در میان خشت‌ها؛ روز جهانی مبارزه با کار کودکان و رؤیای عدالت

بیخ گوش‌مان در شلوغی‌های شهر، در گوشه و کنار خیابان و یا حتی ورودی‌های شهرمان، مادری دست فرزندش را گرفته و به شغل تکدی‌گری مشغول است.

جای جای شهر و در میانه صنوف مختلف رد پای کودکانی که آچار به دست و آغشته به روغن زیر و لای ماشین‌ها جست و خیز می‌کنند دیده می‌شود.

در مواردی دیگر، تعدادی از خانواده‌ها با شروع فصل گرما عزم سفر می‌کنند، سفر کاری به دل بیابان‌های سوزان و میادینی به اسم کوره‌های آجرپزی.

این‌ها تصاویری است که ما از کودکانی می‌بینیم که به جای توپ، اسباب‌بازی و هر نوع سرگرمی‌ای، آچار، خشت خام و یا سایر ابزار کار در دستشان است.

قسمت بد داستان آنجاست که در “روز جهانی مبارزه با کار کودکان”، شعار “عدالت اجتماعی برای همه، به کار کودکان پایان دهید”، صرفا در چند پست تلگرامی و اینستاگرامی و چند عکس از کودکان کار خلاصه می‌شود و دیگر خبری از برنامه‌ها و فرهنگ‌سازی‌هایی که برای افزایش آگاهی و فعالیت در زمینه جلوگیری از کار کودکان باشد نیست.

این یک واقعیت است که وضعیت اقتصادی نامناسب و چالش‌های مالی در خانواده سبب افزایش استفاده از کودکان بعنوان نیروی کار شده است، اما در مقابل، سیستم‌های حمایت اجتماعی از این افراد به شدت ضعیف است و صرف شعار دادن در چنین روزی تغییری در وضعیت آنها ایجاد نمی‌کند.

اینکه کودکان در برخی صنوف کار می‌کنند با آنچه یادگیری یک مهارت برای آینده نامیده شود متفاوت است. “مهارت آموزی” بعنوان امری که بر عهده نهاد آموزش و پرورش است به فرد یا افرادی واگذار شده که شاید تخصص چندانی در این زمینه ندارند.

کدام نهاد تاکنون درباره اینکه چند کودک درگیر کار هستند اقدامی انجام داده است؟ کدام نهاد تاکنون نظارتی بر این امور داشته و در این حوزه احساس مسئولیت کرده است؟ با فرض قبول کار کودک، چند کارگاه آموزشی در زمینه روابط کاری برگزار شده است؟ چه میزان والدین از این کارها منع شده‌اند؟ چه میزان بر بهداشت و سایر آسیب‌های اجتماعی در مکان‌هایی مثل آجرپزی‌ها نظارت شده است؟

با تمامی اینها، هر ساله شاهد افزایش شمار کودکان کار هستیم و پایان دادن به کار کودکان و شعار “عدالت برای همه” فعلا در حد یک رؤیا باقی مانده است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا