مسئولیتهایی که سکوی پرتاب شدهاند

دهها سال است که مردم سقز چشم انتظار افتتاح و یا آغاز به کار یک واحد عمده صنعتی هستند تا بلکه از محل آن چند تن از جوانان این شهر مشغول به کار شوند. به فرض به سرانجام رسیدن چنین چیزی، اولین خواسته مردم و بویژه جوانان جویای شغل و کار، رعایت عدل و انصاف در بکارگیری نیروها و در مرحله بعد، در نظر گرفتن شایستگیها و تواناییهای افراد و اثبات آن در یک فرآیند منطقی و معقول (شامل فراخوان، برگزاری آزمون و اعلام نتایج) است.
در آنسو فردی را تصور کنید که در حال حاضر مسئولیتی دارد و آن مسئولیت را بخشی از همین جوانان به او سپردهاند تا در مواقع لازم از حق آنها دفاع کند، اما این فرد نه تنها در این مسئولیت موفق نبوده، بلکه آن را به مانند سکویی دیده تا از طریق آن و بدون طی فرآیندی که ذکر شد به برخی خواستههای خود برسد.
در این صورت چه حالتی به جوانان این شهر دست میدهد جز سرخوردگی و افسردگی؟ و اگر فرصتی برابر ولو در ظاهر نیز فراهم شود چگونه اطمینان کنند که کار با روالی منطقی و مشخص پیش رفته و حقی از کسی ضایع نشود؟
نتیجه این حجم از پنهانکاری، عدم مسئولیتپذیری و بی توجهی به جایگاه و مقام و موقعیتی که مردم به افراد بخشیدهاند، جز سلب اعتماد (فردی و اجتماعی) و سرخوردگی جوانان چه میتواند باشد! و آیا میتوان انتظار داشت سرانجام فرد و یا نهادی پیدا شود که جلوی چنین موضوعاتی را بگیرد؟