استخدامیهای ماده ۲۸ آموزش و پرورش؛ قربانی بیاعتمادیها

سردار فتوحی| دکترای جامعهشناسی
فضای بیاعتمادی ایران را درنوردیده است، این بیاعتمادی باعث شده است که افراد تنها شوند یا به عبارتی فرد سرش توی لاک خودش باشد. این بیاعتمادی فضا را برای خلق سوژه «زرنگ»، «حقیر»، «فرمانده و فرمانبر» و … فراهم کرده است. مثلاً به دانش آموز یا دانشجویی که بیشترین توانایی تقلب را داشته باشد قهرمان میگویند.
بیاعتمادی تنها در بین اشخاص ظهور و بروز نیافته است، بلکه فضای بیاعتمادی بین دستگاهها، نهادها و وزارتخانهها نیز به بیشترین حد خود رسیده است. چنانچه امروزه در آزمونهای استخدامی (مثلاً ماده ۲۸ آموزش و پرورش) این را به شکل عیانی میبینیم که آموزش و پرورش برای استخدامی فارغالتحصیلانی که غالباً کارشناسی ارشد یا دکتری در بهترین دانشگاههای وزارت علوم بودهاند طرح کارورزی و مهارت آموزی را برپا کرده است که به نظر میرسد استخدامی ماده ۲۸ به معنای ۲۸ مرحله (آزمون فرهنگی، آزمون مجازی، کارورزی، دروس تخصصی، آزمون جامع و …) برای آماده شدن در کلاس درس است. در واقع طرح مهارتآموزی نوعی اعلان بیاعتمادی وزارت آموزش و پرورش به وزارت علوم است. بی اعتماد به سواد فارغالتحصیلان، بیاعتمادی به اخلاق، استعدادها، بیاعتمادی به سواد تخصصی و … که در وزارت علوم فارغالتخصیل شدهاند. در گفتمان سران وزارت آموزش و پرورش این بیاعتمادی نیز در قالب «معلم چینی»، «بیاعتباری ماده ۲۸» و … مشهود است.
استخدامیهای ماده ۲۸ برای وزارت آموزش و پرورش نوعی بیگانه است که قرار است رام و خودی شود ولی هیچ گاه خودی نمیشود زیرا که سالها تحت قیمومت غیرخودیها (وزارت علوم یا وزارت بهداشت) بوده است و از طریق این پروسهی گفتمانی نوعی معلم برساخت میشود که نمیداند معلم است یا نیست. معلمی که جایش لرزان است، هر لحظه با برچسب ماده ۲۸ سرکوب میشود و غیرخودی خوانده میشود و باید در یک آزمونی «خودی بودنش» را به اثبات برساند. از سوی دیگر به نظر نمیرسد معلمانی که در دانشگاههای وزارت آموزش و پرورش (دانشگاه فرهنگیان) آموزش دیدهاند معلمان اصیل و با اعتباری باشند. زیرا ذهنیت منفی و داغ بیاعتباری در بین فارغالتحصیلان آموزش عالی نسبت به فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان چندین برابر است. به راستی ملاک و معیار یک معلم اصیل از معلم چینی و بیاعتبار چیست که چنین بیاعتمادی در بین وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم وجود دارد؟