرهنگ نابودگر رابطەمداری تنگ کردە و در سایە آموزش پرسشگرانە و مبتنی بر انتقاد، فرهنگ شایستە سالاری و ضابطە مدارانە را گسترش خواهیم داد، حداقل در نسل بعدی. لذا دوست دارم شاگردانم این روز را بە شیوە پرسشگری از چرایی وجود این روز و کارکرد آن در بهتر کردن شرایط زندگی آنها در آیندە ، بە من و دیگر معلمانشان تبریک بگویند.
در شهر من بواسطە شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعە هر روز روز معلم است اما نە روز تمجید و تشکر بلکە معلمین بایست هر روز پاسخگوی ناملایمات این شرایط بە شاگردان پرسشگر و جویای عدالت خود باشند کە سنگ صبوری بهتر از معلم نمی یابند، کە بە باور من این است تفاوت کاری ما با کار سایر اصناف.
در پایان بر خود لازم میدانم در برابر تمامی زحماتی کە معلمانم در طول دوران تحصیل برای آموزش من و دیگر همکلاسی هایم متقبل شدند، سر تعظیم فرود آورم و دستان گچ آلودشان را ببوسم، خصوصا معلمانی کە بە ما درس پرسشگری، دفاع از حق و شجاعت و ادب در حین انتقاد را آموختند. همچنین از فرصتی کە در اختیار من قرار دادید سپاسگزارم.